mahak99's Reading List
13 stories
Endless🌊-Full by --Jasmine8--
--Jasmine8--
  • WpView
    Reads 5,682
  • WpVote
    Votes 1,053
  • WpPart
    Parts 33
🌊Couple: Kaihun . Chanbaek. 🌊Genre: Romance . Angst . Smut. دو هفته قبل از مراسم عروسی، آخرین سفر مجردی، میتونه خاطره شیرینی به جا بذاره... اما اگه تو اون سفر اسیر چشم هایی بشی که ناگفته های زیادی داره، اون وقت دیگه هیچی سر جاش بر نمی گرده!
𝓐𝓴𝓪𝓲 𝓲𝓽𝓸 by golabaton
golabaton
  • WpView
    Reads 144,077
  • WpVote
    Votes 1,447
  • WpPart
    Parts 4
🦋عنوان: نخ قرمز سرنوشت 🦋ژانر: فانتزی، سوپرنچرال( تلفیقی از دنیای امگاورس، ومپایری، هایبردی)، انگست، رمنس، اسمات، کمی خشن 🦋کاپل ها: چانبک.....کای و سهون....کایهون یا سکای بودنش در طول داستان مشخص میشه... 🦋خلاصه: مثل تمام اُمگاهای پروانه‌ای با یه طرح نصفه ققنوس روی کمرش به دنیا اومد...طبق رسم هالونیا قرار بود به محض تولدش از بین خفاشی‌های سرزمینش "جفت حقیقیش" به آغوش بکشتش و آواز عاشقانه‌ای براش بخونه...اما بر عکس تمام پروانه‌ها هیچ آلفایی بزرگتری وجود نداشت که نشانش مکمل و نصفه دیگه "ققنوسش" باشه... اولین اُمگای پروانه‌ای بود که جفتی نداشت..‌.این شروع یه نحسی بود یا یه خوشبختی.... تکمیل شد...
✨Secret✨ by _MOONIA_1
_MOONIA_1
  • WpView
    Reads 6,340
  • WpVote
    Votes 1,594
  • WpPart
    Parts 27
✤کاپل: کریسهو💙چانبک💙 ✤ کامل شده ✤ژانر: روزمره، اسمات، فلاف
Soldier And Commander by phonix_L1485
phonix_L1485
  • WpView
    Reads 3,312
  • WpVote
    Votes 869
  • WpPart
    Parts 17
* سرباز و فرمانده * روزی می‌رسه که ما ماموریت هم می‌شیم. اون روز کسی نباید جر بزنه! Couple: SuLay, XiuChen Genre: Romance, Angst, Criminal Written by: Phonix_L1485 این اولین مینی فیک من و اولین کارم تو واتپده. امیدوارم دوستش داشته باشید♡
Enemy Of The Savior/دشمن ناجی by Exol__100
Exol__100
  • WpView
    Reads 14,832
  • WpVote
    Votes 3,041
  • WpPart
    Parts 46
༆𝗰𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝗸𝗿𝗶𝘀𝗵𝗼 (ᵐᵃⁱⁿ), 𝗸𝗮𝗶𝘀𝗼𝗼, 𝗰𝗵𝗮𝗻𝗯𝗮𝗲𝗸, 𝗵𝘂𝗻𝗵𝗮𝗻 ༆𝗴𝗲𝗻𝗿𝗲: 𝗮𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻 , 𝗰𝗿𝗶𝗺𝗶𝗻𝗮𝗹, 𝗿𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲 , 𝘀𝗺𝘂𝘁 _ من... عاشقت شدم جونمیون! چشماش رو بست و لبخندی زد... شنیدنش، یه نوشیدنی انرژی زا بود، بعدِ کلی دویدن... درجا زدن... حالش، حالِ دونده ای بود که بعد از کلی دویدن، امیدش رو انتهای مسیر دیده بود... انتهایی که هنوز ازش دور بود و اون، برای رسیدن بهش مصمم تر شده بود... حالا باید به دویدنش سرعت می‌بخشید... تند و تند ترش میکرد تا بتونه زودتر خودش رو تو آغوش امنش فرو ببره و از اون هوا نفسی بگیره، آغوش امنی که شاهد تک تک تلاش های مکرر این دونده بود... شاهد دونده ای که تمام راه رو بی طاقت با پاهای زخمی دوید و دوید... تا به اینجا رسید.... ارزشش رو داشت... ارزش اون همه درجا زدن، دویدن.. نفس نفس زدن.... ارزش همه اون اتفاق های گذشته رو داشت. شنیدن "عاشقتم" برای جونمیون.... همون آغوش برای دونده بود... به همون گرمی... ‌‌‌
Deadly Desire  by eliz_story
eliz_story
  • WpView
    Reads 58,273
  • WpVote
    Votes 10,825
  • WpPart
    Parts 53
? میــل مخــرب ? کاپـــل⇽ چانبک، هونهان، کایسو، کریسهو ژانــــر⇽ اسمات، عاشقانه، درام وضعیت⇽ تمام شده ⚠️ شماره اپیزود ها با فایل های تلگرام یکی نیست . ? خلاصه: بیون بکهیون، تک پسر منزویِ رئیس جمهور دراصل یه همجنسگرا و نقاش ناشناس منحرفه که طرح بدن لخت مردها رو روی دیوار خیابون های سئول میکشه. اون خیال میکنه برای چنین کاری نیاز به اجازه کسی نداره، اما یه روز وقتی مشغول رنگ زدن پس زمینه‌ی یه دیواره پارک چانیول جلوش ظاهر میشه و با عصبانیت سرش داد میکشه: 《 وات د فاک! داری چه غلطی با دیوار سوپر مارکت من میکنی؟! 》 گرچه چانیول نمیدونه با هنرمند محبوبش ملاقات کرده، اما وقتی بهش پیشنهاد میشه جزو بادیگاردهای پسر آقای بیون شه درخواست منشیِ بکهیون رو رد نمیکنه! ? بـرش: - بهم یه امضا میدی؟ بکهیون خودش روی کانتر نشوند تا یقه ی چان رو بگیره. + امضا چه کوفتیه؟ میتونم زیرت برات جون بدم لعنتی! - من استریتم عزیزم..‌‌. سعی نکن اغوام کنی چون ممکنه خندم به جایی برسه که حالم ازت بهم بخوره!
Hidden Bad Guards by mahta_a_kh
mahta_a_kh
  • WpView
    Reads 4,851
  • WpVote
    Votes 1,397
  • WpPart
    Parts 34
فیکشــن: 🩸بـادیـگـارد های مـخـفـی🩸 کاپــل: کـایســو، کـریسـهـو، هـونهـان، چـانبــک ژانـر: رمنــس ، اکشــن ، اسمــات ، راز‌آلــود نویسنـده: مهتــا🌙 روز آپ: هر روز به صورت منظــم! ═════════════════════════ خــلاصــه: چاقوی خونی رو بیرحمانه از شکم کای بیرون کشید همونطور که با نفرت به دشمنش خیره بود،دستاشو بالا آورد و یقه کای رو میون مشتاش اسیر کرد و توی صورت آسیب دیدش،فریاد کشید _خونی که تو تنت جریان داره، هوایی که بخاطرِ اضافه بودنش، هدرِ بدن بی وجودت میشه و عشق افسانه ای مسحور کنندت،کیونگسو! همشونو ازت میگیرم..تک تکشونو! با درد،تقاص پس میدی! نابودت میکنم..از امروز،ثانیه به ثانیه عمرتو با ترس از من بگذرون! سایه سیاه تنم، همیشه پشتته! پشت تنِ لرزون از ترست یه طوفان خوابیده پس مواظب باش! #Kaisoo کریس:تو برگشتی؟ سوهو حتی نفهمید کی دستش کشیده شد و تو بغل فرمانده فرو رفت کریس:با چشمام دیدم که روی دوش اون مرد غریبه دور شدی..رفتی و دستم بهت نرسید تا بگیرمت..میدونم خسته بودی که پا روی کمرش گذاشتی و رفتی،اما دیگه حق نداری هر وقت که خسته شدی و خوابت گرفت، بهونه بیاری و سوار غریبه ها شی!خودم سوارت میکنم..انقدر رو شونه هام نگهت میدارم تا پاهات برای لمس زمین به التماس بیفتن.. #Krisho
⛓كالتين⛓⚰️ by Zizi7787
Zizi7787
  • WpView
    Reads 2,776
  • WpVote
    Votes 696
  • WpPart
    Parts 21
♚"he'd forgotten the name he'd been given, but it made no difference. He had only one name now: Death, devourer of worlds." ♔"او نامی را که به او داده بودند فراموش کرده بود، اما هیچ تفاوتی نداشت. او اکنون فقط یک نام داشت: مرگ، بلعنده دنیاها. ❌اسمش کالتین بود برگرفته از مرگ، هر روزی که وارد رینگ مسابقه می شد ، بیشتر تو دنیایی که تنها خودش بود فرو می رفت..درست در قعر تاریکی پسری وارد دنیاش شد که هیچ نسبتی براش نداشت و این بار نه برای مرگ بلکه برای زندگی مسابقه داد و درست همون زمان روزنه های نور به زندگیش تابید.❌ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ,sᴍᴜᴛ,ᴀᴄᴛɪᴏɴ,ᴍʏsᴛᴇʀʏ ༆𖦹𝀊-Auther: illizen ༆𖦹𝀊-Couple: Chanbaek ,Kaisoo , krishu ,Hunhan
🩸red embrace🩸 by nehanexoll
nehanexoll
  • WpView
    Reads 225,190
  • WpVote
    Votes 54,441
  • WpPart
    Parts 89
آغوش سرخ_red embrace کاپل ها:چانبک_سهبک_ کريسهو _کایسو ژانر: مافیا_ رمنس_ اسمات_ انگست نویسنده:nehan وضعیت: تکمیل شده خلاصه: عشق حتی اگه زیر خاکستر نفرت باشه باز هم جوانه میزنه. بکهیون زیرمجموعه ی باند خطرناک اوه و جزو امواله شخصی سهون، رئیس خشن باند، حساب میشد اما خط قرمز های سهون رو زیرپا گذاشت و دلبسته ی اون مرد قد بلند مرموز شد. چی میشه اگه بکهیون بفهمه تمام این مدت رو بازیچه بوده؟ پارک چانیول پلیس نفوذی بود که کل زندگیش رو از بکهیون، نفرت داشت؟
Phoenix  by V_leucanthemum
V_leucanthemum
  • WpView
    Reads 9,385
  • WpVote
    Votes 2,526
  • WpPart
    Parts 33
تحمل کردن یا فرار؟ ظرفیت تحمل آدما مثل یه لیوان با یه حجم مشخصه و ممکنه روزی با یک قطره اون لیوان سرریز بشه. تحمل سرریز شد و بدون فکر کردن به چیز دیگه‌ای همه‌ی گذشتشو پشت سرش گذاشت. ☯︎نویسنده:leucanthemum ☯︎کاپل اصلی: کریسهو ☯︎کاپل فرعی: شیوهان، چانبک، کایسو. ☯︎روز های آپ: _ ☯︎وضعیت: پایان یافته ۸/بهمن/۱۴۰۰