On going
38 stories
Always You [L.S] ~ By Miss X by larry_diary
larry_diary
  • WpView
    Reads 3,307,184
  • WpVote
    Votes 303,299
  • WpPart
    Parts 140
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...
Eternal Echo •[L.S]• by pms15p
pms15p
  • WpView
    Reads 6,379
  • WpVote
    Votes 1,942
  • WpPart
    Parts 15
اولش ترسناک، بعد غمگین بعدش عادت، بعدش لذت لذت از تنهاییت... و بعد توی مه غلیظی از معما ها فرو میری که خودت هم توش گم میشی...🕳 Larry Stylinson (AU) Harry top . . . Writer: - pms15p -
Blue memories [l.s_z.m] by rayan1998tab
rayan1998tab
  • WpView
    Reads 28,399
  • WpVote
    Votes 2,821
  • WpPart
    Parts 16
داستان لرريه و زيام هم داره هری- لویی بهم نگاه کن لویی نمیخواست تو چشمای مرد روبروش نگاه کنه و تقره ميرفت.. - گفتم نگام کن. لویی با اکراه سرشو بالا اورد و تو چشمای سبز مرد مقابلش زل زد چشماش پر التماس بود. - لو نمیتونی انکارو با من بکنی. نه وقتی که انقد میخوامت.یکم بیشتر راجبش فک کن. اشتباه میکنی... - من تصمیمو گرفتم. متاسفم پسر سعی کرد خودشو از مرد جدا کنه. - یعنی نمیخوای هیچ شانسی بهم بدی؟ این حرف اخرته؟ - اره هری... چرا نمیفهمی... هری بادیدن قیافه بی احساس لویی چیزی تو وجودش شکست ، اون پسر نميتونست انقد بي احساس باشه، اين لويي نبود كه ميشناخت...
Monster [l.s_z.m] by rayan1998tab
rayan1998tab
  • WpView
    Reads 34,449
  • WpVote
    Votes 5,456
  • WpPart
    Parts 21
با تمام توانش ميدويد. هواي سرد رو با صدا داخل شش هاش پمپ ميكردو باعث ميشد گلوش به شدت بسوزه. سكوت شب باعث شده بود صداي جز صداي پاها و نفس هاش نشنوه. نميدونست چه مدته دويده، پاهاش ديگه جوني نداشت و بدنش در حال پاشيدن بود. صداي قلبش رو تو سرش به وضوح ميشنيد، هر لحظه ممكن بود قلب ترسيدش سينه شو بشكافه و بيرون بپره. تو تاريكي پاش به چيزي گير كرد و بدن كوچيكش رو زمين پخش شد. دستش رو زانوي دردناكش گذاشت تاشايد يكم قابل تحمل بشه. صداي نفسهاش تنهاي صداي پيچيده تو زوزه باد سردي بود كه ميوزيد
Sweet but Psycho (L & H) by tommo_iran
tommo_iran
  • WpView
    Reads 4,332
  • WpVote
    Votes 658
  • WpPart
    Parts 7
هرچند پررنگ‌ترین نماد پاکی و بی‌گناهیه، در راهپیمایی قدیس‌ها جایی نداره چون تنها گناه‌ در ذهنش هک شده. ~Sweet But Psycho جایی که هری سربازرس خبره‌ی اسکاتلندیارده و لویی.. چی میشه در مورد اون پسر گفت؟!
No CoNtRoL by _miss_horan_
_miss_horan_
  • WpView
    Reads 25,964
  • WpVote
    Votes 2,702
  • WpPart
    Parts 22
عشق عجیب ما دروغین؟ نه..هرگز دوستت دارم..
Lou-lita [L.S] by darklemone
darklemone
  • WpView
    Reads 4,505
  • WpVote
    Votes 516
  • WpPart
    Parts 11
📎𝗟𝗶𝘀𝘁𝗲𝗻 : 𝗜𝘁'𝘀 𝗛𝗮𝗿𝗼𝗹𝗱. 𝗧𝗵𝗶𝘀 𝗶𝘀 𝗺𝘆 𝘀𝘃𝗲𝗻𝘁𝘆-𝘁𝗵𝗶𝗿𝗱 𝗮𝘁𝘁𝗲𝗺𝗽𝘁 𝘁𝗼 𝘁𝗲𝗹𝗹 𝘆𝗼𝘂 𝗵𝗼𝘄 𝗺𝘂𝗰𝗵 𝗶 𝗟𝗼𝘃𝗲 𝘆𝗼𝘂 𝗡- " 𝗣𝗹𝗲𝗮𝘀 𝗙𝗼𝗿𝗴𝗶𝘃𝗲 𝗠𝗲 𝗟𝗢𝗨 " 𝗛𝗲𝘆.. 𝗟𝗼𝘂? 𝗖𝗮𝗻 𝘆𝗼𝘂 𝗵𝗲𝗮𝗿 𝗺𝗲? - حال در پس طوفانی که موجهای دریا را با شدت در هم میکوبد، لو را میبینم که بر روی یک پا ایستاده و تلو تلو خوران سعی دارد به اعماق وجودم با نگاه یخزده و خیره اش، نفوذ کند 𝑏𝑢𝑡 𝑖'𝑚 𝑠𝑡𝑟𝑎𝑦 𝑤𝒉𝑜 𝑤𝑖𝑙𝑙 𝑐𝑜𝑚𝑒 𝑎𝑛𝑑 𝑓𝑖𝑛𝑑 𝑚𝑒? - 𝓓🍷
I wanted to call you ZiZi by Dba_Fh_OffiCial
Dba_Fh_OffiCial
  • WpView
    Reads 30,760
  • WpVote
    Votes 4,582
  • WpPart
    Parts 45
-«هی لو...مشقاتو نوشتی؟» -«نه بیخیال... کی به کیه! تازه فردا که تعطیله!»
Words[L.S] by ghazale7858
ghazale7858
  • WpView
    Reads 57,416
  • WpVote
    Votes 11,195
  • WpPart
    Parts 70
باید از همان اول میفهمیدم که داستان ما عشق نبود.. داستان ما روحی بود که درون زندگی‌مان جریان یافت.. و دست ترسناک مرگ آن روح شیرین را با خود برد.. باید میدانستم که من و تو..عاشق نیستیم.. من و تو زندگی هستیم که درون هم میجوشیم..! ایده:98/1/4 Words have power💚💙