Lovely Stories
17 stories
𝘉𝘭𝘢𝘤𝘬 𝘔𝘶𝘧𝘧𝘪𝘯 ᵏᵒᵒᵏᵛ by itsDaddyJEONs
itsDaddyJEONs
  • WpView
    Reads 173,923
  • WpVote
    Votes 22,639
  • WpPart
    Parts 19
- تهیونگ...! چه طور تونستی؟ - چی؟ - یه سوال ازت می‌پرسم... اصلا هیچوقت بهم حسی داشتی؟ - بنظرت اگه حسی بهت نداشتم، برام اهمیتی داشت که چطور درباره‌م فکر می‌کنی؟! کاپل: کوکوی ژانر: فلاف، رومنس، اسمات، لیتل اسپیس(cgl) وضعیت: کامل شده
Irresistible  [KTH+JJK] by Jayniel_ezra
Jayniel_ezra
  • WpView
    Reads 1,841,069
  • WpVote
    Votes 80,174
  • WpPart
    Parts 57
What could possibly go wrong when the paths of two flaming hot dominance-craving 'straight' men with indecisive minds on their sexualities when it comes down to each other, collide? Probably nothing... Right??? ___________________ Jeon Jungkook, a celebrity, an idol, the heartthrob of the nation accidently ends up bumping into Kim Taehyung- no he literally does. __________________ Taekook fanfiction. CELEBRITY/IDOL AU Kook:⤴️ Tae :⤵️ Cover pic edited by myself lol ♡ DO NOT PLAGIARIZE PLS :(
𝐏𝐫𝐞𝐭𝐭𝐲 𝐩𝐫𝐨𝐛𝐥𝐞𝐦🌀🚿《𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯》 by Hunter_kookv
Hunter_kookv
  • WpView
    Reads 142,304
  • WpVote
    Votes 27,225
  • WpPart
    Parts 42
"من داشتم کمک میکردم" صورت تهیونگ از شدت عصبانیت سرخ و تیره شد. جانگکوک و خیرخواهی هایش بیشتر شبیه به دردسر و فاجعه بود: "چه کمکی؟ داشتی منو خجالت زده میکردی! دلم نمیخواد مامان بفهمه نمیتونم دوست‌دختر_..." "هی تهیونگا میخوای کمکت کنم دوست دختر پیدا کنی؟" 🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀 کیم تهیونگ متوجه میشه نمی تونه دوست دختر پیدا کنه!...➿ شاید بتونه از همسایه منحرف و پرحرفش کمک بگیره... و بفهمه چرا نمیتونه دوست دختر داشته باشه؟!🖊🌀 🖇Story Name: Pretty Problem 🖇Genre: comedy ,romance , slice of life, smut 🖇couple: kookv 🖇Writer: hunter_oo3 🖇Ages: +18 (R) TOP : Jungkook BOTTOM : teahuyng
  𝐃é𝐣à 𝐯𝐮  | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by this_is_D
this_is_D
  • WpView
    Reads 394,293
  • WpVote
    Votes 60,125
  • WpPart
    Parts 35
[در حال آپ] دژاوو حالتی از ذهن است که در آن فرد پس از دیدن صحنه‌ای احساس می‌کند آن صحنه را قبلاً دیده‌است و در گذشته با آن مواجه شده‌ است. و این همون جریان زندگی بود! آدم درست رو در زمان درست جلوی روت قرار می‌داد!... و لحظه آخری که تهیونگ داشت از کافه خارج میشد در حالی که میل وافری برای از خوشحالی فریاد زدن داشت و گونه‌هاش به رنگ شکوفه های صورتی گیلاس در اومده بودند با کسی چشم تو چشم شد. چشم های هر دو نفر روی هم قفل شده بود. و هردو همزمان چیزی زمزمه کردند اما هیچکدوم صدای دیگری رو نشنید... + پسر توی نقاشی؟ _ پسر توی رویا؟ [ فصل دوم بوک CURSED] کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : فیکو بخون و ببین
POLYMERIC by NARSIUS97
NARSIUS97
  • WpView
    Reads 540,150
  • WpVote
    Votes 63,025
  • WpPart
    Parts 40
تهیونگ گرگینه ی چند رگه ایه که تمام زندگیش رو به امید پیدا کردن جفتش گذرونده. چی میشه اگه جفتش اونو نخواد... ژانر: امگاورس، هیجان انگیز، رمنس، اسمات
extra twelfth dimension by f_skndri
f_skndri
  • WpView
    Reads 23,370
  • WpVote
    Votes 1,934
  • WpPart
    Parts 22
~ بوک فرعی بعد دوازدهم ~ ___________________________ فن فیک بعد دوازدهم رو خوندین؟ اگه نخوندین بخونین. >~< اگه خوندین میتونین فن آرت،فیلم های مربوط،توییت های فان،داستان های کوتاه فرعی(ساید استوری)ودر صورت پایان فیک،افتر استوری های این فن فیک رو اینجا پیدا کنین. اگه داستان اصلی رو دوست دارین... احتمالا این بوک فرعی رو هم دوست خواهید داشت. ^~^ ___________________________ امیدوارم خوشتون بیاد.💜
KookV - When Our Eyes Met | Full Shot by FallenWolfie
FallenWolfie
  • WpView
    Reads 6,835
  • WpVote
    Votes 902
  • WpPart
    Parts 2
ورژن فول کوکویِ دوشاتی « وقتی چشم تو چشم شدیم » تعداد پارت ها : ۲ ( ۷۰ صفحه ) نویسنده : Fallen Wolfie کاپل : کوکوی - یونمین ژانر : مدرسه ای ، تخیلی ، مرموز ، رومنس کاراکترها : تهیونگ ، جونگ کوک ، جیمین ، یونگی موضوع : رفتار جونگ کوک بعد از مرگ سگش « یوکی » تغییر کرده و خیلی عجیب شده . تهیونگ که احساس خاصی بهش داره به شدت نگرانش هست و دنبال دلیل این تغییر رفتار بیش از اندازه ش هست ولی سر وقت متوجه میشه یا دیگه خیلی دیر شده ... دوستان فیک Sign دو تا کاپل اصلی ( تهکوک - ورس ) و ( جیکوک - ورس ) هست و هر کاپل یه پایان متفاوت و جدا داره ؛ فیک Silent Tears هم ورژن تهکوک همون کوکوی هست و تا پایان آذر فصل اول ( ۲۶ پارت در کل ) قرار داده میشه ؛ خوشحال میشم به اونا هم سر بزنین 🍀
🌸I bloomed for you... by Vante191
Vante191
  • WpView
    Reads 248,975
  • WpVote
    Votes 35,268
  • WpPart
    Parts 53
🌸من برای تو شکفتم🌸 ×ترجمه شده× کاپلے: ویکوک/کوکوی ، یونمین ، نامجین ژانر: انگست ، رومنس ، هاناهاکی «با قطره اشکی که روی گونه اش چکید، نفس عمیقی کشید و دستشو باز کرد. اخرین نگاه رو به چشمای سرخ و پف کرده اش انداخت، نگاهشو به مشت باز شده اش داد. وقتی به شئ بی گناه تو دستش نگاه کرد، اشک های بیشتری روی گونه هاش راه گرفتن. این سرنوشت طبیعی اون بود. تو دست لرزون جونگکوک، یک گلبرگ لطیف صورتی بود.» *نسخه اصلی این فیک رو میتونین به همین اسم در سایت Archive of Our Own پیدا کنین^^ Highest rankings: #1 depression #1 translated #2 btsfanfic #2 kpop #1 btsV #3 fanfiction #2 angst #1 انگست #1 translation #2 gay #1 هاناهاکی
Blind Guy [Vkook|Yoonmin] by kimsevil
kimsevil
  • WpView
    Reads 117,738
  • WpVote
    Votes 22,272
  • WpPart
    Parts 23
‌‌‌๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Blind Guy 」 • پسر کور Complete • کاپلی° • ژانر : عاشقانه | روزمره [-اگر یک روز بگم که من اون مردی که فکر میکنی نیستم... اگر بگم یک هیولای زشتم...چیکار میکنی؟ پسر خنده ی قشنگش رو دوباره نشونم داد. -ماسک لعنتیت رو از روی صورتت پایین میکشم و بهت ثابت میکنم: هیولاها وجود ندارن...] 💎°آیدی تلگرام و واتپد نویسنده: @kimsevil
The secret inside the books by Bhwryz
Bhwryz
  • WpView
    Reads 3,471
  • WpVote
    Votes 510
  • WpPart
    Parts 15
این رازی که درون این کتاب ها مخفی شده بی شک یکی از شیرین ترین ممنوعه های تاریخ شناخته میشه کتابهای این کتابخونه راه ارتباط چه عاشقایی شدن و چه داستان هایی غیر از نوشته های درونشون رو دنبال دارن . -به نظرت اون میتونه راه بره؟ *اون حتی میتونه بدوه -دویدن دیگه زیادیه *چرا که نه؟ مگه من این همه راه از سئول تا بوسان برای تو ندویدم یه روزم اون تا یجای دیگه برای یکی میدوه -خدای من تو غیر داد کشیدن و گفتن جمله ی از جلو چشمام گمشو چیزای قشنگ تری میگیا *مثل اینکه یادت نرفته -مگه میشه یادم بره بعدشم اون یه سگه نیاز نداره بدوه دنبال کسی که دوسش داره ویکتور بزرگ شو *کی گفته من دوست دارم؟ -نداری؟ *نه *من عاشقتم -اییییییی باز چندش شدی کیم ویکتور از من فاصله بگیر چندش ... -مملکتمون داره به نابودی کشیده میشه و تو اینجا نشستی برگهای خشک این گلارو میکنی؟ لبخندی زد و همینطور که برگهارو میکند و میریخت نفس گرفت و جواب داد : -میدونی چیه زندگی جالبه... اینکه الان عشق تنها جای امنیه که میتونیم بهش پناه ببریم ولی من اونو بخاطر همون کشور که میگی بین این گلا گم کردم دارم این برگارو میکنم که اینجا خلوت بشه بتونم بهتر پیداش کنم خدارو چه دیدی شاید کشورم نجات پیدا کرد هوفی کشید و کنارش نشست و بهش تو تمیز کردن باغچه ی تهیونگ کمک کرد