(BTS) (^~^)
51 stories
𝘀𝗺𝗶𝗹𝗲 . by vitroge
vitroge
  • WpView
    Reads 30,113
  • WpVote
    Votes 5,591
  • WpPart
    Parts 11
━ تنها چیزی که می‌خواست این بود که یونگی لبخند بزنه. 〔 © chogiwanese 〕 𝗕𝗧𝗦 𝗦𝗛𝗢𝗥𝗧 𝗦𝗧𝗢𝗥𝗬.
Time; YoonMin | Per Translation by StoryTeller_Mia
StoryTeller_Mia
  • WpView
    Reads 62,155
  • WpVote
    Votes 12,716
  • WpPart
    Parts 38
زمان | Time خلاصه: پارک جیمین ناراحت و تنهاست؛ پارتنری که 15 سال باهم بودن، از نظر احساسی و فیزیکی بعد از سالها سواستفاده و سورفتار اون رو رها کرد و روش اثر بدی گذاشت و باعث شد توی تمام زندگی همچین احساس سنگینی داشته باشه. اون آرزو می کنه یه شانس دیگه برای برگشت به عقب داشته باشه و توی اون زمان که تو دبیرستان بودن؛ دیگه احساسات اون مرد رو نپذیره. یه تصادف، یه تغییر، یه شانس.. وقتی جیمین با یه ماشین تصادف میکنه و به سمت مرگش ته یه دریاچه ی یخ زده می بره جیمین میدونه که قرار بمیره اما با اینکه فقط 30 سالشه از این رفتنش خوشحاله. هرچند، مرگ نقشه دیگه ای برای این مرد داره. مرگ به جیمین پیشنهادی رو میده که همیشه می خواسته. یه شانس دوم. تنها نکته ای که وجود داره اینکه اون دوباره تو 30 سالگی، همین روزی که کشته شده؛ خواهد مرد اما تو این زمان به سن 15 سالگیش برمیگرده تا زندگیش رو دوباره شروع کنه. جیمین هم با اشتیاق و بدون توجه به عواقب این تصمیم قبول میکنه. چه اتفاقی میوفته وقتی همین قدم، تمام دنیاش رو تغییر بده. چه اتفاقی میوفته وقتی به خودش اجازه میده که با نوجوون پردردسر و تنهایی که سال ها قبل به خاطر ترس ازش کناره گرفته رو به روشه و اون رو بپذیره. چه اتفاقی میوفته اگه اون چیزی که قلبش این همه سال نداشته رو (عشق)،
Good Night Songs by MehrsaAM
MehrsaAM
  • WpView
    Reads 387
  • WpVote
    Votes 17
  • WpPart
    Parts 2
داستان از گروه محبوب BTS هستش و در داستان وی ،جیمین ،جی هوپ و جانگ کوک هستند ولی شخصیت اصلی وی هستش. خلاصه داستان : لیزا دختریه که از کانادا برای ادامه تحصیلی به سئول میره و برای یه مدتی باید در خانه پایین یکی از دوستای پدرش زندگی کنه که 4 تا پسر داره .همه چی عادی پیش میره تا اینکه یه شب موقعی که تو بالکن وایستاده یه آهنگ لالایی از بالای سرش میشنوه .اون آهنگ برای کیه ؟... امیدوارم خوشتون بیاد...
Stone Hearted Prince by MehrsaAM
MehrsaAM
  • WpView
    Reads 3,268
  • WpVote
    Votes 302
  • WpPart
    Parts 9
سلام ،این اولین داستان منه .امیدوارم خوشتون بیاد .این داستان از گروه bts هستش و شخصیت اول جیمین هست .البته سعی کردم که همه اعضای گروه رو بیارم. خلاصه داستان : جینا دختریه که از زندگی روزمره اش خسته شده .یک روز او در زمان سفر میکنه و با یه پرنس و دستیارانش آشنا میشه و قبله اینکه بفهمه ...
Love Seat by Im_Eliii
Im_Eliii
  • WpView
    Reads 4,403
  • WpVote
    Votes 547
  • WpPart
    Parts 4
" میخوام یه چیزی بهت بگم... " " من عا..." هر دوشون باهم خندیدن. و جونگ کوک چقدر خودشو لعنت کرد که اجازه داد جیمین اول حرف بزنه.چی میشد اگه خودش زودتر از دوست صمیمیش اعتراف میکرد... " من عاشق تهیونگ شدم. "
SHINY WINGS by Btsgalaxyir
Btsgalaxyir
  • WpView
    Reads 326
  • WpVote
    Votes 43
  • WpPart
    Parts 1
COUPLE :KOOKMIN GENRE: ROMANCE,CRIMINAL,SMUT سئول، پایتخت کره... جایی که میتونی خیلی چیزارو تجربه کنی. چیزایی مثل عشق، ثروت، شب های جادویی، مواد، خیابونای بی انتها، جرم و خیانت و... انتقام. ولی اگه هرکدومشون رو بخوای، باید بازی مخصوصشون رو بازی کنی. و برای به دست آوردنشون، باید بهترین بازیکن باشی...بازیکن برنده. این داستان زندگی منه... بعد از مرگ پدرم زندگی جدید من شروع شد...البته توی جهنم. پارت دووم اوردن سخت ترین قسمت بازی زندگی بود. ولی سوختن توی جهنم به من یاد داد که چجوری بازی کنم و همیشه برنده باشم. همین طور به من یادآوری کرد که بقیه هم میتونن اون شعله های مرگ آور رو بچشن. خب...من هم برای همین اینجام. من جون جونگ کوک هستم. رئیس شرکت شاینی...بزرگ ترین شرکت توی کره. من اینجام تا به مردم زهر خودشون رو بچشونم. و اون زهر میتونه عشق باشه...اوه البته یه عشق جعلی فکر کنم. تو خیلی معص ومی...خیلی پاک. من هم همین پاکی رو احتیاج دارم. به زودی قراره که سقوط کنی. سقوط برای بی گناهیت. میخوام که عاشق شیطان بشی. حالا زمان بازی انتقامه. "چی میشه اگه دیوانه وار عاشق بشی" "آیا خودتو به بال های شیطان میسپاری که سقوطت رو بشکنه؟" "این واقعا یه بازیه یا میل و هوست برای رسیدن به اون عشق طلسم شده؟" *عشق تو جعلی بود ولی دردی که ایجاد کرد، واقعی بود* -بال های د
sea/(kookmin) by eeuphorriia
eeuphorriia
  • WpView
    Reads 10,970
  • WpVote
    Votes 1,592
  • WpPart
    Parts 30
يه مرزايي تو زندگي هست ك ادم بايد ببينتشون تا بفهمه نفس كشيدن چ معنايي ميده، يه مرزايي هست ك باعث ميشه بوي قهوه بپيچه تو دماغت و تو حس كني كه به گيرنده هاي بوياييت ميرسه و بعد مغزت و پر ميكنه، يه مرزايي رم نبايد ببيني تا لباش همونقدر پف پفي بمونن و دستاش همونقدر گرم ك روحتو ناز كنن و تو گريه كني و اشكات تو وجودش بخار شه. اگه اين بايد و نبايد مال يه مرز باشه چي سر كسي كه گريه ميكنه مياد؟ كاپل: كوكمين ژانر: رومنس
Tongue tie by akamx__9
akamx__9
  • WpView
    Reads 8,784
  • WpVote
    Votes 935
  • WpPart
    Parts 6
پارک جیمین پسری که تو ارتباط برقرار کردن با افراد مشکل داره بخاطر همین توسط همکلاسیاش اذیت میشده پس مجبور میشه مدرسه شو عوض کنه اما عوض کردن مدرسش باعث خوب شدن اوضاع میشه یا فقط بدتر میشه؟
Hooligan | YoonMin by Lodevole
Lodevole
  • WpView
    Reads 12,964
  • WpVote
    Votes 2,579
  • WpPart
    Parts 16
Hooligan: a noisy violen person who causes trouble by fighting Hooligan: a violent young troublemaker, typically one of a gang هولیگان: جوانک اوباش، ولگرد به رفتارهای ناهنجار و تخریبگرانه هواداران فوتبال مانند درگیری و نزاع خیابانی، آشوبگری، اوباشگری یا هولیگانیسم فوتبالی (به انگلیسی Football hooligani) میگویند.) این رفتار جامعهستیزی تلقی میشود. هولیگانها معمولاً پیش یا پس از بازی به درگیری با هواداران تیم حریف میپردازند. خشونت هولیگانها ممکن است تحت تأثیر نژادپرستی هم قرار داشتهباشد. هولیگانیسم فوتبالی معمولاً به صورت گروهی رخ میدهد و ممکن است در میان آشوبگران، افرادی که هوادار تیم یا ورزشی هم نیستند؛ همراهی داشته باشند. اگه توی دیکشنری یا اینترنت این کلمه رو سرچ کنید با تعاریفی مثل جملات بالا روبرو می شین. هولیگان کلمه ای با تعریف های بالاس که برای طرفدارای ورزش، مخصوصا فوتبال استفاده میشه و توی هر کشوری اسم خاصی داره اما بطور کلی با همین اسم، یعنی هولیگان شناخته میشه. اما از نظر من و آدمایی مثل من، این اسمش اوباش گری، ولگردی یا آشوبگری نیست! ما اسم اینُ عشق میزاریم... عشق به تیممون. حالا من اینجام، درست یه ماه مونده تا بزرگترین رویداد فوتبالی دنیا- یعنی جام جهانی 2018- تا به بقیه نشون بدم ما آشوب گر نیستیم ما فقط عاشق فوتبالیم. - پارک جی
ᴀʙᴏᴠᴇ ᴀʟʟ ᴇʟsᴇ || ᴍ.ʏɢ + ᴘ.ᴊᴍ ✔️ by imhyungry
imhyungry
  • WpView
    Reads 343,932
  • WpVote
    Votes 20,331
  • WpPart
    Parts 26
Yoongi has one friend and absolutely no interest in making any others. Insisting that Namjoon is all he needs, he spends his days hiding peacefully in his friend's shadow, never daring to venture outside his comfort zone because he deems it unnecessary. But on the first day of their senior year, Namjoon catches a cold bad enough to keep him bedridden, and Yoongi is forced to face his nightmare, the hectic battlefield of school, alone for the first time in years. It's there he meets Jimin, an angelic boy who somehow manages to force his way kindly into Yoongi's secluded life, and to the latter's utter shock, it turns out to be not such a bad thing. (minor taekook and namjin,,)