not yet
3 stories
The foundation of deception [L.S|M.Preg] by icallmaat
icallmaat
  • WpView
    Reads 16,800
  • WpVote
    Votes 3,648
  • WpPart
    Parts 30
[ آپ‌های نامنظم و طولانی] + من می‌خوام ببینمش! قلبش مچاله میشه. نمی‌دونه این بغضِ لعنتی از کجا سر باز زده، از کجا اصلا شکل گرفته که مدام داره حجیم و حجیم‌تر میشه، فقط... فقط می‌دونه که حاضره جهان رو تماما قتل عام کنه تا اون خوب باشه! اون، با چشم‌هایی که جاذبه‌ی سیاهچاله دارن براش. اون، با چشم‌هایی که حالا رگه‌های کوچیک سرخی توشون موج می‌زنه. اون، با چشم‌هایی که تیله‌هاش می‌لرزن و نگرانی ساطع می‌کنن. - بهت قول میدم که می‌بینیش. هر دومون می‌بینیمش... Our lives are covered in layers of lies and deception. What if these curtains fall? زندگی ما در لایه هایی از دروغ و فریب پوشیده شده است. اگر این پرده ها سقوط کنند چه؟
Wings (l.s Mpreg) [persian translation] by ff_translation
ff_translation
  • WpView
    Reads 79,343
  • WpVote
    Votes 11,456
  • WpPart
    Parts 22
[Completed] هری روی پله های یه مدرسه ی شناخته شده در دنیا رها شده بود و توسط مدیرش بزرگ شد. اون همه چیز و همه کس رو تا وقتی که پدرش نباشه انکار میکنه؛ تا وقتی که لویی تاملینسون از راه میرسه و هری هیچ وقت همچین چیزی رو حس نکرده بود....
Broken Demon #2 by larryshadinn
larryshadinn
  • WpView
    Reads 191,038
  • WpVote
    Votes 27,585
  • WpPart
    Parts 192
تو احمق ترین آلفایی هستی که به عمرم دیدم ...تو نمیتونی یه هیولا رو با شکنجه و شکستن استخون هاش و له کردن وجودش از بین ببری!یه هیولا با شکستن از بین نمیره...تو با هر بار شکستن یه هیولا اونو از بین نمیبری...تو فقط اونو قوی تر از اون چیزی که بود میکنی ... . . . بدون اینکه نگاهمو از ماه کامل و نورانی بگیرم یه نفس عمیق کشیدم و از روی سقف به حیاط بزرگ و روشن زیر نور ماه خیره شدم... جنگ تموم شده بود.جفتم و تموم اعضای خانوادم با آرامش خواب بودن و من تمام عضلاتم سنگ شده بود!از وقتی تونستم بفهمم جریان چیه خودمو آماده نگه داشتم...میدونستم هرگز...هرگز نباید شدت گاردمو کم کنم.جنگ تموم شده بود ولی بزرگترین خطری .که میتونست خانوادمو تهدید کنه هنوز اون بیرون بود...یه هیولای شکسته....خودم