Completed
109 stories
" Comet "  [Complete] by RayPer_Fic
" Comet " [Complete]
RayPer_Fic
  • Reads 9,290
  • Votes 1,623
  • Parts 33
•¬کاپل: کریسهون | چانبک | کایسو | سولی | شیوچن •¬ژانر: مسابقه ای | عاشقانه | اسمات •¬خلاصه: شمارش معکوس ...1...2...3... حرکت شروع یک مسابقه ؛ شروع یک رقابت؛ مسابقه ماشین ها بهانه ست!! بهانه ای برای شروع یک جنگ...من؛ تو؛ ماشین؛ جاده؛ با سرعت... با قدرت...توی زمین مسابقه... زمینی که از قبل توی سرنوشت هرکس تعیین شده... زمین مبارزه...زمینی که فقط یک برنده داره و بقیه بازندن...پر از پیچ و خم و فراز و نشیبه...پراز قسمت های سخت و مشکل... پر از تاریکی... عشق بهترین راهنمای نقشه این راه خطرناکه...درست در تاریکترین قسمت های جاده عشق نشونت میده از کدوم مسیر باید بری...مثل یک نور...خدا عشق رو آفرید تا دنیای تاریک مسیر مسابقه رو با نور امیدش روشن کنه... درست مثل یک ستاره... "ستاره دنباله دار".... ═ ∘♡༉∘ ═ #SnowQueen ❄
" Agreement " [Complete] by RayPer_Fic
" Agreement " [Complete]
RayPer_Fic
  • Reads 29,380
  • Votes 6,015
  • Parts 28
¬‌ قرارداد _ کامل شده ¬‌کاپل: هونهان •¬‌ژانر: درام | انگست | زندگی روزمره •¬‌خلاصه لوهان : اون بی نقصه ... یه شاهزاده کامل ... کسی که می تونه با یه نگاهش قلبت رو به لرزش در بیاره ... قلب منم لرزوند با لبخندش ... لبخندی که مثل وزش باد خنک زمستون می مونه... باعث شد سقوط کنم و عاشقش بشم جوری که حتی تصوری ازش توی دنیای من نبود. من توی دنیای خودم بودم، تنها و راضی. اون کسی بود که مرزها رو شکست. آهسته آهسته وزید و قبل از اینکه بفهمم وارد قلبم شد. من عاشقش شدم. حس خوبی بود که لبخند هاش رو داشته باشه توجه اش رو داشته باشم ولی یه چیزهایی هست که دست خودت نیست. همونطور که عاشق شدنم دست خودم نبود رسیدن به این عشق هم دست خودم نبود. من می خواستمش برای داشتنش تلاش کردم اما هربار انگار سخت و سخت تر میشد. من با قلبم چه میکردم؟ قلبی که با هر تپش اون رو ازم می خواست؟ چاره ای نداشتم هیچ راهی به این عشق ندارم جز این قرارداد ... قراردادی که در ظاهر ساده است. فقط یک امضا بود قراردادی که می تونه شروع و پایان عشق من باشه. این قرارداد می تونه آخرین امید من باشه؟ می تونه کاری کنه به دستش بیارم؟ سهون : چشم باز کردم و یکباره دیدمش. حتی از دیدنش شوکه شدم. می دونستم همیشه بوده ولی چرا هیچ وقت ندیدمش؟ همیشه بود و هرگز دیده نشد... شاید فقط من ندیدمش. م
POLYMERIC by NARSIUS97
POLYMERIC
NARSIUS97
  • Reads 506,663
  • Votes 61,424
  • Parts 40
تهیونگ گرگینه ی چند رگه ایه که تمام زندگیش رو به امید پیدا کردن جفتش گذرونده. چی میشه اگه جفتش اونو نخواد... ژانر: امگاورس، هیجان انگیز، رمنس، اسمات
u are my only king by kimjimi13
u are my only king
kimjimi13
  • Reads 8,385
  • Votes 1,533
  • Parts 13
.....خدای اب . اتش . خاک . اب و هوا . عشق . زندگی ............من خدای زندگیم تک خدای باقی مانده زندگی ..........من بئون بکهیونم ************************************* من یه نشانه گذاری شدم ......به یه الفا تعلق دارم ......اما الفای من یه الفای معمولی نیست الفای من یه امپراتوره .......من معشوقه پادشاهم ......خیلی ها با خودشون میگن "چه از خود راضی " شب ها پادشاه و روز ها تفریح چی از این بهتر این ها درسته من این ها برای من زجره برای من که برده نبودم برای من که از این تبار نبودم برای من که حتی انسان نبودم تنها یک دلیل وجود داشت .......من قدرتم رو میخواستم و برگشتن به سرزمینمو حتی به قیمت جسم و روحم کاپل: چانبک و کایسو ژانر:امگاورس و امپرگ و اسمات و تاریخی و گرگینه ای وضعیت: تمام شده
Kookv You are my tears by foxsism
Kookv You are my tears
foxsism
  • Reads 198,341
  • Votes 20,327
  • Parts 19
تهیونگ یه امگا ضعیفه که به خاطر بدهکاری های پسر خالش به فروش گذاشته میشه سرنوشت با امگایی که قراره توسط یه آلفای سرد بی احساس خریده بشه چکار‌خواهد کرد... vkook 🔞 خواهش میکنم کسایی که از داستان های یائویی و بزرگسال خوششون نمیاد نخونن..ممنونم💜دوستتون دارم Up:به پایان رسیده نویسنده خودم fox🦊 #vkook #taekook #kooktae #kookv
Don't Cry | KOOKV by _rittow_
Don't Cry | KOOKV
_rittow_
  • Reads 292,802
  • Votes 43,510
  • Parts 25
تو داری مثل یه گنجشکِ کوچولو نفس نفس می‌زنی! [𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱] ɢᴇɴʀᴇ: ᴿᵒᵐᵃⁿᶜᵉ, ˢᵐᵘᵗ, ᶠˡᵘᶠᶠ, ᵒᵐᵉᵍᵃᵛᵉʳˢᵉ, ᵐᵖʳᵉᵍ ꜱᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᶜʰᵃᵉⁿⁿⁱᵉ, ˢᵘᵖᵉ 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: _𝒓𝒊𝒕𝒕𝒐𝒘_ (قبل از خوندن، اولین پیام مسیج بردم رو چک کنین..)
☁︎𝑴𝒚 𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝑾𝒐𝒍𝒇☁︎ | 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆 | by TheLaughterFake
☁︎𝑴𝒚 𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝑾𝒐𝒍𝒇☁︎ | 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆 |
TheLaughterFake
  • Reads 190,377
  • Votes 25,332
  • Parts 24
نام فیک :✨my white wolf✨ کاپل : ☕کوکوی☕ 🍩 ژانر 🍩 : 🐺امگاورس🐺 🍑ددی کینگ🍑🍥رمنس🍥 🍷اسمات🍷 🍼فلاف🍼 خلاصه :🍓 تهیونگ از اطاعت کردن خوشش نمیاد مخصوصا از زمانی که فهمید یه بتاعه سادس ، اما همه چیز با یک آرزو عوض میشه آرزویی که قرار بود در حد یه گلایه از کارما باشه ولی... 🍓 🍸جئون جونگ‌کوک آلفایی که ساعت های خودشو با کار کردن میگذرونه ، چی میشه اگه یه تار موی سفید اونو از دنیایی که یقین داشته میتونه تنهایی از پسش بربیاد بیرون بیاره؟ 🍸 🍨 « من... من یه جفت می خوام ، یه امگای زیبا و مطیع ، دلم ... یه خانواده می خواد »🍨 ✨🍑🍓🌈«بدن الفا به ارومی روش خزید و برای صدمین بار بی توجه به ناله های بتا توی بغلش زمزمه کرد . "دوباره بگو..." با صدای خش داری گفت و به پلک های خیس و گونه های سرخ تهیونگ زل زد ... بتا به سختی پاهاشو بالا نگه داشت و نفس لرزونشو با ناله ی کشیده ای بیرون داد . "د...ددی!" فاک ...فقط همون کلمه کافی بود تا الفا دوباره بخواد اون توله گرگ هورنیو خیسو به فاک بده ... "فاک بیبی ... همینه ... همیشه اینطوری ددیو صدا کن ... " به نرمی لاله ی گوش بتا رو لیسید و ضربه ی محکمی به پروستاتش زد . "چطور خودمو نگه داشتم تا به فاکت ندم کیم ... " "ددی...اههه..."» 🌈🍓🍑✨
House Of Cards  by Bangtan_trans
House Of Cards
Bangtan_trans
  • Reads 509,891
  • Votes 46,396
  • Parts 44
جونگکوک وارث بدنام ترین امپراطوری مافیا در سرتاسر سئول تهیونگ پلیس تازه کاری که از طرف تیمش برای نابودی این امپراطوری به عنوان مامورمخفی فرستاده شده "قانون رو بلدبودی و بازی کردی، دونستن اینکه مغلوب شدی دیوانه کنندست." ♤♡◇♧ نویسنده این داستان Sugamins هست و من فقط ترجمه کردم. 🔞اخطار داستان رو حتما بخونید. VMinKook
The Soft Sword by CLuz_614
The Soft Sword
CLuz_614
  • Reads 11,727
  • Votes 2,969
  • Parts 24
⚔️ " شمشیر نرم " ⚔️ 🏹 کاپل: چانبک، هونهان، سولی، کایسو 🏹 ژانر‌: تاریخی، رمنس، اکشن، درام 🛡️ در حال انتشار ~ برش هایی از داستان: * « هیچ کس دوست نداره چیزی که مال خودشه از دست بده فرمانده پارک.. اما گاهی این اتفاق میفته... و تو الان چیزی برای خودت نداری، حتی در یک مقام بالا باز هم سربازی هستی که جانت، سلامتیت، شادی و عشقت ممکنه هر لحظه به خاطر کشور برای همیشه از تو گرفته بشه » چانیول نگاه محکمش را به چشمان خاکستری رنگ و عمیق بکهیون دوخت:« انگار منو نمیشناسی فرمانده بیون... من جانم، سلامتیم و شادیم رو با کمال میل تقدیم به کشور میکنم اما عشق... اونو دور از هر خطری، توی قلبی که بهش میدم حفظ میکنم » * * به سمت لباس های خودش رفت و زیر لب غر زد:« این همه بی پروایی و بی احتیاطی، اونم وقتی وسط اقامتگاه سلطنتی هستیم و دور تا دور این اتاق خدمتکار و محافظه. میدونم بلاخره یه روز منو با لباس خواب روی تخت خواب تو کشف میکنن!.. » با نزدیک شدن پادشاه به صورتش و نگاهی که به لب هایش دوخته بود ساکت شد. او اهسته گفت:« این بهترین منظره توی کل اقامتگاه سلطنتیه. تو با لباس خواب روی تخت من.. تو بدون لباس توی اغوش من...» *
Claimed-Persian Translated (Completed) by Mohadeseh_gamer
Claimed-Persian Translated (Completed)
Mohadeseh_gamer
  • Reads 17,134
  • Votes 2,915
  • Parts 53
•¬‌کاپل: کیومین | ایونهه | وونمین •¬‌ژانر: امگاورس | تخیلی | خشن | انسی •¬‌خلاصه: لی سونگمین امگای سیاهی بود که به سرکشی و شورش معروف بود .چو کیوهیون الفای سفیدی بود که از امگاهای سیاه متنفر بود و چه میشه اگه کیوهیون بدون اینکه بدونه سونگمین یه امگای سیاهه فقط بخاطر شکست عشقی که خورده اون رو مارک کنه؟و سونگمین با وجود مطیع شدنش باز علیه قانون اطاعت از الفا بجنگه؟ اونجا بودی.. وقتی که نیاز داشتم کسی پیشم نباشه تو بودی... درست روبه روی من... با نگاه پرنفوذت بهم خیره شده بودی... با اون موهای پلاتینیومی سفید سخت دور از دسترس و سرد بنظر میومدی.. چطوره نگم از لباس کشباف قرمز رنگ بستکبالت که تو رو جذاب تر نشون میداد و من... من... من جلوی همه اینها توان مقاومت نداشتم..نمیتونستم ... حتی اگه میخواستم نمیتونستم در برابرت بایستم... من ضعیف تر از چیزی بودم که عطرت مقاومتمو نشکنه این منصفانه نبود... درست وقتی اومدی که داغ بودم... نیاز داشتم .. همه تنم از حرارت میسوخت.. تمام وجودم از عطش گُر گرفته بود... و این اصلا نشونه خوبی برای یه گرگ امگا نبود.. و تو اونجا بودی... درست روبه روی من، ایستاده پر از غرور و راز من درست روبروی تو،افتاده از نیاز و عطش.. همون اندازه ای که من از نیاز پر میشدم چشمای تو هم لبریز از شهوت میشد... اما تو نمیخ