Kitten & Frog💙💚
106 stories
He Was Blue by Larry_hell
Larry_hell
  • WpView
    Reads 279,895
  • WpVote
    Votes 25,322
  • WpPart
    Parts 49
.. -میدونی اولین باری که دیدمت چی توجهمو جلب کرد؟ سرمو تکون دادم.. برگشت و به پشتش خوابید.. بعد اینکه با ورنون از پیشم رفتین اولین چیزی که تو ذهنم جرقه زد این بود.. -OH he was blue.. لبخند زدم و چرخیدم سمتش.. -چشمات همون رنگ آبیه مورد علاقم بودن و تو همون لحظه که بهشون فکر کردم یه چیزی رو حس کردم که دوستش داشتم و بعد همینطور ادامه پیدا کرد..تااینکه اون شب از نزدیک چشماتو دیدم.. -کدوم شب ؟؟ سرشو برگردوند سمتو خندید.. -همون شبی که بوسیدمت..
Change My Mind~L.S [Completed] by gisustylinson
gisustylinson
  • WpView
    Reads 125,568
  • WpVote
    Votes 17,678
  • WpPart
    Parts 63
"یکم صبر داشته باش، همه‌چیز تغییر میکنه..." "همه‌چیز؟! نه...هیچ چیزی عوض نمیشه، مگه اینکه اون لعنتی تغییر کنه..." "پس انجامش بده...نظرش رو تغییر بده..." پابلیش مجدد کتاب کامل شده‌ی change my mind. نوشته شده در اول فوریه‌ی 2018. پایان، پنجم سپتامبر2018.
the charleston(l.s) by SilentGhosttt
SilentGhosttt
  • WpView
    Reads 31,655
  • WpVote
    Votes 6,061
  • WpPart
    Parts 30
.بخاطر من...بخاطر من و هری... باز هم دووم بیار اقای چارلز...دلم برات تنگ میشه و به زودی به دیدنت میام _لویی_
Unknown number(persian translation)*Completed* by Bts_fics_Ir
Bts_fics_Ir
  • WpView
    Reads 103,569
  • WpVote
    Votes 14,980
  • WpPart
    Parts 36
شماره ی ناشناس: دوستت دارم. هری:باشه. شماره ی ناشناس:عزیزم فکر کردم تو هم دوستم داری. هری:باشه منم دوست دارم عجیب غریب. شماره ی ناشناس:وات د فاز نایل این بازی رو بس کن هری:تو کی هستی؟ شماره ی ناشناس: وایسا ببینم..تو کی هستی؟ هری:من هریم و تو؟ شماره ی ناشناس:اوه ببخشید رفیق شماره ی اشتباهی بود. ---- وقتی لویی موقع اس ام اس دادن به دوست پسرش اشتباهی به جای هشت صفر میزاره همه چی تغییر میکنه.گاهی وقتا اشتباهایی که می کنی به نفعتن 12 Aug 2016 Highest rank: #5 in fanfiction
Adventures Of A FanCat by mansurepotter
mansurepotter
  • WpView
    Reads 45,797
  • WpVote
    Votes 8,227
  • WpPart
    Parts 18
با قر دادن دمم به سمت لویی رفتم و جلوش ایستادم. "میدونی لویی،شکسپیر میگه 'پندی از دیوانگان:دوست بدار و فراموش مکن ! ' " با چشمای درشت و خنگول کیوتش باز بهم نگاه کرد. چرا انقدر این خنگه ؟ "باشه باشه،میفهمم تو الان خنگ شدی و هیچی نمیفهمی.میدونی بومپل کلادیوس فوکینگ تاملینسون چی میگه ؟" ابروهاشو بالا انداخت. "میگه برو دنبال هری استایلز و اونو مال خودت کن.هه "
Are You My Father  (COMPLETED) by 96_nargesmd
96_nargesmd
  • WpView
    Reads 51,939
  • WpVote
    Votes 8,897
  • WpPart
    Parts 21
بعد از سالها لویی و هری دوباره بهم وصل شدن اما اینبار توسط یک دختر! آیا لویی پدر اون دختره؟! لویی چطوری قرار بفهمه؟ Larry Stylinson Fanfiction By: 96_nargesmd cover: Tiresise
Tangled Up In You(L.S) by I_SHIP_OOPS_AND_HI
I_SHIP_OOPS_AND_HI
  • WpView
    Reads 88,467
  • WpVote
    Votes 8,107
  • WpPart
    Parts 20
وقتی کسی که فکرشو نمیکردی زندگیتو به بهترین شکل ممکن زیر و رو میکنه :) Cover by : @itsCipher
I'm Sorry, Louis. || Larry Stylinson AU by iRahax
iRahax
  • WpView
    Reads 99,968
  • WpVote
    Votes 18,038
  • WpPart
    Parts 39
ازینکه گی ام معذرت میخوام، لویی. -دوست صمیمیت، هری. Larry Stylinson AU
my sick heart after you by larrymayne9194
larrymayne9194
  • WpView
    Reads 32,302
  • WpVote
    Votes 3,974
  • WpPart
    Parts 25
چطور ممكنه يه قلبي كه ديگه نميزنه، بازم برات بتپه؟
MR STYLES ( l.s persain translation) by ff_translation
ff_translation
  • WpView
    Reads 205,277
  • WpVote
    Votes 27,576
  • WpPart
    Parts 33
" خب پس این منشی جدیدمه ؟ " آقای استایلز پرسید و یه ابروشو داد بالا‌. "بله " منشی قبلی جواب داد. آقای استایلز اخم کرد و به لویی یه نگاهی انداخت. " من انتظار ...یکی ... نمیدونم..بهتر داشتم ؟؟" "ببخشید آقای بی ادب.من کسی ام که از این به بعد قراره برنامه هاتونو مدیریت کنم.پس بهتره مراقب زبونتون باشین"