wrongaa
- Reads 8,399
- Votes 1,404
- Parts 13
لویی چشمهاش رو باز میکنه و میفهمه توی شهر خودش ، هیچ کس رو نمیشناسه در حالی همه اونو میشناسند؛ اما نه به اسم خودش.
« همیشه مي گن از غریبه ها دور بمون.
نمي گن اگر خودت یه غریبه بودي باید چیکار کني. »
LARRY STYLINSON FANFICTON
copyright © 2019 Yeg
7.16.19