1st Reading List
15 stories
••🌘Silver and Silk🌒••  by SilverBunny6104
SilverBunny6104
  • WpView
    Reads 784,374
  • WpVote
    Votes 101,357
  • WpPart
    Parts 72
📋خلاصه داستان : بیون بکهیون یکی از افسرهای سازمان اطلاعاتی کره اس! کسی که به خاطر ظاهرش همیشه از عملیات ها کنار گذاشته میشه اما یه روز موفق میشه بلاخره یه ماموریت به عنوان مامور مخفی بگیره! بک به خاطر این ماموریت پا به سیلور تاون که یه باند قمار غیر قانونیه میذاره و با ادمای جدیدی اشنا میشه. یکی از این ادمها پارک چانیول رییس بانده که به خودش لقب سیلور داده. بک ناخواسته توجه سیلور رو جلب میکنه و تو موقعیتی گیر میافته که هیچوقت تصورش نمیکرد... همیشه عشق وقتی که کمتر از همیشه انتظارش رو داری سراغت میاد.❣️ دوستی های عمیق... شکستن قوانین... فداکاری... و پیدا کردن کسی که باعث بشه بخوای بخاطرش عوض بشی... 💎💎💎💎💎💎💎💎💎 من به عشق اعتماد ندارم بک... هیچ وقت نداشتم... چه حسی داره وقتی یکی که حتی به عشق اعتقاد نداره حس میکنه عاشقته؟! 💎💎💎💎💎💎💎💎💎 🌗کاپل ها: چانبک-کایسو. کریسهو 🌗ژانر: رمنس. جنایی . درام 🌗محدودیت سنی: 18+NC 🌗نویسنده : #SilverBunny 🐰🌿 Story started at :5/9/2016 Finished: 16/2/2017
The Musician by lilyblue92
lilyblue92
  • WpView
    Reads 31,013
  • WpVote
    Votes 10,464
  • WpPart
    Parts 22
《نوازنده》 Full بکهیون دانشجوی کره ای تباری که از طریق نواختن در میدان شهر گذران زندگی میکنه با مردی اشنا میشه که براش ترسیم رویایی به واقعیت تبدیل شده است. مردی که بال پرواز بهش هدیه میده غافل از اینکه آغوشش مکانی میشه برای سقوط پسرک جوان... ****** لبهای لرزونش رو روی لبهای خشک شده اش گذاشت. با بغض زمزمه کرد : -من بکهیون، تو را به عنوان همسر عزیز خود... چانیول دستش رو بالا اورد تا گونه اش رو لمس کنه بی طاقت التماس کرد "خواهش میکنم هیون تمومش کن" -بر میگزینم. تا از امروز تا ابدیت تو را کنار خود داشته باشم... "بکهیون تمامش کن، ادامه نده خودت رو..." دست سردش رو روی لبهاش گذاشت تا مانعش بشه، قطره اشکی از چشمهای تبدارش روی صورت رنگ پریده اش چکید. -در هنگام بهترینها و بدترینها، در هنگام بیماری و سلامتی برای اینکه دوستت بدارم... هق زد و با ته مونده توانش نالید : تا زمانی که مرگ ما را از هم جدا کند. writer: lily blue chanbaek romance / Angst / Slice of life
Farm boy  [Completed] by Dreamer_ZMVI
Dreamer_ZMVI
  • WpView
    Reads 95,543
  • WpVote
    Votes 27,314
  • WpPart
    Parts 33
_هرگز فکرشم نمیکردم آرامشی که توی این ۳۳ سال از زندگیم دنبالش بودم رو توی یه روستا، بینِ کشتزار پیدا میکنم.🌾 🔺️پارک چانیول، پزشک عمومی ای که از زندگی در شهر با آدم های از خودراضیش خسته شده و تصمیم میگیره که چندماهی رو در یک روستای دورافتاده زندگی کنه. 🔻بیون بکهیون، تک پسرِ خانواده ی کشاورزِ بیونِ که زندگی در روستا و کمک به پدر و مادرش در کارهای مزرعه رو به هرچیزی در دنیا ترجیح داده. دو پسر از دو دنیایِ متفاوت که دستِ سرنوشت اونها رو باهم رو به رو میکنه و یک داستانِ عاشقانه ای رو در کشتزارهای روستایِ(دارنگی) رقم میزنه.♥️ ______________________________________ فیکشن: پسرِ مزرعه نویسنده: 💫Dreamer وضعیت آپ: تمام شده کاپل: چانبک ژانر: دراما،رمنس محدودیت سنی: +18 Group: Exo Author: Dreamer💫 Channel: @dreamer_fictions Start: 1399/08/30 End: 1400/02/29
Fathers' problems (Completed) by E_Lilac_xo
E_Lilac_xo
  • WpView
    Reads 80,712
  • WpVote
    Votes 17,618
  • WpPart
    Parts 40
زندگی مجردی خیلی سخت نیست ولی زندگی بعنوان یه پدر تنها و مجرد خیلی سخته ... اینکه بتونی یه بچه رو بزرگ کنی و حواست به همه چیز باشه تا اون بچه احساس کمبود نکنه، خیلی سخته. و ما دو تا پدر داریم با افکار متفاوت و روش تربیتی متفاوت ... پارک چانیول ۳۶ ساله طراح لباس برند LOEY'S پدر پارک لی یول ۸ ساله... یه پسر بچه آروم و احساساتی ... بچه ای که به گفته باباش باید مراقب همه باشه مخصوصا دخترها بیون بکهیون ۳۴ ساله دکتر جراح مغز و اعصاب ... پدر بیون هانا ۷ ساله.... یه دختر بچه بینهایت .... بیاید راجب هانا صحبت نکنیم، فقط در همین حد بدونیم که باباش گفته اگر کسی اذیتت کرد، راحت ولش نکن و به پسرها هم اعتماد نکن ژانر: روزمره، فلاف، رمنس کاپل: چانبک رنک ۱ #بکیول رتبه ۱ #بکهیون رتبه ۱ #چانیول رتبه ۹ #فنفیکشن رتبه ۱ #رمنس رتبه ۱ #چانبک رتبه ۲ #baekyeol رتبه ۲ #chanbaek رتبه ۱ #exofic رتبه ۷ #chanyeol رتبه ۱۱ #baekhyun رنک ۴ #exofic رنک ۱ #dailylife رنک ۱ #exofanfic
Serendipity ~🍀 by SilverBunny6104
SilverBunny6104
  • WpView
    Reads 378,880
  • WpVote
    Votes 119,375
  • WpPart
    Parts 54
🌿•~خلاصه داستان ~•🌿 بکهیون عاشق زندگیش نبود ولی تلاش می‌کرد خوب زندگی کنه. هر روز صبح وقتی در گل‌فروشی کوچیکش رو باز می‌کرد به پرنده رویاهاش اجازه بلندپروازی میداد و همین بهش انرژی برای تلاش بیشتر توی تنهایی‌هاش میداد. ولی تمام نقشه‌های بکهیون با پیدا شدن سروکله دکتر پارک تو زندگیش خراب شد. دکتر بدجنسی که از همه جا تصمیم گرفت طبقه بالای گل‌فروشی بکهیون رو برای مطبش بخره. دقیق جایی که بکهیون می‌خواست توش یه کافه افتتاح کنه... و خب حالا بکهیون یکی رو داشت که ازش متنفر باشه و این از بی‌حسی یه جورایی بهتر بود نه؟ 🪴 -امیدوارم اقامت جهنمی‌ای اینجا داشته باشین. نه...در واقع امیدوارم زمین اصلا دهن باز کنه و شما و مطب زشتتون مستقیم به قعر جهنم منتقل شید. 🩺 +اگه زمین دهن باز کنه من فقط میوفتم تو خونه‌ی تو و فکر کنم خوشحالم بشم. 💢 این داستان دنیای موازی داستان دیگه من Silver and silk ئه. اگه اون رو نخونده باشید هم می‌تونید بخونیدش ولی اگه سیلور اند سیلک رو خونده باشید لذت خیلی خیلی بیشتری از این داستان می‌برید چون... باید بخونید که بفهمید نمی‌تونم توضیح بدم 😂❣️ 🪴 • فیکشن : #Serendipity 🪴 • کاپل‌ها : چانبک 🪴 • ژانر:رمنس.درام.روزمره 🪴 • محدودیت سنی : 🔞 🪴 • نویسنده : @SilverBunny 🐰
🌵Wanderlust🌵 by SilverBunny6104
SilverBunny6104
  • WpView
    Reads 18,055
  • WpVote
    Votes 5,463
  • WpPart
    Parts 5
🥀 [ • خلاصه داستان • ] 🥀 شناختن یکی چقدر زمان میبره؟ یه ماه؟ چندسال؟ وقتی با تمام وجود تشنه شناخت یکی هستی و فرصتی نداری باید چیکار کرد؟ بکهیون یه مستندساز جوونه که همراه تیمش برای ساخت یه مستند درباره تاثیر طوفان‌های بومی امریکا روی زندگی مردم اومده به ایالت متحده. ولی تو یه بدشانسی پاسپورت و ویزاش رو از دست میده و از تیمش جا میمونه و باید تقریبا دوهفته برای گرفتن مدارک جدیدش صبر کنه. ولی این روزها با اشناییش با یه پسر جوون به اسم لوئی که زندگی کولی‌واری داره و تو یه تریلر زندگی میکنه سریع‌تر میگذره و تاثیری روش میذاره که تا همیشه قراره عوضش کنه...🚎 #کامل #چندشاتی 🥀"وقتی پیدات کردم برای اولین بار تو زندگیم خواستم سفر کنم."🥀 🍂"وقتی پیدات کردم برای اولین بار تو زندگیم دلم یه خونه خواست."🍂 🚎 کاپل : چانبک 🚎 ژانر : رمنس.درام.اسمات.انگست 🚎 محدودیت سنی : 18+ 🚎 نویسنده : SilverBunny
Winged Rabbit / خرگوش بالدار🐰✨ (Completed) by PnyFanfic
PnyFanfic
  • WpView
    Reads 189,206
  • WpVote
    Votes 48,304
  • WpPart
    Parts 87
خرگوش بالدار🐰✨ 📌چانیول همیشه یه ادم معمولی بود...اما درست یک هفته قبل از تولد بیست سالگیش کمردرد وحشتناکی گرفت...و معمولی بودنش فقط تا روز تولدش ادامه داشت و بعد...اون بال داشت! رمنس💕فانتزی🧚🏻‍♂فلاف😻امپرگ👼🏻 چانبک🔥سولی🦄شیوچن😈
🐾 • Catnip •🐾 by SilverBunny6104
SilverBunny6104
  • WpView
    Reads 399,010
  • WpVote
    Votes 125,535
  • WpPart
    Parts 52
🏺✨ بکهیون یه هایبرد پاپیه که درست از وقتی که به بلوغ هایبردی رسید و فهمید وقتی زیادی هیجان‌زده میشه دم و گوشاش بی اجازه میان بیرون چشم‌هاش روی گربه همسایه زوم شده بود. درست شنیدید گربه همسایه! ولی خب اقا گربه ما پارک چانیول حوصله پاپی‌ها رو اصلا نداره و فقط ترجیح میده گوشه اتاقش چرت بزنه و هیچکس هم مزاحمش نشه. بکهیون خیلی برای جناب گربه صبر کرد تا نگاش کنه ولی بی‌فایده بود... " یه سری چیزها رو هیچوقت نمیشه عوض کرد! " این رو بکهیون خوب یاد گرفته ولی اگه پای یه کم جادو بیاد وسط چی؟ ✨🏺 🐈 اسم فیکشن : Catnip 🌿 کاپل : چانبک 🐈 ژانر : رمنس.فانتزی. فلاف 🌿محدودیت سنی : 18+ 🐈 نویسنده : SilverBunny 🕰️ وضعیت : پایان یافته ✔️
His eyes [Completed] by Harlein_Queen
Harlein_Queen
  • WpView
    Reads 138,300
  • WpVote
    Votes 35,104
  • WpPart
    Parts 56
[BOOK 1] بیون بکهیون روانپزشکی که به دلیل قوانین مزخرفی که در بیمارستانشون در مورد برخورد با بیمارها داشتن و اونها رو آزار میدادن مجبور به استعفا شد و به دنبالش درخواست فعالیت در یک بیمارستان روانی خوشنامی رو داد که به برخورد خوبشون با بیمارها شهرت داشت. و فعالیت در بیمارستان جدید، نقطه ی آغاز تمام ماجراها شد... ................................... عشق علاوه بر وجهه ی مقدس و شیرینش، دارای وجهه ای تلخ و بیرحم هم هست... .................................. "لعنت به روزی که دیدمت... لعنت به چشم هات..." کاپل: چانبک ژانر: روانشناسی، درام، انگست، رمنس، هپی اند وضعیت: کامل شده نویسنده: هارلین کویین #1 angest #1 kai #1 sehun #1 انگست #1 روانشناسی #2 درام
🕑Twenty Four🕓 by _YourMy24_
_YourMy24_
  • WpView
    Reads 47,348
  • WpVote
    Votes 6,837
  • WpPart
    Parts 12
چی میشه اگه کسی رو که همیشه توی رویاهاتون میبینین رو در واقعیت ملاقات کنین ؟ 💮_______________________💮 چانیول، بکهیون رو در حالی که بیهوشه با صورتی خون آلود و زخمی ، کنار جاده ای پیدا میکنه و تنها کاری که از دستش برمیاد زنگ زدن به پلیس و اورژانسه ‌. بدون اینکه بتونه چهره ی بکهیون رو توی تاریکی شب به خوبی ببینه .... و بعد از اون اتفاق توهم هاش شروع میشه و باعث میشه اون به فردی منزوی تبدیل بشه .... چند سال بعد بکهیون که از تصادف جون سالم بدر برده و با کمک کیونگسو تونسته سر پا بایسته و مدل بشه، متوجه میشه که چندین ساله که قهرمان خوابهاش همیشه یک نفره و هر شب فقط اون یک نفر رو توی خوابهاش میبینه و برای فرار از علاقه ی احمقانه ای که به پسر رویاییش پیدا کرده با سهون آشنا میشه که ماجرا پیچیده ای رو با لوهان پشت سر گذاشته . 💮_______________________💮 چانیول با وحشت به پسری که گوشه ی اتاق ایستاده بود نگاه کرد "لعنتی" سعی کرد بهش توجه نکنه و مشغول زدن طرح بشه . اما نمیتونست همه ی فکرش اونور اتاق بود چرا دوباره اومده بود و بهش خیره شده بود . "باید برم دکتر. چرا دوباره توهم هام داره شروع میشه" 💮_______________________💮 یکی از معانی عدد ۲۴ در علم عدد شناسی ، عشق است . ۲۴ به معنای عشقی تمام وقت است . وقتی که ۲۴ ساعت شبانه روز رو به فکر معشوق هستی و ب