All.
131 stories
~Same Old~ [ZIAM MAYNE][COMPLETED] by ziam_ir
ziam_ir
  • WpView
    Reads 183,187
  • WpVote
    Votes 20,132
  • WpPart
    Parts 62
ليام پين ! تو هيچ وقت نميدونستي شخصيتي رو كه توي داستانت شكل دادي، روزي قراره باهاش زندگي كني!
friends with benefits (L.S) by erebus_msr
erebus_msr
  • WpView
    Reads 244,190
  • WpVote
    Votes 29,200
  • WpPart
    Parts 31
لویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ‌‌‌...
With Gain,There Is No PAYNE  |ZIAM| by zAhraXe
zAhraXe
  • WpView
    Reads 69,719
  • WpVote
    Votes 7,752
  • WpPart
    Parts 48
جلوی دوربینا همه چیز خوبه ! جذاب و دلفریب ... پشت دوربین چی؟ ۲تا پسر داغون ک هر لحظه نگران از دست دادن همدیگن
Messages"Ziam Short Story"-Translation by Death_of_an_Optimist
Death_of_an_Optimist
  • WpView
    Reads 3,415
  • WpVote
    Votes 463
  • WpPart
    Parts 5
تکستهایی از زیامی که به تازگی طلاق گرفتن.
instagram l.s by larriesillusion
larriesillusion
  • WpView
    Reads 2,796,684
  • WpVote
    Votes 43,393
  • WpPart
    Parts 200
!COMPLETED! 7 years of keeping it quiet. who knew hiatus and new management was the best thing that could have happened to them. book 2 - https://my.w.tt/nrLIaRs2VK
ilysm [ZIAM] by zAhraXe
zAhraXe
  • WpView
    Reads 74,736
  • WpVote
    Votes 13,816
  • WpPart
    Parts 68
[translation] "خیلی دوست دارم عزیزم" "میدونم و منم دوست دارم.وتورو به حضرت عباس ، برو بخاب ." ■■■■■ فنفیکی از چت های زیام و یکمم بقیه‌ی کاپل ها 4 in Fanfictions
End Game (L.S) by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 631,942
  • WpVote
    Votes 88,758
  • WpPart
    Parts 77
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
fuck boy | per. ✓  by jimsful
jimsful
  • WpView
    Reads 129,359
  • WpVote
    Votes 16,618
  • WpPart
    Parts 60
fakeliampayne : عکس لختی ؟ niazkilam : راستش برام فرقی نداره می‌دونید لیام بزرگترین فاک بویی‌ـه که تا حالا دیدید. ©𝐅𝐚𝐤𝐞𝐳𝐚𝐢𝐧
Wings (l.s Mpreg) [persian translation] by ff_translation
ff_translation
  • WpView
    Reads 79,342
  • WpVote
    Votes 11,456
  • WpPart
    Parts 22
[Completed] هری روی پله های یه مدرسه ی شناخته شده در دنیا رها شده بود و توسط مدیرش بزرگ شد. اون همه چیز و همه کس رو تا وقتی که پدرش نباشه انکار میکنه؛ تا وقتی که لویی تاملینسون از راه میرسه و هری هیچ وقت همچین چیزی رو حس نکرده بود....
To Love a Sadist {ziam} by Heyfaezh
Heyfaezh
  • WpView
    Reads 246,881
  • WpVote
    Votes 20,686
  • WpPart
    Parts 34
من بردش بودم و بازیچه اش حیوون خونگیش بیبیش اسباب بازیش و همسرش .... من فک میکنم شما تصور میکنید که من از اول عمرم توی BDSM بودم . و من نبودم . زین ، ارباب من ، و یا ددیم ، یه سادیسمی بود . اون دوست داره به بقیه آسیب برسونه ؛ توی بدترین حالت های جنسی . این چیزی بود که اتفاق می افتاد ؛ اون همیشه بهم صدمه میزد . ولی بعضی اوقات ، من عاشق حسی می شدم که اون بهم میداد ..... :) Top ranck : #2 in fanfiction [Persian translation 2017] ⚠ [ Warning ]⚠