1D. *
78 stories
Please don't hurt me (zouis) by BTSxHanHan
BTSxHanHan
  • WpView
    Reads 37,291
  • WpVote
    Votes 5,288
  • WpPart
    Parts 33
استیو_ تو خودت خوب میدونی من عاشق بچه هام ولی جوآنا این بچه از خونه فرار کرده باید تحویل پلیس بدیمش نگه داریش جرمه جوآنا_ اگه تحویل پلیس بدیمش اونا میدنش به باباش اونم پدری که به بچش تجاوز کرده
where is this love? [L.S] by zizi_styles
zizi_styles
  • WpView
    Reads 31,761
  • WpVote
    Votes 5,193
  • WpPart
    Parts 38
+I love you -where? +What? +Show me! where is this love? I can't see it. I can't touch it. I can't feel it...
Big Brown Eyes(ترجمه) by zarry_Lilo
zarry_Lilo
  • WpView
    Reads 23,667
  • WpVote
    Votes 3,299
  • WpPart
    Parts 40
زین مالیک همیشه متفاوت بوده.از بچگی تا الان که هفده ساله شده.مردم هیچ وقت اون رو نفهمیدن و در مقابل هم اون هیچ وقت مردم رو نمیفهمیده.پس اون توی رویاهاش زندگی میکنه.جایی بین رنگ های قشنگ قشنگ و نقاشی های توی دفترش. اون بالاخره علاقش رو به پسر قد بلند و موفرفری،هری استایلز،نشون میده.اما هری محبوب و معروف چطور به پسر ساکتی که همه فکر میکنن هیچ حرفی نمیزنه واکنش نشون میده؟
Listen To My Heartbeat<By:Sarah.Styles[Z.S] by Faee_horan
Faee_horan
  • WpView
    Reads 26,403
  • WpVote
    Votes 4,711
  • WpPart
    Parts 58
[Completed] جایی که من زندگی می‌کردم گرایش به هم جنس خود یه مریضی بود. من دکتر بودم و باید چنین افرادی رو تغییر میدادم اما من خودم جزو این افرادم . . .
Ready to run(zarry Mperg) by elahest1d
elahest1d
  • WpView
    Reads 15,273
  • WpVote
    Votes 2,098
  • WpPart
    Parts 25
"This time I'm ready to run I'll give everything that i got for your love" •••••••• هرکس ممکنه اشتباهي رو انجام بده... ممکنه با اشتباهش زندگیش رو تباه کنه یا اون اشتباه اونقدر خوب باشه که بهترین زندگي رو براش بوجود بیاره یه مرز باریك بینش وجود داره... مرزي که هري؛دقیقا نمیدونست توي کدوم قسمتش وایستاده.. انگار هیچ وقت قرار نیست بدونه... انگار قرار نیست هیچ وقت دوطرف اون مرز رو لمس کنه مرز براش مثل یه چهارچوب بود.. مرزي که حق فرار ازش رو نداشت... تنها راه فرارش از اون،فرار با خودِ مرز بود... مرزي که اسمش زین مالیك بود!
Bit Of Yours [Z.S] by Dony_gsh
Dony_gsh
  • WpView
    Reads 3,897
  • WpVote
    Votes 608
  • WpPart
    Parts 13
•°• ✾ •°••°• ✾ •°••°• ✾ •°••°• ✾ [OnGoing] با الکل شروع شد.. با بیدار شدن و به یاد آوردن صد ها خاطره تموم شد. با لبخند شروع شد.. با اشک ریختن های پایان ناپذیر بخاطر ترک کردنت تموم شد.. فکر میکردیم اگه به چیزی که میخوایم نرسیم میمیریم. ولی نه رسیدیم و نه مردیم.
Steps to his heart(Narry)(persian) by niallssm
niallssm
  • WpView
    Reads 38,806
  • WpVote
    Votes 4,952
  • WpPart
    Parts 27
ما الان دوساله که با همیم ولی هنوز حتی همدیگرم نبوسیدیم .......
Driven from heaven by Zaire2y
Zaire2y
  • WpView
    Reads 5,529
  • WpVote
    Votes 716
  • WpPart
    Parts 8
نایل ابدا از ازدواج دوباره ی مادرش خوشحال نیست چه برسه به اینکه مجبوره هر چی برادرای جدیدش میگنو گوش کنه -من من واقعا نمی تونم -چراعزیزم؟ -چون ...تو برادرمی نایل تیکه ی آخرو با بغض گفت وبعد از اون صدای خنده ی هری فضا رو پر کرد......
ilysm [ZIAM] by zAhraXe
zAhraXe
  • WpView
    Reads 74,736
  • WpVote
    Votes 13,816
  • WpPart
    Parts 68
[translation] "خیلی دوست دارم عزیزم" "میدونم و منم دوست دارم.وتورو به حضرت عباس ، برو بخاب ." ■■■■■ فنفیکی از چت های زیام و یکمم بقیه‌ی کاپل ها 4 in Fanfictions
Stranger Love‌[Ziam Fanfiction] by Nazanin_0
Nazanin_0
  • WpView
    Reads 122,626
  • WpVote
    Votes 16,217
  • WpPart
    Parts 39
{completed} -من‌ از همه چیز میترسم، از مردم، از رنگ ها، از دردها، حتی از خودم و هرچیزی که توی گذشته لعنتیم بود! اما چرا از تُ نمی‌ترسم؟! از عشق تُ، از رابطه با تُ، من هر ذره از وجود لعنتیو میخوام؛ پس بیا و منو با روحت ارضا کن! Baby, let me love you Goodbye.