•| Completed |• و یک عاشقانه ای که پایان نخواهد داشت ... ‌( نری استوران ) داستان کوتاه ! • Short Story • • Narry Storan •

+ همون لحظه که اون مرد رو به من ترجیح دادی باید میدونستی که زندگیتو به جهنم تبدیل میکنم ، باید میدونستی نمیذارم اون تو رو مال خودش کنه.. گریه کن ، داد بزن ، فحش بده ، اما اینو بدون که دیگه نمیذارم از دستم بری . تو تا ابد مال منی... فهمیدی ؟ مال من ! . . - Highest Ranking : #1 in narrystoran ‌ 💢 BoyxBoy 💢 Violence 💢 Psychology ❛❛ Zarah_Storan

[ اولین ترجمه ی مجموعه رمان های معروف Fifty Shades ] { Book 1 } رو تخت بزرگ دراز کشیده بودم در حالی که به مردی نگاه میکردم که به سختی میشناختمش .. کرواتشو در اورد ، دور دستش پیچوند و بهم خیره شد... _ مطمعنی از چیزی که میخوای ؟ دستامو گرفتم سمتش تا اونارو ببنده... + بله هری ... _ بله چی ؟! + ب...بله قربان ** boy X boy ** BDSM Written by : GhostNiall Translate by: me_Aphrodite

نایل ابدا از ازدواج دوباره ی مادرش خوشحال نیست چه برسه به اینکه مجبوره هر چی برادرای جدیدش میگنو گوش کنه -من من واقعا نمی تونم -چراعزیزم؟ -چون ...تو برادرمی نایل تیکه ی آخرو با بغض گفت وبعد از اون صدای خنده ی هری فضا رو پر کرد......

~~~ #goodbyemyangel خِــیــلـیـ اَز خـُـــداحـافِـــظــی کَـردنــ بـَــدَمـ مــیــآد بــَــدتـَریـنـ حِــسـ تـــو ایـن دُنـیـاســتـْ.... هـَـــر چـــیـــزیــ کـِـهـ خِــیــلـیـ دوســتـِــشـ دآریـ رو اَزتــ مــیگـیـره ایــنـ حـِــسـِ لـَـعـنـَــتـی اَز کـَـســایـی کـِـهـ دوسِــشـ داریـ جـُــداتــ مـیـــکــُــنهـ وَ کـَــســآیـی کِــهـ اَز هـَــمـِـهـ بــیــشــتـَــر دوســـتـِــشـ داریـ ایــنــ حـِــســ هـَــمـِــهـ چــیــز رو خــَــرابـ مــیـکـُـنــِــهـ وَ حـــآلـا مـَـــنــ رو بـــآ تـــو ویـــرآنــ کــَــرده...

─"Highest Ranking : #1 in NarryStoran #4 in narry ازت متنفرم... ازت متنفرم که هنوزم دوست دارم... ولی دیگه هیچوقت قرار نیست به زبون بیارمش..." Complete🚫

•| C O M P L E T E D |• ✨Highest Ranking : #3 in narrystoran ✨ این فن فیک ترجمه شده‌ی یک فن فیک خارجی هست امیدوارم لذت ببرید نایل بعد از گذشت مدت ها دوباره هری رو ملاقت میکنه البته نه یه ملاقات عادی بلکه هری حالا به عنوان هم اتاقی اون توی یه آپارتمان باید باهاش زندگی کنه ... و خاطرات گذشته رو دوباره به یاد میاره ، لحظه ای که هری اونو تنها گذاشت با وجود اینکه نایل تماما به بودن اون نیاز داشت...

شاید تنها دلیل برگشتم به زندگی تو بودی تو بودی که سرنوشت منو عوض کردی شاید اگه اون شب لعنتی کنار خیابون دستمو نگرفته بودی الان من دیگ مجبور به تحمل این مشکلات نبودم ... سرنوشت ... شاید توی سرنوشتم اسم تو حک شده... ✨ Highest ranking : #1 in narrystoran ✨ ⭕️ BoyxBoy ❌sad Story