The first three chapters of the rewrite (draft version) of this book will be released on August 21, 2022. Prologue is out now to read. Come back and fall in love with Charlotte and Nayte all over again as they embark on a journey set in a whole new world. New adventures, new friends, and new magic with a slow burning romance for die for. Please note I wrote this back in HS 2012-2013 but I still hope you enjoy the story.

[کامل شده] گزارش یک آدم ربایی ژانر؛ جنایی، کمدی، عاشقانه کاراکترا؛ جونگین/مینجو/اکسو خلاصه؛ مینجو یه افسر ساده‌ست که تو جریان یه آدم‌ربایی سر از خونه‌ی کیم جونگین درمیاره، مردی که با وجود ظاهر الهه مانندش بویی از عاطفه نبرده؛ جونگین همراه باقی پسرا عضو یه تیم فوق سریه که وظیفه‌شون انجام جنایتاییه که سیاست مدارای رده بالای کشور سفارش میدن. مینجو ماموریت داره یه ماه همراه این تیم بمونه، بی‌خبر از اینکه آخرش قراره قربانی سیاست بالادستیا بشه‌‌. تو این یه ماه پسرا باید ببین می‌تونن نسبت به مرگ و زندگی این دختر ساده و خوش‌خیال بی‌تفاوت باشن یا نه؛ خصوصا جونگین که از زن‌ جماعت فراریه! "انگار فرقی نمی‌کنه لباسی که می‌پوشی چقدر به شونه‌های پهنت کش بیاد، توی خشاب اسلحه‌ات چندتا گلوله داشته باشی یا چند نفر ازت حرف شنوی داشته باشن، تهش توی خلوتت دلت میمیره برا اینکه یه نفر همین طوری که هستی دوستت داشته باشه. مثل دیو زشتی که خودشو توی یه قلعه‌ی بی‌درو پیکر زندونی کرده باشه، جونت درمیاد برا اینکه یه نفر پا بزاره به دنیای تاریکت و با انگشتای ظریفش لمست کنه..."

نام داستان : قصه عشق نویسنده : سکوت کاپل ها :اعضای بلک پینک + چان سوهو کای سهون بکهیون از اکسو + داهیون از توایس شخصیت های فرعی : کیم تهیونگ ، پارک جیمین ، کیم سوکجین از bts نوع فیک :دختر پسری ژانر :عاشقانه ، پزشکی ، اسمات ، فلاف ، کمی غمگین نوع پایان :هپی اندینگ تعداد قسمت : نامشخص تعداد فصل : نامشخص

-𝐑𝐨𝐨𝐦 𝟒𝟎𝟔- -اتاق چهارصد و شش- کارکترهای اصلی : پارک چانیول، چوی جینا، بیون بکهیون کارکترهای فرعی : اوه سهون، کریس وو، لالیسا مانوبان، کیم جیسو ژانر : تخیلی-ترسناک، رازآلود، رومنس، اسمات ••𝐈𝐧𝐭𝐫𝐨𝐝𝐮𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧•• کابوس‌های سیاه میتونن زندگی‌ها رو تاریک کنن، انقدر تاریک تا واقعیت‌ها توی سیاه چاله‌ای از وهم ناپدید میشن! جینا، دختری که توی کابوس‌هاش گم شده، وقتی واقعیت رو پیدا میکنه که فقط چند هفته فرصت برای جنگیدن داره. جنگیدن برای فرار از اون واقعیت ترسناک و سایه‌های تاریک اطرافش. جنگ برای نجات خودش و مرد نفرین شده‌ای که چشم‌هاش توی تاریکی غرق شده.

فكت هاى روانشناسى، براى اينكه خودتون يا اطرافيانتون رو بهتر بشناسين.  Lisarius 2019

شاید سخت باشه،دیدن خوشبختی کسایی که بهت اسیب رسوندن اما دارن زندگیشونو میکنن؛خیلی بده نتونی خودتو خلاص کنی،بخاطر اونای که دوست دارن،اما ی روز همه ی ما ناامید میشیم از خودمون،از دنیا،از اطرافیانمون اون موقعیت که دیگه عشق اول ادمم نمیتونه همه چیزو درست کنه... *روزای سخت دومم نمیارن اما انسانای سخت چرا* +توعه لعنتی همه چیزمو ازم گرفتی حتی روحمو -کسی مجبورت نکرد عاشق ی ادم خودخواه بشی *همه همدیگر رو مقصر میدونن هیچکس فکرشم نمیکنه که همه این اتفاقا نتیجه کارای عه که خودمون انجام دادیم* شاید همه روزا خوب نباشه اما چیزای خوب هر روز وجود داره*

How can you lose something you never have? When your own mother poisons you to gain pity from others, how should you feel? Why was I, the youngest, being married off? How could I care about something that was never mine? WARNING! Viewer discretion advised: Story contains adult content that is unsuitable for children. NOTE from the writer: I'm an amateur writer so please overlook plot holes, grammar issues, or anything else a story is supposed to have. This is my original story so... as the saying goes "if you have nothing nice to say, don't say anything at all".

مجموعه اى از يادداشت هاى خودكشى.

گاهی برای ملکه بودن باید لشکر کشی کرد،باید جنگید،باید فتح کرد... و گاهی برای ملکه شدن کافیست؛قلب یک مرد را از آن خود کنی..آنوقت تو ملکه خواهی بود ملکه قلب او. گاهی تصاحب قلب یک مرد انقدر سخت است که حکم جنگ دارد وباید مرزها را برای فتحش در نوردید. دوشیزه مری اینبار باید بجنگه..بجنگه تا فتح کنه..شاید قلب یک مرد رو وشاید یک کشور رو و یا شاید هر دو.