ziwnabix's Reading List
68 stories
Suicide by wewrite_1D
wewrite_1D
  • WpView
    Reads 1,332
  • WpVote
    Votes 254
  • WpPart
    Parts 7
They tried to define him some called him perpetually enigmatic... Some said he was fucking crazy... It didnt matter to him what they called him He knows he was free سعی کردند معنایش کنند معما... دیوانگی... اما او میدانست که ازاد است...
MR STYLES ( l.s persain translation) by ff_translation
ff_translation
  • WpView
    Reads 205,274
  • WpVote
    Votes 27,576
  • WpPart
    Parts 33
" خب پس این منشی جدیدمه ؟ " آقای استایلز پرسید و یه ابروشو داد بالا‌. "بله " منشی قبلی جواب داد. آقای استایلز اخم کرد و به لویی یه نگاهی انداخت. " من انتظار ...یکی ... نمیدونم..بهتر داشتم ؟؟" "ببخشید آقای بی ادب.من کسی ام که از این به بعد قراره برنامه هاتونو مدیریت کنم.پس بهتره مراقب زبونتون باشین"
The Larry Hug - Real One Shot (OTRA - Sheffield3) by Hetluj
Hetluj
  • WpView
    Reads 221
  • WpVote
    Votes 6
  • WpPart
    Parts 1
The Larry Hug that took place at the last concert of the OTRA Tour.
Broken Demon #2 by larryshadinn
larryshadinn
  • WpView
    Reads 191,023
  • WpVote
    Votes 27,585
  • WpPart
    Parts 192
تو احمق ترین آلفایی هستی که به عمرم دیدم ...تو نمیتونی یه هیولا رو با شکنجه و شکستن استخون هاش و له کردن وجودش از بین ببری!یه هیولا با شکستن از بین نمیره...تو با هر بار شکستن یه هیولا اونو از بین نمیبری...تو فقط اونو قوی تر از اون چیزی که بود میکنی ... . . . بدون اینکه نگاهمو از ماه کامل و نورانی بگیرم یه نفس عمیق کشیدم و از روی سقف به حیاط بزرگ و روشن زیر نور ماه خیره شدم... جنگ تموم شده بود.جفتم و تموم اعضای خانوادم با آرامش خواب بودن و من تمام عضلاتم سنگ شده بود!از وقتی تونستم بفهمم جریان چیه خودمو آماده نگه داشتم...میدونستم هرگز...هرگز نباید شدت گاردمو کم کنم.جنگ تموم شده بود ولی بزرگترین خطری .که میتونست خانوادمو تهدید کنه هنوز اون بیرون بود...یه هیولای شکسته....خودم
Mad World (Persian translation) | L.S/Peter Pan crossover by larry_stylinson_ff
larry_stylinson_ff
  • WpView
    Reads 16,972
  • WpVote
    Votes 2,330
  • WpPart
    Parts 25
هری استایلز در تمام زندگیش با این آرزو بزرگ شد که آیندش شبیه به یه افسانه بشه. وقتی اون کوچیکتر بود با دوستاش ساعت‌ها داستان تعریف می‌کردن. توی تولد هفده سالگیش هری با خودش فکر کرد که آیا زندگیش مثل یه افسانه هیجان‌انگیز خواهد بود یا نه. تو اون شبِ معمولی، هری با پسری ملاقات می کنه که زندگیش رو برای همیشه تغییر میده. هری و دوستاش به جایی برده میشن که اسمش نِوِرلَنده، جایی که هری باید تصمیم بگیره آرزوی افسانه بودنش ارزشش رو داره، یا واقعا وقتشه که بزرگ شه. و اون باید تصمیمش رو بگیره قبل از اینکه خیلی دیر بشه. - برای لری‌شیپرای دوستدار پیترپن! -
Ocean is your eyes[L.S] by Beti_Tommo
Beti_Tommo
  • WpView
    Reads 12,812
  • WpVote
    Votes 2,222
  • WpPart
    Parts 7
لویی نمیتونست چیزی رو که میبینه باور کنه...یه پسر وحشت زده وسط اون آب شناور بود یه پسر وحشت زده خیلی زیبا که مثل ماهی دم داشت و روی اون رو پولک های براق سبز رنگ پوشونده بود...به همون اندازه که این غیر واقعی و غیر قابل باور و افسانه ایه ،اون درست جلوی چشماشون بود،حقیقی،زیبا و سردرگم ...یه پری دریایی که جلوی دیدگان شوک زده همه اونها داشت وسط آکواریوم شنا میکرد و هیچ راهی وجود نداشت که بشه منکر این حقیقت شد و اهمیتی نداشت چقدر با منطق و شنیده ها و دانایی لویی و بقیه اون دانشمند ها در تضاد و مغایرت باشه... یا... داستان دانشمند جوونی که میخواد بزرگترین کشف دنیای زیست شناسی رو به اقیانوس، ینی خونه اش برگردونه ولی در میونه راه میفهمه خونه اون فقط آغوش خودشه!
Sea & Sky  [L.S|M.Preg](Persian Translation) !!Discontinued!! by PersianGayVodka
PersianGayVodka
  • WpView
    Reads 6,508
  • WpVote
    Votes 1,235
  • WpPart
    Parts 17
!!Discontinued!! زندگی هارپی جوون و کم تجربه ، لویی تغییر میکنه وقتی پا به سرزمین سحرآمیزی که همه ی موجوداتش مثل خودش افسانه این میذاره... Written by: @SesameHazza Translated by: @saraw_ap_
Punks In The Different World by miyool
miyool
  • WpView
    Reads 6,461
  • WpVote
    Votes 868
  • WpPart
    Parts 19
یه فن فیکشن طنز راجب وقتی که هریه پانک اتفاقی سر از ایران در میاره اون تو ایران با جواد(زین)و نایب(نایل)و جمال(لیام) و جلال(لویی) اشنا میشه هرکدوم از اونا یه اتفاق جدید برای هری درست میکنن ممکنه هری تغییر کنه ممکنه بدتر بشه:) از دست ندید
Harry styles life story  by faranaknb
faranaknb
  • WpView
    Reads 2,834
  • WpVote
    Votes 215
  • WpPart
    Parts 18
لويي:دوسش داري؟ هري:نميدونم!ولي ميدونم تو هميشه يه جايي تو قلبم جاداري. ***** داستاني برگرفته از واقعيت كه در اخر به فن فيكي غيرقابل حدس تبديل ميشه.با حضور شخصيت ها: لويي،نايل،ليام،زين،تيلور و كندال و عشق هايي واقعي. Harry styles life story
Dark Street by bitchwtf_tt
bitchwtf_tt
  • WpView
    Reads 107,237
  • WpVote
    Votes 15,567
  • WpPart
    Parts 55
زندگى دوست داشتنى من با ورود مرد مرموزى بهم خورد. مردى كه شباهت خيلى زيادى به دخترم داشت!