Ida_521's Reading List
9 stories
The Pirate Prince *Larry Stylinson* by maedeh1
The Pirate Prince *Larry Stylinson*
maedeh1
  • Reads 422,154
  • Votes 13,811
  • Parts 42
Summary: Louis Tomlinson the crown prince of the United Kingdom was on a ride to France, when his ship was suddenly taken over by Harry Styles, the infamous pirate captain otherwise known as the Prince of the Seven Seas. Mature content, Read at your own risk I really hope you like it. So if you do please tell your friends to come and read it here Origins: Tumblr oxeh
Wicked for your voice || Vmin √ by saharlee
Wicked for your voice || Vmin √
saharlee
  • Reads 60,724
  • Votes 7,907
  • Parts 30
عشق تو برای من یه سوال بود. یهو یه روز از یه جا پیدات شد و من رو عشق خودت صدا کردی. راه میرفتی و جار میزدی که من عشق توام با اینکه قبلا اصلا همدیگر رو ندیده بودیم. و تو نمیتونستی صدای اعتراض من رو بشنوی. نه اینکه مشکلی نداشته باشم، نه! حقیقت این بود که من نمیتونستم حرف بزنم. شرارت رو توی چشمات میدیدم. تو اون چشمای مشکیت همیشه یه برق شیطنت بود و من خیلی زود فهمیدم که این شرارتی بود که ناخواسته همه رو درگیرش کردی. « شرارتی برای صدای تو » Best rank #1 bangtan #1 namjin #1 yoonkook #1 fiction #1 vhope
Oblivion | Sequel to PWHD 🔫 by maedeh1
Oblivion | Sequel to PWHD 🔫
maedeh1
  • Reads 27,918
  • Votes 6,191
  • Parts 58
در ادامه ی داستان مردمی که وجود ندارند، پسر ها برای ماموریتی به یک جزیره فرستاده میشن . کریس بعد از از دست دادن سوهو افسرده شده و بقیه نگرانش هستن... اما توی اون جزیره چیزی منتظرشونه که نمیتونن باورش کنن. شوگا که در داستان اول نقش یه پسر عیاش رو داشت توی این کتاب سر از رازی بر میداره که هیچکس تصورش رو هم نیمکنه. رازی که فقط گروهی به اسم " پسران ضد گلوله میتونن کمکش کنن ازش سر در بیاره.
Getting Under Chanyeol ✒ by maedeh1
Getting Under Chanyeol ✒
maedeh1
  • Reads 97,823
  • Votes 14,750
  • Parts 46
بکهیون فرزند خانواده ی عجیب غریبیه اما زندگی خوش و خرمش وقتی عاشق یه نویسنده ی سرد و مرموز میشه کاملا بهم میریزه... اون تصمیم میگیره فقط برای اینکه بهش نزدیک باشه... باهاش به ویلای خارج از شهر ش بره و براش کار کنه. داستان +18 هستش. حتما دقت کنید. این داستان در اصل برای معرفی جامعه ی LGBTQ نوشته شده و توش تقریبا از همه نوع جنسیت شخصیت داریم با احترام بخونید... و آشنا بشید. میخواییم به مشکلاتی که ممکنه با ناآگاهی با LGBT پیش بیاد برسیم... ... و اینکه همه یکسانیم
~•HURT•~{Persian Ver./completed} by PnyFanfic
~•HURT•~{Persian Ver./completed}
PnyFanfic
  • Reads 65,662
  • Votes 10,538
  • Parts 29
سهون پرستار منزوی و گوشه گیر بعد از خیانت عشقش چانیول با بهترین دوستش بکهیون ، تن به ازدواج اجباری با جونگینی میده که قراره 8 امین سالگرد رابطه اش با کیونگسو رو جشن بگیره. ازدواج اجباری با کسی که به مدت 8 سال عاشق دوست پسرش بوده و هنوز هم هست میتونه پایان خوشی داشته باشه؟ یا سرنوشت سهون اینطور رقم خورده که همیشه عذاب بکشه؟ ♡♡♡ -دست از سر همسر من بردار.نمیبینی جونگین یه مرد متعهله و ما الان یه بچه داریم؟ +نمیدونی جونگین از قبل ازدواجتون عاشق من بود؟فکر نمیکنی تو باید کنار بکشی؟ ♡♡♡ کاپل ها : کایهون،چانهون،کایسو،چانبک ژانر : انگست،رومنس،امپرگ(هپی اند) ریتینگ : [M](+15) مترجم : Avina🐰 نویسنده :ohmira ♡♡♡
I Wish / OneShot by AylaXee
I Wish / OneShot
AylaXee
  • Reads 421
  • Votes 73
  • Parts 1
عنوان: کاش...! - I wish...! زوج: کایبک ژانر: Angst (غم انگیز) نویسنده: xee تعداد صفحات: 6 معرفی: فرصت عاشق بودن اونقدرام که فکر میکنیم طولانی نیست، روزهای ما، فرصت هایی که مطمئنینم تا ابد برای ما وجوددارن خیلی زودتر از چیزی که فکر میکنیم به دست خودمون از دستمون بیرون کشیده میشن. فوروارد: موهای مشکی و پر کلاغیش رو با هزار وسواس مرتب کرد، نگاهی به خط چشمش انداخت، با اینکه خودش زیاد دوستش نداشت ولی خب جونگین گفته بود خط چشم جذاب ترش میکنه، همینطور موهای پر کلاغی. نفس عمیقی کشید و با لبخند پهنی جلو در ایستاد، از بالکن دیده بود کای ماشینشون رو جلو آپارتمان قدیمیشون پارک کرده، ماشین جدید و مدل بالاشونو، با فکر کردن به اینکه بلاخره یکی از اون همیشه خواستناشون محقق شده خنده ریزی کرد، همین که صدای پای پشت در رو شنید، پرید و در رو باز کرد با ذوق خاصی سلام کرد، دستش رو جلو برد تا کیف و کت جونگین رو ازش بگیره، جونگین کیف رو توی دستش گذاشت و اجازه داد بک کت رو از تنش بیرون بکشه ولی انقدر توی فکر بود که حتی سرش رو بالا نیاورد تا رنگ موی جدید و خط چشم بی نقص بک رو ببینه
Hollow / OneShot by AylaXee
Hollow / OneShot
AylaXee
  • Reads 818
  • Votes 104
  • Parts 1
عنوان: توخالی / Hollow نویسنده: Xee ژانر: درام، تراژدی زوج / کاراکترها: کایهون / جونگین، سهون، لوهان معرفی: عشق شاید یکی از زیباترین واژه های ساخته شده به دست بشر باشه اما این هنوان زیبا هیچ وقت نتونسته و نخواهد تونست تاریکی غلیظی که در عمیق ترین بخش این مفهوم رویایی وجود داره پنهان کنه چرا که بشریت در طول تاریخ شاهد همه زشتی ها، دردها و رنج هایی که به نام عشق به معشوق ها روا شده بوده و خواهد بود. دردهایی که گاهی منظور خاصی پسشون نبوده و در آخر عاشق و معشوق رو باهم میسوزونه. فوروارد: از کوره در رفت و با صدایی که دیوارای اتاقش رو توی پانسیون میلرزوند داد زد "چرت نگو، بهم بگو چی شده؟ تو میدونی چی به درد من میخوره یا خودم؟" با سکوتی که طرف دیگه خط حاکم شد فهمید بازم سهون رو ترسونده تنها چیزی که هون 24 ساله رو میترسوند فریادهای اون بود نفس عمیقی کشید و سعی کرد آروم بشه. با صدایی که هنوز از خشم میلرزید ولی میخواست دیگه عصبانی به نظر نیاد گفت "هون میدونی چقدر دوستت دارم؟ میدونی بجز تو هیچ دلیلی برای زندگی ندارم؟" با تموم شدن جمله اش صدایی شبیه به تکخند از طرف دیگه خط شنید "این دیگه از اون دروغا بودا... تو تک پسر آقای کیمی مطمئنا اگر برگردی اونا از خوشحالی بال در میارن"
Begin. by cigarettesyoon
Begin.
cigarettesyoon
  • Reads 58,052
  • Votes 7,861
  • Parts 16
" جانگکوک عزیز. من متوجه زخم های روی دست هات از زیر آستین بلندت شدم. این گل های یاس رو توی آب بذار و هر روز ی خورده از اون آب به دستات ، به زخمات بزن. توی افسانه ها میگن بوی گل یاس آدم رو جادو میکنه و باعث میشه گناهانش رو ترک کنه ".
darkness touch  by raha_ansari
darkness touch
raha_ansari
  • Reads 15,440
  • Votes 1,721
  • Parts 22
🔻آینه ها نقش بزرگی تو زندگی ما بازی میکنند ، با اینکه خود واقعیمونو به نمایش میزارند ولی با ظاهری فریبنده و کمی جیوه باعث میشن خودتو بهتر از چیزی که هستی ببینی و شاید حتی به این دروغ آشکار لبخند بزنی و سعی کنی اونو جایی ثبت کنی .... ولی مشکل از جایی شروع میشه که فریبندگی آینه ها تو رو غرق خودش میکنه و حالا این تویی که توی این دنیای تماما بازتاب گم میشی و شاید حتی نتونی دیگه بین اون دروغ و خود واقعیت فرق بزاری و دیگه نمیتونی چیزی رو که باید به یاد بیاری، اینجاست که نقش مستر وی (کیم تهیونگ) شروع میشه اون چشماتو میبنده و با بقیه ی امیال یک انسان واقعی تو رو به خودت برمیگردونه ،این یک لطف بزرگه، یه هدیه که فقط شامل افراد خیلی خوش شانس میشه و خوب کسی که این لطف شاملش میشه باید اونو جبران کنه... حالا چه خواسته چه ناخواسته !! 📎داستانی نو به دور از کلیشه 📎