Ziam Stylinson from Irland
96 stories
Russian Roulette [L.S] by Herawx
Herawx
  • WpView
    Reads 12,214
  • WpVote
    Votes 1,639
  • WpPart
    Parts 6
خدا لبات رو ساخته برای بوسیدن و چشمات رو برای پرستیدن، دستات رو برای گرفتن و سرت رو برای بغل کردن...
𝗕𝗔𝗕𝗘 (𝗛.𝗦) by callmedonya
callmedonya
  • WpView
    Reads 59,442
  • WpVote
    Votes 4,505
  • WpPart
    Parts 24
دلتنگي هميشه براي كسي نيست كه كنارت نيست. گاهي وقتا دلتنگي براي كسيه كه كنارت هست، اما حواسش بهت نيست.
Dangerous Love(Larry Stylinson) by S_Larry_S
S_Larry_S
  • WpView
    Reads 67,177
  • WpVote
    Votes 5,948
  • WpPart
    Parts 18
اولين فن فيك من!! وقتي در زندگي لويي و هري يك اتفاق غير منتظره ميوفته!
DeVil by larriam_imagine
larriam_imagine
  • WpView
    Reads 692
  • WpVote
    Votes 69
  • WpPart
    Parts 7
های گایز آیم DeVil اینجا قراره تکست و نوشته های مود قرار بگیره امیدوارم خوشتون بیاد
+11 more
Somnambulism(Z.M) by mad_blue_
mad_blue_
  • WpView
    Reads 5,867
  • WpVote
    Votes 498
  • WpPart
    Parts 25
_خوابگرد _تو نمی تونی پیشرفت کنی مگر اینکه مانع پیشرفت دیگران بشی..
ZAYN Lyrics [P.T] by xmahdiye
xmahdiye
  • WpView
    Reads 50,091
  • WpVote
    Votes 1,661
  • WpPart
    Parts 39
متن و ترجمه آهنگ های زین مالیک✨
Ocean 'L.s' by KiwiStyles2013
KiwiStyles2013
  • WpView
    Reads 902
  • WpVote
    Votes 182
  • WpPart
    Parts 11
میدونی گاهی وقتا حس شیشم خیلی خوبه! میفهمی چه اتفاقی برای اطرافیانت داره میفته... اما گاهی وقتاهم خیلی خیلی عذاب اوره!وقتی میفهمی همون اتفاقی که بهش فکر میکردی و ازش میترسیدی افتاده و تمام تنت سر میشه بی حس مثل روح میشی.. گاهی وقتا اشک داره گاهی وقتا لبخند.. مثل وقتی که حس شیشمت میگه میخوای کسی که دوسش داری‌رو ببینی..اولش خیلی میترسی چون انتظارشو نداری و فکر میکنی حالا چی میشه؟...نکنه اون منو نپذیره؟...نکنه از من بدش بیاد بعد اینهمه مدت...!؟ اما وقتی باهاش حرف میزنی شاید حتی ازت ناراحت باشه ولی با دیدنت همه چیو فراموش میکنه و روحش برات به پرواز درمیاد.. عاشق اون حس شیشمیم که گفت لحظه دومیم هست که تورو ببینم و همه چی خوب پیش بره....:)))
daddy by kitcatmoon
kitcatmoon
  • WpView
    Reads 3,307
  • WpVote
    Votes 222
  • WpPart
    Parts 3
تمام زندگیم تو سیاهی فرو رفته بود..پر خنده های ک بوی هرزگی میداد. یه نگاه به عقب کردم دلیل این چی میتونست باشه؟ وررد من به سال چهارم دبیرستان... اشنایم با اون.... روزی که تو انباری موزه زندانی شدم... شبی که با معلم تاریخم خوابیدم...... و یا شایدم روزی ک... شاید از اولشم باید میدونستم ک نباید واس یه دبیر عقده ای پلکاتو رو چشمت فشار بدی
The Notebook by I_SHIP_OOPS_AND_HI
I_SHIP_OOPS_AND_HI
  • WpView
    Reads 12,672
  • WpVote
    Votes 1,964
  • WpPart
    Parts 42
باید بخونیدش تا بفهمید.