Reading at the moment...
9 stories
The Walking Gays ~ Comedy Romance ~  by winfics
winfics
  • WpView
    Reads 96,050
  • WpVote
    Votes 16,710
  • WpPart
    Parts 27
چانیول ابروی بکهیون ، همکلاسی #همجنسگراش که #اعتراف کرده عاشقشه رو میبره روز بعد وقتی بیدار میشه همه ی #مردایی که میشناخت #گی شده بودن . تنها راه #متوقف کردنش هم توی #دست های #بکهیونه ... چانبک ، سولی ، شیوچن ،هونهان
Is it love?♥️Vkook by Allison_Frosty
Allison_Frosty
  • WpView
    Reads 1,827
  • WpVote
    Votes 221
  • WpPart
    Parts 6
سلام بچه ها این اولین فن فیک منه.چون اولین بارمه خواستم از ترنسلیت شروع کنم.امید وارم که خوشتون بیاد😉
◇ heal me ◇[taegi] by sugaswife5
sugaswife5
  • WpView
    Reads 9,453
  • WpVote
    Votes 1,267
  • WpPart
    Parts 7
اگه واقعا میخواستی خودتو نابود کنی حرف میزدی .... اما تصمیم گرفتی که چیزی نگی تو میخوای زندگی کنی ، یونگی
●•°○I Sold My Virginity Online○°•● by _YourMy24_
_YourMy24_
  • WpView
    Reads 132,646
  • WpVote
    Votes 25,289
  • WpPart
    Parts 14
چانیول رییس یک کمپانی بزرگ به اختلال شدید OCD (وسواس) مبتلاست و به علت همین بیماری با وجود تمایل شدیدش تا به حال نتونسته با کسی رابطه ی جنسی داشته باشه . از اونجایی که گرایش جنسی اون به جنس موافقه ، با راهنمایی های دکترش به این نتیجه میرسه که بهتره سکس رو از یک پسر باکره شروع کنه . پسری که مطمئنه سالمه و بیماری خاصی نداره . تا کم کم بتونه به ترسش غلبه کنه .‌ چانیول به دنبال یک پسر باکره میگرده اما پیدا کردنش آسون نیست . چون چانیول به دنبال عشق نیست و میخواد در ازای پرداخت پول مدت کوتاهی رو با اون پسر باشه . پیدا کردن یک هرزه ی باکره از اون چیزی که فکر میکنه سختتره خیلی سختتر . تا اینکه یک شب در صفحات پورنی که تقریبا هر روز با اونها خودارضایی میکنه یک آگهی میبینه .‌ پسری که حاضر به فروش باکرگیش به مبلغ خیلی گزافیه . توضیح : خلاصه ی داستان ممکنه خیلی سکسی و بالای هجده به نظر برسه اما در حقیقت شبیه به بقیه ی فیکهای منه و از حد معمول قرار نیست خارج بشه .
Hashtag Yoonmin Is Real by pumpkinofmyeye
pumpkinofmyeye
  • WpView
    Reads 5,313,191
  • WpVote
    Votes 252,756
  • WpPart
    Parts 43
What if the whole world starts crazily shipping yoonmin because of that one little thing idiot Park Jimin did in an interview of BTS? Or, maybe it was Yoongi's fault. He, after all, was the one who kissed Jimin. On cam. And live. (NOTE: The fanfic is currently being edited, but you can still read it. There may be sudden changes. And some comment threads will disappear, but are still in the general comments section, no worries.) ► Now translated in various languages. Please check this link to see the list and links: https://docs.google.com/spreadsheets/d/1cFJas7L4VpfjqF2J7tu1QoDmP0hRiauZBOn-cN6mvyI/edit?usp=sharing -------------- Hi guys! My first yoonmin fic so please beware XD. But I'll try my best, promise. ~~Weekly updates (or mabye twice or thrice a week?) ~Cover made by the lovely @BAEPSAE_KKAEBSONG_4 Lots of love sunshines! --P.O.M.E.
Pirate Prince Namjin Ver. by StoryTeller_Mia
StoryTeller_Mia
  • WpView
    Reads 244,533
  • WpVote
    Votes 34,773
  • WpPart
    Parts 62
+18 هشدار کیم سئوک جین، وارث سر زمین چوسان؛ در کشتی در حال مسافرت به پیونگیانگ (بخش شمالی کره) بود که کشتی اش توسط کیم نامجون، بدنام ترین دزد دریایی شیلا معروف به شاهزاده ی هفت دریا مورد حمله قرار گرفت. ورژن نامجین همین داستان خودم که تو پروفایل اصلیم نسخه لری و لویی استریتش رو گذاشتم! نمیخواستم اونطرف زیادی شلوغ بشه ... مطمئن بشید که اون پروفایل رو هم فالو کنید!
Pirate Prince * Hunhan Ver. by StoryTeller_Mia
StoryTeller_Mia
  • WpView
    Reads 64,361
  • WpVote
    Votes 10,089
  • WpPart
    Parts 54
+18 هشدار پرنس لوهان، وارث سر زمین هان؛ در کشتی در حال مسافرت به بود که کشتی اش توسط اوه سهون، بدنام ترین دزد دریایی شیلا معروف به شاهزاده ی هفت دریا مورد حمله قرار گرفت. ورژن هونهان همین داستان خودم که تو پروفایل اصلیم نسخه لری و لویی استریتش رو گذاشتم! نمیخواستم اونطرف زیادی شلوغ بشه ... مطمئن بشید که اون پروفایل رو هم فالو کنید!
20 Ways To Die In Summer by maedeh1
maedeh1
  • WpView
    Reads 27,711
  • WpVote
    Votes 5,744
  • WpPart
    Parts 33
چند نکته رو قبل از خوندن بدونید. 1.این داستان برای کسانی که سابقه ی مشکلات روحی، افسردگی، اختلال خوردن و ... دارن اصلا مناسب نیست. 2. داستان سال ها قبل نوشته شده و از پروفایل واتپد دوستم با اسم دیگه ای یه مدت گذاشته شده الان فقط در حال ویرایش شدنه و از اونجایی که به سبک شرقی نوشته نشده داستان رو طوری نوشتم که تو کانادا اتفاق میفته. اینکه بیشتر شخصیت ها شرقی ان یکم تو ذوق میزنه اما سعی کنید با این چیزها کنار بیاید. من دارم فقط سعی می کنم افراد بیشتری رو از گروه ها توی داستان جا بدم تا تعداد بیشتری از خوندنش لذت ببرن. 3. داستان کاپلیه اما دختر پسری هم داره پس لطفا با خواهش برای به وقوع پیوستن اتصال بین کاپل هاتون به پی.وی حمله نفرمایید. کاپل های اکسو و بی تی اس داره. 4. میخوام جبران هیتر هایی باشید که نوشتن رو برای نویسنده ها تلخ میکنن و آرامش کسایی که یک قدم با از بین بردن خودشون، روحی یا جسمی فاصله دارن. دوستتون دارم. میا.
Daltonien || GxG by xXfakeziamxX
xXfakeziamxX
  • WpView
    Reads 729
  • WpVote
    Votes 100
  • WpPart
    Parts 4
"هی ما همدیگه رو توی مهمونی دیدیم... من جرجیام یادته؟" آدری به قیافه‌ای که مطمئنا نمیشناختش خیره شد و سعی کرد لبخند بزنه اما لمس عجیب غریبه روی شونه‌ش که با پارچه لباسش پوشیده شده بود و نگاه هایی که از دور تا دور میزش به سمتش شلیک میشدن، عصبیش کرده بودن. در آخر خنده هیستریک و لرزانی تحویلش داد، "من برای مهمونی نرفته بودم..."