sabi_sj's Reading List
27 stories
Without Me | bxb by BlackSunfl0wer
BlackSunfl0wer
  • WpView
    Reads 101,714
  • WpVote
    Votes 11,466
  • WpPart
    Parts 55
- جدیدا کم حرف شدی؟ - حوصله ندارم. تن صداش پر از خشم بود. چشماش دیگه روشن نبود و بیشتر به دوتا سیاه چال شباهت داشتن. - شاید حرفات رو جای دیگه می‌زنی،واسه کسی دیگه..ولی بدون پیداش کنم زنده زنده آتیشش می‌زنم.
• Harsh ⚚ by twomoons_story
twomoons_story
  • WpView
    Reads 25,061
  • WpVote
    Votes 1,289
  • WpPart
    Parts 3
•وانشات : بی رحم (دو پارت) •کاپل ها: چانبک کایهون چانهون سهبک •ژانر : ارباب برده . اسمات . درام .هپی اند کامل✓ ══════════════════════════ فیک harsh فیکی با ژانر بی دی اس امه. توی وانشاتم (2پارت)سعی کردم نیاز ی ارباب و برده روبطور خلاصه بگم.
your shadow by Ghazal1288
Ghazal1288
  • WpView
    Reads 101,819
  • WpVote
    Votes 16,156
  • WpPart
    Parts 42
چانیول پسری که بعد از پدرش باید رهبر امپراطوری خون اشام ها بشه ولی به دلایلی دست از سمتش کشیده و در یک دانشکده خودش و مخفی کرده و درس میخونه متوجه میشه که باید سراغ خونواده اش بره چون ممکنه بخاطر اتفاقاتی که افتاده جنگی جهانی رخ بده کاپل اصلی = چانبک لینک فصل دوم https://my.w.tt/EFkMUlJjW0
Falling In Love With Mr.Step-Brother[BoyXBoy] Translation by gayswillwin
gayswillwin
  • WpView
    Reads 82,526
  • WpVote
    Votes 9,930
  • WpPart
    Parts 38
خدای زیبایی . این اسمیه که دوستای نُوا و بقیه ی رفقاش تو مدرسه صداش میزنن . اون پولدار و عالیه . و این اولین چیزیه که مردم ازش میدونن . فقط ۱۸ سالشه و دانشجوی ارشده . وقتی مادرش ترکش کرد و پدرش به کلی تغییر کرد ، رفتاراش سرد و بی احساس شد . عصبی و خشن بود. وقتی پدرش عشق جدیدی رو پیدا میکنه ، و تصمیم میگیره اجازه بده زن جدیدش تو خونش با اونا زندگی کنه . چیزی که نُوا فکرشو نمیکرد این بود که اون قرار بود یه برادر داشته باشه . لب درخشان . این چیزی بود که دوستای گلاوس کایسر صداش میزدن . فقط ۱۶ سالشه و دانشجوی سال سومه . و خیلی معروفه . وقتی مادرش تصمیم گرفت با عشق جدیدش ازدواج کنه و باهاشون زندگی کنه ، خشم رو حس میکرد . نمیخواست دوستاشواز دست بده ، مخصوصا شهرتش رو . اما اون عاشق مادرشه پس حاضره هر کاری براش بکنه . زمانی که اون دوتا همو ملاقات میکنن ، همه چیز بهم میریزه . (این داستان توسط Yasi Stylinson ترجمه میشود ..... امیدوارم لذت ببرید) (Completed)
Last Keeper + Season 3 updating 🔰 by maedeh1
maedeh1
  • WpView
    Reads 90,816
  • WpVote
    Votes 18,349
  • WpPart
    Parts 109
خونه رو ترک کردم. تمام چیزی که اون روز با خودم داشتم کوله پشتی و تخته اسکیتم بود، به علاوه ی مبلغ نسبتا قابل توجهی پول که پدر بزرگم برام به ارث گذاشته بود. خوشبختانه سن قانونی در مورد وراثت تو کشور من 16 سال بود و وقتی دو ماه پیش پدر بزرگ ما رو ترک کرد پول نسبتا زود به حساب من واریز شد. بنابراین دیگه دلیلی نداشت که اونجا بمونم. بهتر بود از اون ساختمون بی روح که تقریبا 17 سال بهش می گفتم خونه می رفتم اون دو نفری که با عنوان پدر و مادر این چند سال بین دعواهاشون تلاش می کردن زندگی من رو هم کنترل کنن تنها می ذاشتم. از اونجا دور شدم بدون اینکه بخوام دوباره در این باره فکر کنم. بیرون از اونجا من آزاد بودم که که ایده هام رو به واقعیت تبدیل کنم برنده ی جایزه فیکشن سال در سال 95 توسط امپایر فیک
⌊ Psycho ⌉ by masih_Gesus
masih_Gesus
  • WpView
    Reads 101,606
  • WpVote
    Votes 11,466
  • WpPart
    Parts 57
"FULL | کـامل شـده" "تـو متعـلق به مني و من متعـلق به تـو!" ژانر : دراما - روانشناسی - اسمات ♒︎ Best Ranking : 1 #Vkook 1 #Persian 1 #Farsi
Star Renaissance || VKook ~ Completed by millennium_story
millennium_story
  • WpView
    Reads 211,468
  • WpVote
    Votes 36,159
  • WpPart
    Parts 40
Star Renaissance _ زود باش کتابا رو رد کن بیاد حرفاش باعث شد ابرو های جونگ کوک بیشتر بالا برن _ کدوم کتابا ؟؟ پسر بی توجه به تعجب اون از توی جیبش مقداری پول در آورد دست جونگ کوک رو گرفت گذاشت کف دستش _ زود باش پسر من وقت ندارم جونگ کوک اخماشو تو هم کشید و دست پسره رو پس زد _ هی من نمیدونم راجع به چی حرف میزنی پسره که انگار عصبانی شده بود جلو اومد . صورتش به اندازه ی یه برگه کاغذ با جونگ کوک فاصله داشت با حرص از لای دندوناش غرید _ من وی هستم همون که قرار کتابا رو ازت تحویل بگیره . پولت رو هم که دادم به اون سایون احمق بگو دفعه ی دیگه یکی رو بفرسته که اینطوری مثل تو دو ساعت نخواد سوال پیچم کنه بچه جون حالا هم زود باش من تمام شب رو وقت ندارم جونگ کوک همچنان متعجب به چشمای عصبانی شخصی که خودشو وی معرفی کرده بود خیره شد . هیچ ایده ای نداشت که اون آدم اصلا داره راجع به چی حرف میزنه ولی اینو خوب میدونست که رعیت ها توی سرزمین اسکورو حق خوندن و نوشتن ندارن و حمل کتاب نوعی جرم محسوب میشه . شاید باید یکم بدجنس میبود. ♦♦★♦♦ کاپل: ویکوک - نامجین - یونمین ژانر: فانتزی - رمنس نویسنده: Scarlett & Nafas *میتونید پیدیاف این فیک رو توی چنلمون پیدا کنید* 1 in #بیتیاس 1 in #Seokjin 1 in #Jimin
[COMPLETED] Wrong Father -ChanBaek - Comedy Smut 🔞 by winfics
winfics
  • WpView
    Reads 110,909
  • WpVote
    Votes 20,629
  • WpPart
    Parts 18
پارک چانیول یه دزد خبره ست ؛ اما بخاطر یه اشتباه مجبوره نقش کشیش جدید شهر رو بازی کنه ... بیون بکهیون یه پسر مذهبیه که بخاطر گرایش عجیبش به پسرا سفره ی دلش رو تو اتاق اعتراف برای چانیول باز میکنه ... پس چانیول هم شروع میکنه به سوء استفاده ازش... ❗این فیکشن هم ورژن شیوچن داره و هم چانبک ... هرکدوم که باهاش راحت ترید رو بخونید ❗ Wrong Father📿 COUPLE : ChanBaek Ver. GENRE : COMEDY , SMUT , ROMANCE NC🔞
Crave | Per Translation by StoryTeller_Mia
StoryTeller_Mia
  • WpView
    Reads 416,181
  • WpVote
    Votes 52,523
  • WpPart
    Parts 69
کشش (اشتیاق) | Crave مقدمه: جیمین، جونگ کوک و جین سه تا برادرن که هر سه هم تصادفا لیتل هستن. نامجون، هوسوک، تهیونگ و یونگی دوست های صمیمی و هم اتاقی اند که اتفاقا به خونه ی روبه روی همون اتاقی که این سه لیتل زندگی می کنن نقل مکان کردن و هیچ چیزی از دنیای DDLB نمی دونند. اما امکان نداره که بتونی تمام راز ها رو تا ابد مخفی کنی؛ درسته؟ یعنی چه اتفاقی ممکنه بیوفته؟ کاپل ها: • نامجین • یونمین • ویهوپکوک هشدار- این فیکشن دارای: • مطالب بزرگسالانه • DDLB • BDSM • Triggering situation( موقعیت هایی که ممکنه برای بعضی افراد دارای مشکلات روحی مثل افسردگی خوب نباشه) • خشونت • امپرگ • سن شخصیت ها در داستان: سوک جین=21 جیمین=18 جونگ کوک=17 یونگی=24 نامجون=23 هوسوک=23 تهیونگ=22 The Original Story Credit: @ForEverMoonChild All Chapters will be dedicated to her For her amazing work
Call Him Daddy![1] by blueside_demian
blueside_demian
  • WpView
    Reads 94,148
  • WpVote
    Votes 11,924
  • WpPart
    Parts 20
《کامل‌شده》 داستان از اونجایی شروع میشه که جئون جونگکوک از بوسان اومده تا توی سئول درس بخونه و به همه دروغ گفته که وضع مالیش خوب نیست تا دوست واقعی پیدا کنه و یه روز وقتی میره دندون پزشکی میفهمه که دندون پزشکش زیادی جذابه و بعد از مشورت کردن با جیمین صمیمیترین دوستش و هم اتاقیش، یه پیشنهاد عجیب به دندون پزشکش که ازش ۱۲سال بزرگتره میده و ... S 20190226 E 20190405 •○●○• اسم: ددی صداش کن!(فصل اول) کاپل: ویکوک ، هوپمین (و یه کاپل دختر پسری) #9 bts