~Completed~
(texting,real life)
تهیونگ : چند وقته معلولی؟ (21:15)
*دیده شد*
جونگ کوک در حال تایپ کردن....
تهیونگ : چرا دیر تایپ میکنی؟ (21:17)
هااا ببخشید ، دستت معلوله مگهنه d:؟ (21:18)
Translating by : @meli19952000
Original story by : @hopefordark
و خود من نصف به بعد داستان رو نوشتم و تغییر دادم تا بیشتر لذت ببرین و عادلانه باشه♡
name:ugly fan and hot fucker
couple:vkook
Gener:🍓اسمات🔞،خشن،عاشقانه،فلاف
writet: maya^^
وضعیت: کامل شده☑️
قسمتی از فیک 🎄🎇⬇⬇
_تو خیلی زشتی جئون!❎
کیم تهیونگ تاپ آیدل معروف کره....کسی که جونگکوک تا چشمش رو باز کرد عاشقش شد🍉 تو صورتش زل زد و با بی تفاوتی تمام این جمله رو تو صورتش کوبوند!
جونگکوک با بغض دنده رو عوض کرد و با لحنی که سعی میکرد نلرزه گفت
_ببخشید قربان!💢
_البته میتونی جذاب باشی
_چطوری؟
جونگکوک خیلی سریع پرسید و تهیونگ پوزخند ترسناکی زد💦 تو جاش تکیه داد و در مقابل نگاه ذوق زده جونگکوک با سردی زمزمه کرد
_اگه بزنی کنار و اجازه بدی یه دل سیر کتکت بزنم... اون زخما میتونه جذابت کنه!💫💥
و لحظه بعد جونگکوک به معنای واقعی کلمه قفل کرده بود🍓
تهیونگ یه الفاست که اعتقادی به عشق نداره،اون به خوشگذرونی هاش ادامه میده با وجود اینکه جفتش رو پیدا کرده...
کارما بازی بدی رو با امگای ما شروع کرده بود!
༺┈──-----──┈༻
کاپل اصلی: تهکوک
کاپل های فرعی: یونمین،نامجین،هوکی
ژانر: امگاورس،ومپایر
"اسمات ندارد"
where an artsy, socially awkward hipster boy falls for a very popular instagram influencer who goes by the name of @bunnyboy
↓ gguk ↑ tae
cover by @VANiVOO
✖ DO NOT copy/plagiarize this story ✖
خلاصه:
کوک همراه برادر بزرگ ترش جئون هوسوک زندگی میکرد همه چی خوب بود تا اینکه وقت دیدار کوک و پادشاه سرزمین یعنی جفت الهیش رسید
Couple:vkook
Genre: romance,mpreg,smut,drama
متوقف شده !
افسانه ای وجود داره که دو آلفا وقتی یه امگا رو تصاحب میکنند. یک گل رز آبی رنگ رویه گردن امگا شکل میگیره و یک مثلث عشقی مرموز درست میشه! و...
VKOOK/KOOKV/VMIN
KOOKMIN/VKOOKMIN
.....
Kookv
چی میشه اگه یک امگا برای اولین بار توی زندگیش به جای یک آلفا مغرور و خشن و بداخلاق با یه آلفا کم حرف و کیوت آشنا بشه خب قطعا اگه اون کیم تهیونگ باشه ول کن این آلفا نمیشه
.....
Chanbaek
چان_ هی بیون گلی هست که بوی عسل بده؟
بک+من که تا حالا ندیدم
چان_ پس یه نگاه تو آینه بکن
بک+وات د فاک تو داری با من لاس میزنی پارک چانیول
چان- دارم سیع میکنم
کاپل«کوکوی..چانبک..نامجین»
ژانر : امگاورس_فلاف_عاشقانه_(هپی اند)
وضعیت _ پایان یافته
(شروع : 17 اذر 1398)
(پایان : 20 بهمن1399)
[زندگی توی ساعتشنی]
"اون گرگ سیاه کیه؟"
"جفتِ جیمین."
"جفت جیمین؟ و تواینجا ایستادی و هیچ کاری نمیکنی؟"
یونگی با عصبانیت جواب داد:"چیکار میتونم بکنم وقتی کشش گرگش به سمت جفتشه؟ فکر کردی برام آسونه که جیمین با چشمهای ملتمس بهم نگاه میکنه اما نمیتونه جلوی قدم هاش که به سمت اون میرن رو بگیره؟ آره ما عاشق همیم ولی عشق کافی نیست... هیچوقت نبوده."
" اشتباه میکنی، عشق کافیه... اون تنها روزنهی امید برای ادامه دادنه. فقط به کیم نگاه کن! بعد از 100 سال انتظار، حالا داره با یه لبخند روی لبهاش و دستی روی قلبش میمیره و هیچ اعتراضی نداره."
---------------------------------
کاپل: ویکوک، یونمین، نامجین
ژانر:سوپرنچرال (خونآشام، امگاورس، جادوگر)، رمنس، انگست