Kaihun
6 cerita
chocolate and ice oleh shr_ksL
chocolate and ice
shr_ksL
  • Membaca 188,789
  • Suara 32,221
  • Bagian 70
♧اسم فیکشن: شکلات و یخ ♤ژانر: رومنس، اکشن، انگست، رازآلود، اسمات ♧کاپل: کایهون/سکای ورس ، چانبک (هردو اصلی) ♤ فصل اول کامل. قرار بود فقط یه جیب زدن ساده از یه مرد خوشتیپ توی کلابی که کار میکنه باشه، نفهمید چی شد که از جیب زدن به چشیدن یه شکلات جهنمی رسید؟ شکلات ممنوعه ای که شاید تاوان مزه کردنش، زیر رو شدن زندگیش بود.. ....... بکهیون ، برادر کوچیک تر و دردساز سهون ، میدونست نباید عاشق چانیول بشه اینجا قصه های پری نبود که شاهزاده و گدا بتونن کنارهم خوشحال زندگی کنن اما دست خودش هم نبود که دلش با دیدن شاهزاده ی این روزای زندگیش ، تند تر می تپید..!
Castaway|مطرود oleh HellborEl
Castaway|مطرود
HellborEl
  • Membaca 98,706
  • Suara 20,341
  • Bagian 57
COMPLETED ✾ژانر: BDSM.Angst.Dram.Smut ✾کاپل: کایهون ✯ چانبک ✾خلاصه: سهونی که از روی تفریح کیف کیم جونگین معاون مدیر عامل رو می دزده حتی یک درصد هم احتمال نمیده که به اون مرد گره بخوره... بکهیون از جانب خانواده ش طرد میشه و به دشمن خانواده ش پناه میبره...چی میشه اگه زندگی ی داستان هیجان انگیزتر براشون در نظر بگیره؟ "این عشقیه که درد داره..." ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ "من هیچ وقت آدم خوبی نبودم...هیچ وقتم نمیخوام خوب باشم...چون خوب بودن باعث میشه آدم اون بخش تاریک وجودشو نادیده بگیره... در همه ی آدما از دو قسمت خوب و بد شخصیتشون ساخته شدن...ولی درمورد تو...اشتباهم این بود ک نیمه تاریک وجودتو ندیدم...در واقع نخواستم که ببینم...تو منو بالا بردی...و خودت از همون بالا منو پرت کردی پائین..." ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥 𝐃𝐢𝐚𝐦𝐨𝐧𝐝 oleh Haratahug
𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥 𝐃𝐢𝐚𝐦𝐨𝐧𝐝
Haratahug
  • Membaca 72,211
  • Suara 20,946
  • Bagian 65
•عنوان | الماس سلطنتی •کاپل‌های اصلی | کایهون، چانبک •کاپل‌های فرعی | کریسهو، [؟؟!!] •ژانر | فانتزی [اُمگاورس، ومپایر]، رُمنس، انگست، اسمات، امپرگ •تایم آپ | •نویسنده | haratahug/هارا •خلاصه: بین فشار جنگ و تاریکی کینه، کودکی متولد شد! جنگی که با پیشگویی تولدش شکل گرفت! عده‌ای معتقد بودن چیزی که از سیاهی زاده شده، دنیا رو به سیاهی می‌کشه! عده‌ای درخشش نهاییش رو می‌دیدن. نوری که از دل تاریکی‌ها می‌تابه! عده‌ای حریصانه برای به دست آوردنش می‌جنگیندن؛ برای کسب درخشش و تاریکیش! اما همه روی یک چیز اتفاق نظر داشتن: ارزشمندی و قدرتش! برای بقای خون، خون‌ها ریخته شد؛ خونی برای محافظت، خونی برای تصاحب! مخفی شده زیر پوسته‌ی سایه‌ها، زاده‌ی سیاهی‌ها، شکننده‌ی تاریکی‌ها؛ یک الماس متولد شد! الماسی تراش خورده و صیقل داده شده؛ سخت و صبور! مقاوم، غیرقابل نفوذ و زندگی بخش! تیز، بُرَنده و کُشَنده! درخششی جاذب، چشمگیر و شکننده! الماسی لایق تاجِ سلطنت!
lotus.lethal.pretty  oleh HellborEl
lotus.lethal.pretty
HellborEl
  • Membaca 6,838
  • Suara 1,687
  • Bagian 12
❃ژانر: Romance.Angst.Dram.Smut ❃کاپل: کایهون ✯ چانبک نگاه پیرزن روی کاسه ی آب.‌‌.. جریان های آشفته رنگ و خون... کلمه ها بین بوی عود... عشق می بینم...درد می بینم...و ستاره...ی ستاره ی براق...
𝑺𝒊𝒍𝒆𝒏𝒕 𝑺𝒚𝒍𝒍𝒂𝒃𝒍𝒆𝒔 oleh shr_ksL
𝑺𝒊𝒍𝒆𝒏𝒕 𝑺𝒚𝒍𝒍𝒂𝒃𝒍𝒆𝒔
shr_ksL
  • Membaca 10,001
  • Suara 2,287
  • Bagian 13
♧نام: حروف بی صدا ♤ژانر: رومنس،انگست، روان شناسی، مدرسه ای ♧کاپل: کایهون ♤. گاهی حروف صدا ندارن بی صدا، اما عمیقن اثرگذارن مثل حروفِ بین خنده هاش.. عمیقه ؛ اندازه ی درخشش چشم هاش موقع خندیدن.. بی صداس ؛ اندازه ی تکون خوردن صامت لب هاش!
🔗  ℂ𝔸ℙ𝕋𝕀𝕍𝔼 🔗 oleh Tedy_88
🔗 ℂ𝔸ℙ𝕋𝕀𝕍𝔼 🔗
Tedy_88
  • Membaca 7,584
  • Suara 1,783
  • Bagian 10
📚 عنوان: اسیر #Completed 👬کاپل: کایهون 🚨 ژانر: روانشناسی، انگست، رُمنس ✏نویسنده‌ها: تـــدی🐻 و گریـن☘ خلاصه داستان ✍ سهون پسری هجده ساله ست که دو سال بابت اشتباهی در گذشته ش، توی تیمارستان تحت درمانه.. و روزهای بی روح و تکراریش چند ماهیه که به لطف وجود پرستار جذاب جدیدش، کمی رنگ و بوی زندگی گرفته.. آیا این عشقِ تازه جوانه زده میتونه مرحمی بر زخم های کهنه ی سهون باشه...؟! + چ .. چیزی پرسیدی؟... حواسم نبود. _ پرسیدم میشه بدون اینکه خودت انتخاب کنی، هرزه باشی؟