Completed
110 stories
Full moon |ᵏᵒᵒᵏᵛ by Armi-ssi
Armi-ssi
  • WpView
    Reads 747,694
  • WpVote
    Votes 77,929
  • WpPart
    Parts 56
اسم فیک: full moon نویسنده: Armida وضعیت: فول آپ کاپل اصلی: کوکوی کاپل های فرعی: یونمین/نامجین/چانبک/... ژانر: امگاورس ,ومپایر ,تخیلی , اسمات,کمدی , هپی اند و امپرگ شروع: تابستان2021 پایان: تابستان2022 خلاصه: "اون تهیونگ" پسر آلفای پک ماه کامل، یه امگای خون اصیله 18 سالست که تو اولین ماه کامل 18 سالگیش پدرش به جرم پناه دادن به یه هیبرید اژدها خائن شناخته میشه و خودش و همسرش و دختر بزرگش و برخی از وفاداران پک ماه کامل کشته میشن و فقط تهیونگ و برادر کوچکترش سئون وو زنده میمونن و فرار میکنن. دقیقا تو همون شب جفت تهیونگ، آلفای پک ماه درخشان "جئون جونگکوک" که یه آلفای خون اصیل و دورگه گرگینه خوناشامه اون رو پیدا میکنه و...
" Comet "  [Complete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 9,399
  • WpVote
    Votes 1,640
  • WpPart
    Parts 33
•¬کاپل: کریسهون | چانبک | کایسو | سولی | شیوچن •¬ژانر: مسابقه ای | عاشقانه | اسمات •¬خلاصه: شمارش معکوس ...1...2...3... حرکت شروع یک مسابقه ؛ شروع یک رقابت؛ مسابقه ماشین ها بهانه ست!! بهانه ای برای شروع یک جنگ...من؛ تو؛ ماشین؛ جاده؛ با سرعت... با قدرت...توی زمین مسابقه... زمینی که از قبل توی سرنوشت هرکس تعیین شده... زمین مبارزه...زمینی که فقط یک برنده داره و بقیه بازندن...پر از پیچ و خم و فراز و نشیبه...پراز قسمت های سخت و مشکل... پر از تاریکی... عشق بهترین راهنمای نقشه این راه خطرناکه...درست در تاریکترین قسمت های جاده عشق نشونت میده از کدوم مسیر باید بری...مثل یک نور...خدا عشق رو آفرید تا دنیای تاریک مسیر مسابقه رو با نور امیدش روشن کنه... درست مثل یک ستاره... "ستاره دنباله دار".... ═ ∘♡༉∘ ═ #SnowQueen ❄
" Agreement " [Complete] by RayPer_Fic
RayPer_Fic
  • WpView
    Reads 30,646
  • WpVote
    Votes 6,021
  • WpPart
    Parts 28
¬‌ قرارداد _ کامل شده ¬‌کاپل: هونهان •¬‌ژانر: درام | انگست | زندگی روزمره •¬‌خلاصه لوهان : اون بی نقصه ... یه شاهزاده کامل ... کسی که می تونه با یه نگاهش قلبت رو به لرزش در بیاره ... قلب منم لرزوند با لبخندش ... لبخندی که مثل وزش باد خنک زمستون می مونه... باعث شد سقوط کنم و عاشقش بشم جوری که حتی تصوری ازش توی دنیای من نبود. من توی دنیای خودم بودم، تنها و راضی. اون کسی بود که مرزها رو شکست. آهسته آهسته وزید و قبل از اینکه بفهمم وارد قلبم شد. من عاشقش شدم. حس خوبی بود که لبخند هاش رو داشته باشه توجه اش رو داشته باشم ولی یه چیزهایی هست که دست خودت نیست. همونطور که عاشق شدنم دست خودم نبود رسیدن به این عشق هم دست خودم نبود. من می خواستمش برای داشتنش تلاش کردم اما هربار انگار سخت و سخت تر میشد. من با قلبم چه میکردم؟ قلبی که با هر تپش اون رو ازم می خواست؟ چاره ای نداشتم هیچ راهی به این عشق ندارم جز این قرارداد ... قراردادی که در ظاهر ساده است. فقط یک امضا بود قراردادی که می تونه شروع و پایان عشق من باشه. این قرارداد می تونه آخرین امید من باشه؟ می تونه کاری کنه به دستش بیارم؟ سهون : چشم باز کردم و یکباره دیدمش. حتی از دیدنش شوکه شدم. می دونستم همیشه بوده ولی چرا هیچ وقت ندیدمش؟ همیشه بود و هرگز دیده نشد... شاید فقط من ندیدمش. م
POLYMERIC by NARSIUS97
NARSIUS97
  • WpView
    Reads 539,957
  • WpVote
    Votes 63,016
  • WpPart
    Parts 40
تهیونگ گرگینه ی چند رگه ایه که تمام زندگیش رو به امید پیدا کردن جفتش گذرونده. چی میشه اگه جفتش اونو نخواد... ژانر: امگاورس، هیجان انگیز، رمنس، اسمات
u are my only king by kimjimi13
kimjimi13
  • WpView
    Reads 8,600
  • WpVote
    Votes 1,540
  • WpPart
    Parts 13
.....خدای اب . اتش . خاک . اب و هوا . عشق . زندگی ............من خدای زندگیم تک خدای باقی مانده زندگی ..........من بئون بکهیونم ************************************* من یه نشانه گذاری شدم ......به یه الفا تعلق دارم ......اما الفای من یه الفای معمولی نیست الفای من یه امپراتوره .......من معشوقه پادشاهم ......خیلی ها با خودشون میگن "چه از خود راضی " شب ها پادشاه و روز ها تفریح چی از این بهتر این ها درسته من این ها برای من زجره برای من که برده نبودم برای من که از این تبار نبودم برای من که حتی انسان نبودم تنها یک دلیل وجود داشت .......من قدرتم رو میخواستم و برگشتن به سرزمینمو حتی به قیمت جسم و روحم کاپل: چانبک و کایسو ژانر:امگاورس و امپرگ و اسمات و تاریخی و گرگینه ای وضعیت: تمام شده
Kookv You are my tears by foxsism
foxsism
  • WpView
    Reads 211,544
  • WpVote
    Votes 20,641
  • WpPart
    Parts 19
تهیونگ یه امگا ضعیفه که به خاطر بدهکاری های پسر خالش به فروش گذاشته میشه سرنوشت با امگایی که قراره توسط یه آلفای سرد بی احساس خریده بشه چکار‌خواهد کرد... vkook 🔞 خواهش میکنم کسایی که از داستان های یائویی و بزرگسال خوششون نمیاد نخونن..ممنونم💜دوستتون دارم Up:به پایان رسیده نویسنده خودم fox🦊 #vkook #taekook #kooktae #kookv
Don't Cry | KOOKV by _rittow_
_rittow_
  • WpView
    Reads 313,126
  • WpVote
    Votes 44,999
  • WpPart
    Parts 25
تو داری مثل یه گنجشکِ کوچولو نفس نفس می‌زنی! [𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱] ɢᴇɴʀᴇ: ᴿᵒᵐᵃⁿᶜᵉ, ˢᵐᵘᵗ, ᶠˡᵘᶠᶠ, ᵒᵐᵉᵍᵃᵛᵉʳˢᵉ, ᵐᵖʳᵉᵍ ꜱᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᶜʰᵃᵉⁿⁿⁱᵉ, ˢᵘᵖᵉ 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: _𝒓𝒊𝒕𝒕𝒐𝒘_ (قبل از خوندن، اولین پیام مسیج بردم رو چک کنین..)
☁︎𝑴𝒚 𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝑾𝒐𝒍𝒇☁︎ | 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆 | by TheLaughterFake
TheLaughterFake
  • WpView
    Reads 200,356
  • WpVote
    Votes 25,603
  • WpPart
    Parts 24
نام فیک :✨my white wolf✨ کاپل : ☕کوکوی☕ 🍩 ژانر 🍩 : 🐺امگاورس🐺 🍑ددی کینگ🍑🍥رمنس🍥 🍷اسمات🍷 🍼فلاف🍼 خلاصه :🍓 تهیونگ از اطاعت کردن خوشش نمیاد مخصوصا از زمانی که فهمید یه بتاعه سادس ، اما همه چیز با یک آرزو عوض میشه آرزویی که قرار بود در حد یه گلایه از کارما باشه ولی... 🍓 🍸جئون جونگ‌کوک آلفایی که ساعت های خودشو با کار کردن میگذرونه ، چی میشه اگه یه تار موی سفید اونو از دنیایی که یقین داشته میتونه تنهایی از پسش بربیاد بیرون بیاره؟ 🍸 🍨 « من... من یه جفت می خوام ، یه امگای زیبا و مطیع ، دلم ... یه خانواده می خواد »🍨 ✨🍑🍓🌈«بدن الفا به ارومی روش خزید و برای صدمین بار بی توجه به ناله های بتا توی بغلش زمزمه کرد . "دوباره بگو..." با صدای خش داری گفت و به پلک های خیس و گونه های سرخ تهیونگ زل زد ... بتا به سختی پاهاشو بالا نگه داشت و نفس لرزونشو با ناله ی کشیده ای بیرون داد . "د...ددی!" فاک ...فقط همون کلمه کافی بود تا الفا دوباره بخواد اون توله گرگ هورنیو خیسو به فاک بده ... "فاک بیبی ... همینه ... همیشه اینطوری ددیو صدا کن ... " به نرمی لاله ی گوش بتا رو لیسید و ضربه ی محکمی به پروستاتش زد . "چطور خودمو نگه داشتم تا به فاکت ندم کیم ... " "ددی...اههه..."» 🌈🍓🍑✨
House Of Cards  by Bangtan_trans
Bangtan_trans
  • WpView
    Reads 533,241
  • WpVote
    Votes 46,870
  • WpPart
    Parts 44
جونگکوک وارث بدنام ترین امپراطوری مافیا در سرتاسر سئول تهیونگ پلیس تازه کاری که از طرف تیمش برای نابودی این امپراطوری به عنوان مامورمخفی فرستاده شده "قانون رو بلدبودی و بازی کردی، دونستن اینکه مغلوب شدی دیوانه کنندست." ♤♡◇♧ نویسنده این داستان Sugamins هست و من فقط ترجمه کردم. 🔞اخطار داستان رو حتما بخونید. VMinKook
The Soft Sword by CLuz_614
CLuz_614
  • WpView
    Reads 12,490
  • WpVote
    Votes 3,003
  • WpPart
    Parts 24
⚔️ " شمشیر نرم " ⚔️ 🏹 کاپل: چانبک، هونهان، سولی، کایسو 🏹 ژانر‌: تاریخی، رمنس، اکشن، درام 🛡️ در حال انتشار ~ برش هایی از داستان: * « هیچ کس دوست نداره چیزی که مال خودشه از دست بده فرمانده پارک.. اما گاهی این اتفاق میفته... و تو الان چیزی برای خودت نداری، حتی در یک مقام بالا باز هم سربازی هستی که جانت، سلامتیت، شادی و عشقت ممکنه هر لحظه به خاطر کشور برای همیشه از تو گرفته بشه » چانیول نگاه محکمش را به چشمان خاکستری رنگ و عمیق بکهیون دوخت:« انگار منو نمیشناسی فرمانده بیون... من جانم، سلامتیم و شادیم رو با کمال میل تقدیم به کشور میکنم اما عشق... اونو دور از هر خطری، توی قلبی که بهش میدم حفظ میکنم » * * به سمت لباس های خودش رفت و زیر لب غر زد:« این همه بی پروایی و بی احتیاطی، اونم وقتی وسط اقامتگاه سلطنتی هستیم و دور تا دور این اتاق خدمتکار و محافظه. میدونم بلاخره یه روز منو با لباس خواب روی تخت خواب تو کشف میکنن!.. » با نزدیک شدن پادشاه به صورتش و نگاهی که به لب هایش دوخته بود ساکت شد. او اهسته گفت:« این بهترین منظره توی کل اقامتگاه سلطنتیه. تو با لباس خواب روی تخت من.. تو بدون لباس توی اغوش من...» *