Ziam
34 stories
002-Payne [Z.M] by ImagineMeDead
ImagineMeDead
  • WpView
    Reads 734
  • WpVote
    Votes 125
  • WpPart
    Parts 9
-وقتي تو مينوازي، من احساس اميدواري ميكنم. اونها ميتونن خونه هاي مارو بگيرن، دارايي هامون رو، خانواده ها و حتي زندگيمون رو... ميتونن تحقيرمون كنن و ما رو فاقد حقوق انساني بدونن ولي نميتونن خاطرات يا ذهن هامون رو بگيرن؛ نميتونن عشق رو از ما بگيرن. وقتي تو مينوازي،من زندگيم رو كه داره زه هاي ساز تو رو بالا ميكشه،ميشنوم. خودم و تو رو كه توي اين اتاق هستيم،ميشنوم. من همه چيز رو ميشنوم و دنياي من به نواختن ادامه ميده. قلب من با نت هاي تو به تپيدن عادت ميكنه و زندگي بهم برميگرده...
Z END by niohiomio
niohiomio
  • WpView
    Reads 33,916
  • WpVote
    Votes 8,103
  • WpPart
    Parts 35
اونا میگن "عاشق شدن کار آسونیه. قسمت سخت ماجرا نگه داشتن عشقیه که پیدا کردی." توی دنیایی که داره به آخر میرسه و به جای آدما زامبیا داخل خیابوناش راه میرن، این جمله معنای کاملا متفاوتی پیدا میکنه. A Ziam Story [Highest ranking: #1 - Horror] [Completed]
Dancing With Your Ghost |Z.M| by SsPayTon
SsPayTon
  • WpView
    Reads 5,831
  • WpVote
    Votes 1,365
  • WpPart
    Parts 9
[Completed] تو رفتی و اما حالا آخرین باری که بوسیدمت رو به یاد نمیارم. تو رفتی و اما حالا گوش هام دیگه دوستت دارم هایی از زبان تو نشنید. شاید حق باتو باشه، عشق ما اشتباهی جوونه زد و اما حالا دوباره روبه‌روم ایستادی... شاید دیگه عاشقت نباشم اما بیا این رو خوب به پایان برسونیم؛با من میرقصی؟
•Λsian BOҰ• by iamvdepp
iamvdepp
  • WpView
    Reads 125,233
  • WpVote
    Votes 20,586
  • WpPart
    Parts 53
ل-هی آسیایی ز-ولم کن ! ل-انقد ازم فرار نکن !
The Wedding Date [ Persian Translation ] by themaniro
themaniro
  • WpView
    Reads 56,886
  • WpVote
    Votes 10,543
  • WpPart
    Parts 33
• زین توی فروشگاه والمارت کار میکنه. اون دوست پسر نداره و خیلی وقته که به یه قرار نرفته. مامانش همیشه دنبال یه پارتنر برای اونه و حالا هم که برادرش میخواد ازدواج کنه، فشار از طرف اون بیشتر شده. زین میخواد که یک نفر رو پیدا کنه، ولی با درنظر گرفتن اتفاقاتی که در گذشته براش افتاده یکم سخته. اون مجبور میشه با کسی که مامانش انتخاب کرده به یه قرار بره. اون شب یه اتفاقی می افته. اتفاقی که باعث میشه لیام پین رو استخدام کنه تا به عنوان قرار در عروسی برادرش حضور داشته باشه. چیزی که در نهایت، تبدیل به بهترین تصمیمی میشه که تا حالا توی عمرش گرفته. • [ ترجمه فارسی ] [کمپلتد]
Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETED by mayda_fanfic
mayda_fanfic
  • WpView
    Reads 359,288
  • WpVote
    Votes 59,368
  • WpPart
    Parts 79
Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!
London-LA [Z.M] [short story] by mehrankoo
mehrankoo
  • WpView
    Reads 23,088
  • WpVote
    Votes 5,560
  • WpPart
    Parts 24
مسافرتهای هواییِ اولِ صبح بد ترینن؛ مخصوصا وقتی بغل دستیت یه پر حرفه لعنتی باشه،که لبخند از صورتش پاک نمیشه! آخه محض رضای فاک! اون ساعت شش صبح چه دلیلی برای لبخند زدن داره؟ . . ایده ی اصلی: پیج @vaghti__liampayne
⋆Rings⋆[L.S_Z.M] by f5t_TOMLINSON
f5t_TOMLINSON
  • WpView
    Reads 16,098
  • WpVote
    Votes 2,892
  • WpPart
    Parts 24
نه خواب است و نه مرگ است؛ او که انگار مرده ی زنده است خانه ای که در آن زاده شدی، دوستان عهد شبابت، پیرمرد و خدمتکار خانه، مشقات روز و پاداش آن، همه و همه ناپدید می‌گردند و افسانه میشود و دیگر در مهارت نمی‌آید. _رالف والدو اِمِرسون
Free Fall /Ziam~ By Atusa20 by atusa20
atusa20
  • WpView
    Reads 250,274
  • WpVote
    Votes 34,041
  • WpPart
    Parts 77
+چند وقته تو آموزشی ای؟؟ -سه ماه! یه پک به رول ویدش زد +از اینکه منتقل شدی ناراحتی؟ -نه ولی دوست دخترم میگه خیلی از ما دوری! +ما؟ -آره دیگه دوست دخترم حامله است!! #1 in fanfiction --------- Start : 28 jan 2018 Compelet: 19 july 2018
mask off (Book2)(ziam) by setidarcy
setidarcy
  • WpView
    Reads 29,655
  • WpVote
    Votes 5,473
  • WpPart
    Parts 36
کسی که تو واقعا هستی چیزیه که من هیچوقت نفهمیدم