Fav
14 stories
Numb by lu_meee
lu_meee
  • WpView
    Reads 418
  • WpVote
    Votes 67
  • WpPart
    Parts 5
خلاصه: اسکاراموش یه دانش آموز معمولیه، اون ورزشو دوست داره و مثل بقیه ی دانش‌آموزا دلش نمی خواد به مدرسه بره. زندگی معمولی مدرسه ایشو میگذرونه که مدتی بعد از شروع سال تحصیلی، به دلایلی با آدم هایی جدیدی آشنا میشه... ژانر: مدرسه ای، عاشقانه، روزمره
The Mad Hatter by REDneonlight
REDneonlight
  • WpView
    Reads 20,341
  • WpVote
    Votes 4,910
  • WpPart
    Parts 30
گربه دست راستش را تکان داد و گفت: در این سمت یک کلاهدوز زندگی می‌کند، و در آن سمت یک خرگوش. هرکدام را که ببینی دیوانه‌اند. آلیس گفت: ولی من دلم نمی‌خواهد به سراغ افراد دیوانه بروم. گربه گفت: اوه! شما چاره‌ای ندارید. اینجا همه‌ی ما دیوانه‌ایم. "این فن‌فیکشن ادامه داده نخواهد شد." [CHANBAEK × KAIHUN] [Surreal × Psychological]
A Jar Of Hearts - Taegyu by ChanBarks6104
ChanBarks6104
  • WpView
    Reads 3,445
  • WpVote
    Votes 691
  • WpPart
    Parts 8
کاپل: ته گیو، سایدِ یونبین نویسنده: pulsefire ژانر: فلاف، انگست، شرط بندی چنل/مترجم: Taegyuist این داستان ترجمه شده‌ست و با اجازه نویسنده به زبون فارسی‌ آپلود میشه💗 خلاصه: دنیایی که توش با پنج قلبِ درخشان روی مچ دستت به دنیا میای. وقتی قلبت به هر نحوی شکسته بشه، یکی از اون قلب ها رنگش رو از دست میده و بی رنگ میشه. گفته شده که وقتی تمام اون قلب ها تاریک و تیره بشن، دیگه هیچوقت نمیتونی عاشق بشی. چوی بومگیو؛ یه دانشجوی رشته موسیقی که تنها یک قلب براش باقی مونده و زندگیش به یک نخ نازک وابستس. اون با خودش عهد بسته که هیچوقت دیگه دنبال عشق و عاشقی نباشه تا خودش رو از نفرینی که در صورت شکسته شدن قلبش سراغش میاد نجات بده. اما این اوضاعش روزی که کانگ تهیون، با پنج تا قلب درخشان که برای حال بومگیو تمسخر برانگیزه پا به صحنه میذاره تغییر میکنه. از رو سر لجبازی با دوستش شرط میبنده که میتونه حداقل یکی از اون قلب هارو بشکنه. چی میشه که یک قلب کمتر داشته باشه؟ چیزی که انتظارش رو نداشت این بود که امکانش هست تا شاید توی این پروسه عاشق بشه، و به مرگش ختم بشه.
Retro Space Babe by templuto
templuto
  • WpView
    Reads 8,341
  • WpVote
    Votes 1,788
  • WpPart
    Parts 13
هروئینی که دست و پا درآورده، شیره‌ی درخت افرا و کره روی پنکیک، خدای من، بوی نون زنجبیلی و بلوط برشته. کای مثل تمام این‌ها اعتیادآور بود. پوست تیره‌ش زیر نور کمِ ماه، کمی آبی شده‌بود و دسته موی سرکشش دوباره روی پیشونی‌ش افتاده‌بود. زمزمه کرد "برنامه دارم برای یه مدت قابل پیش‌بینی آزارت بدم، فضایی کوچولو" و دوباره لبخند گرمی تحویلم داد. KAIHUN • CHANBAEK Surfing in the 80s.
Fogbow by MauR__een
MauR__een
  • WpView
    Reads 5,714
  • WpVote
    Votes 1,388
  • WpPart
    Parts 4
« اگر یک روز فرصتش رو پیدا کنم، بهت میگم که چقدر دوست داشتنی هستی.. بهت میگم که اهمیتی نداره چقدر تلاش کنی، همیشه یک نفر هست که هیچوقت فراموشش نمیکنی.. از پرنده ی آبی برات میگم و از رنگین کمان سفیدی که تمام قلبم رو مال خودش کرده... اما برای فعلا، بیا دستهای همدیگه رو رها کنیم بیا تا میتونیم، از هم فاصله بگیریم » Genre: Romance, Slice of life, Angst پ.ن: سلام :) از آخرین باری که نوشتم مدت زمان زیادی میگذره، اما بدجوری دلتنگ بودم و بالاخره تصمیم گرفتم برای دل خودم بنویسم^^ این یه چند شاتیِ خودمونیه؛ اما اگر دوستش داشته باشید میتونه ادامه پیدا کنه. به هر حال ممنون که میخونیدش 3>
Perfectly Imperfect  by ThePiink
ThePiink
  • WpView
    Reads 97,671
  • WpVote
    Votes 20,059
  • WpPart
    Parts 25
من پارک چانیول ،تاپ آیدل کره، یه صبح بیدار شدم و دیدم اون رازی که به مدت ده سال سعی در مخفی کردنش داشتم، توسط ساسنگ فن نفرت انگیزم که به اسم BBH معروف بود فاش شده‼️ و اون راز چیزی نبود جز اینکه من یه گی لعنتیم💦🌝 اما این نکته افتضاح ماجرا نبود....💢 من تو مستی اون پسر روانی رو روی تخت خودم به فاک داده بودم و بکهیون فیلم رابطه هاتمون رو تو چنل یوتیوبش آپلود کرده بود🔥 و حالا باید تصمیم میگرفتم که ساسنگ فن بیست ساله شیطان صفتم رو بعنوان دوست پسرم معرفی و یا برای همیشه از صنعت سرگرمی خداحافظی کنم🛵✨
Sairai by AdatheNyx
AdatheNyx
  • WpView
    Reads 11,942
  • WpVote
    Votes 2,391
  • WpPart
    Parts 16
عنوان: سای‌رای🎴 ژانر: عاشقانه، جنایی، فانتزی، اسمات🎋 کاپل: چانبک، (شاید سورپرایز) 🩸 محدودیت سنی🔞 "خون! این دریاچه خون کف زمین از بدن منه! نمیتونم بفهمم دارم نفس میکشم یا نه. بدنم میلرزه. دهنم مزه‌ی خون میده. یعنی مرگ همچین حسی داره؟ هیچ چیزیو نمیتونم واضح ببینم. اما هنوز صدای قاتلمو میشنوم..." توی این روایت قراره براتون از تجربه‌ی مرگ و زندگی دوباره‌ام بگم. بعد از کشته شدن اولین چیزی که به ذهنم میرسید انتقام گرفتن بود اما یه گره تو زمان...‌ یه تصادف پیش‌بینی نشده همه چیزو عوض کرد. من بیون بکهیون، کیم جی‌هون سابق، اینجام تا براتون از تقدیر نه چندان معمولیم بگم.‌‌.. (*سای‌رای: تو زبان ژاپنی چند واژه‌ی مختلف برای توصیف "تولد دوباره" وجود داره و 再来 هم یکی از اوناس)
Boy Meets Evil  by minnysugars
minnysugars
  • WpView
    Reads 70,785
  • WpVote
    Votes 13,251
  • WpPart
    Parts 38
[ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ] همه چیز ازونجا شروع شد که هوسوک خیلی اتفاقی پا به خونه ی مین یونگی گذاشت! مین یونگی همون پسر قد کوتاه با چشم های سرخ رنگ و صورت کبودی بود که با تعریف کردن از رقص هوسوک در اجرای فستیوال هالووین بهش امید و اعتماد به نفس داده بود. هوسوک همیشه بدون اینکه بدونه چرا اونو دوست میداشت و راجع بهش کنجکاو بود اما متاسفانه زمانی شناختش که بدن خونیش توی دستشویی مدرسه پیدا شد... جانگ هوسوک هیچوقت نفهمید که چطور پا به دنیای سرد و تاریکی گذاشت که دروازه هاش توسط پسر مورد علاقش باز شده بود! 〰️✖〰️〰️✖〰️〰️✖〰️〰️✖〰️ Genres: scholastic, psycological, mystery, horror, philosophic ⚠️not a gay love story for just one group of shippers but something for all the armies to read, enjoy and shed pashmz :) Highest ranks: #1 in sope #1 in horror
The Faults in Byun Baekhyun (Persian Ver.) by thefaultsinbbh
thefaultsinbbh
  • WpView
    Reads 49,539
  • WpVote
    Votes 5,614
  • WpPart
    Parts 17
چانيول و بكهيون تا سر حد مرگ از هم متنفرن. شروعِ سال تحصيلى جديد توى كالجه و چانيول خدا خدا ميكنه امسال رو به خير بگذرونه، و يجورايى هم تهِ دلش اميدواره بتونه به يه پسر خاص كه مدتِ زيادى روش كراش داشته، نزديك بشه. چيزى كه چانيول بيشتر از هرچيزى تو دنيا اميدواره اتفاق نيوفته اينه كه با بيون بكهيون لعنتى هم اتاقى بشه! هرچند، سناريو ها فريبنده از آب درميان و همه چيز اونطورى كه برنامه ريزى شده پيش نميره. چه اتفاقی میفته وقتی چانیول پشت در اتاقش، بیون بکهیون رو مست و تلوتلو خوران در حالیکه بوی عرق و سکس میده، پیدا میکنه؟