MUnited3's Reading List
50 stories
Counting Stars ☆HS☆ by Mahboobeh_H
Mahboobeh_H
  • WpView
    Reads 8,652
  • WpVote
    Votes 1,047
  • WpPart
    Parts 33
تو منو شیفته ی ستاره ها کردی شاید چون میدونستی یه روزی قراره جزئی از اون ها باشی In 2022
Hell but beautiful {Dramione} ⁺¹⁸ by Dreamer066
Dreamer066
  • WpView
    Reads 192,522
  • WpVote
    Votes 15,855
  • WpPart
    Parts 115
عشق بین پرنس اسلیترین و باهوش ترین دختر گریفیندوری ... گاهی آنقدر نگاهت را روی زمین نگه میداری که متوجه نمیشوی ، به دروازه های جهنم رسیدی ... حتی وقتی گرمای شعله های اتش را احساس میکنی نیز متوجه نمیشوی ، حتی وقتی بوی دود را میشنوی ... حتی وقتی خوده شیطان به استقبالت می‌آید . " مگه میشه جهنم هم برات قشنگ باشه ؟ " " همجا با تو برام قشنگه , حتی اگه اونجا جهنم باشه . " داستانی از تضاد تاریکی و روشنی ... از نفرت هایی که به عشق تبدیل شدند ... از ماجرا هایی دردناک ، شیرین و حیرت انگیز ... داستانی پر از معجزه ، درک ، امید و بخشش ♥︎ این همان جهنمی است که میسوزاند ، ذوب میکند ، میکشاند اما همچنان زیبا است . 《 ⁺¹⁸ Hell but beautiful 》 ♡ Draco + Hermione‌ ♡ genre : " Romantic ، adventure ، Harry Potter ، +18 ..." ❌ تکمیل شده ❌
A Little Bit Of You ~HS~ by Mahboobeh_H
Mahboobeh_H
  • WpView
    Reads 6,827
  • WpVote
    Votes 1,180
  • WpPart
    Parts 25
بگفتا گر خرامی در سرایش؟ / بگفت اندازم این سر زیر پایش! بگفتا گر بخواهد هرچه داری؟ / بگفت این از خدا خواهم به زاری! بگفتا گر به سر یابیش خشنود؟ / بگفت از گردن این وام افکنم زود! بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک؟ / بگفت آنگه که باشم خفته در خاک! ~~~~~ فنفیک: استریت از هری استایلز ژانر: تاریخی قطعا کلیشه: اما بدون هیچ اتفاق کلیشه ای! به قلم سوییت هارت: راوی یه تراژدی عاشقانه ی غمگین In 2021...
Green Cupcake by Shey-da
Shey-da
  • WpView
    Reads 1,415
  • WpVote
    Votes 222
  • WpPart
    Parts 40
"کاپ کیک سبز"؛ فصل دوم فن فیکشن "مرکز شهر" جولان عشق و بازی قلب ها و معاملات هنوز تمام نشده و راه زیادی در پیش داریم. با ورود آنیتا مکسول، کسی که تمام زندگیش رو بخاطر نجان دادن معشوقش-لویی تاملینسون- معامله کرد، به عمارت، تازه همه چیز در حال شروع شدنه. عمارت سفید و سرد و خشک استایلزها، سال هاست رنگ نور و لبخند به خودش ندیده. اعضاء عمارت همگی تحت کنترل و سلطنت مارکوس استایلز،از بازرگانان پر قدرت و جاه طلب شهر، هستند. آیا آنیتا با ورودش می تونه چیزی رو تغییر بده؟ و یا مجبور هست با جریان آب پیش بره و تسلیم تمام خواسته های استایلزها بشه؟ منظورم "تمام خواسته ها" هست. "...و ما آغاز کردیم؛ خواسته و ناخواسته آغاز شد. با گذشتن از او و نجات یک یا چند زندگی. همه چیز از همان روز شروع شد. و فکر نمی کردم تا به امروز ادامه پیدا کند. و حالا،من اینجا هستم؛ آماده برای ادامه زندگی، در گوشه ای سرد و تاریک و نمور.. درحالی که ستاره امید و نور درونم رو حفظ می کنم. تاس ها رو در دست می چرخونم و می اندازم.. 2-3 ؛ این دست با تو شروع میشه. حرکت کن..." Downtown>Season 2; Green Cupcake By: Shey-da [Completed]
the phone booth ➳ h.s. (persian translation) by ohmahreyeah
ohmahreyeah
  • WpView
    Reads 3,201
  • WpVote
    Votes 566
  • WpPart
    Parts 10
روح تنهایی که خودش رو توی باجه تلفن حبس میکنه و شروع میکنه به زنگ زدن به خواهر دوقلوی دوست دختر مرده اش.
Life Game by rozhan_jh
rozhan_jh
  • WpView
    Reads 15,865
  • WpVote
    Votes 1,528
  • WpPart
    Parts 38
اسم من انجل فیتیس هست...ساکن منطقه ده، بدترین و افسرده ترین منطقه کشور(اخر الزمان) ... من از خانواده ام محافظت میکنم با تمام توانم ولی من چقدر میتونم دووم بیارم؟من زندگی رو پس زدم و اغوش مرگ رو پذیرفتم ولی زندگی کار اش با من تموم نشده بود و هنوز نقشه های کثیفی در راهم قرار داده بود...هری بین ادمهای قوی و دروغگو بود ولی نه مثل اونا.مثل فرشته ای در خانه شیطان.ولی هری هم مثل همه فرشته ها نابود میشه؟ایا این بازی هری رو از من میگیره؟...در دروغ ما عشق مانند گلی کوچک شکوفا شد و همه چی اروم بود ولی زندگی من اروم نیست.این کشورو قوانینش زنان را مثل فردی برای تولید مثل میدانند ولی من اینجا رو عوض میکنم.جنگ،خون،مرگ،شورش،اتش.من قوانین رو میشکونم و این کشور رو عوض میکنم من از پس تمام ادمها بر میام .ولی زندگی چی؟من از پس بازی زندگی بر میام؟خودمم نمیدونم.
sorry by onedirection_iran_
onedirection_iran_
  • WpView
    Reads 54,676
  • WpVote
    Votes 4,404
  • WpPart
    Parts 112
Sorry همچی با یک ماموریت شروع شد،اما خیلی زود همچی پیچیده شد؛قرار بود فقط یک دل به دام بیوفته ولی قلب های زیادی درگیر شدن.. -Barbara Palvine -Zayn Malik -Niall Horan -Harry Styles
Angel Of The Darkness by sarehkz
sarehkz
  • WpView
    Reads 130,968
  • WpVote
    Votes 10,016
  • WpPart
    Parts 130
زندگی بوسیله تضادهاست که مفهوم پیدا میکند. تاریکی و روشنی...عشق و نفرت...سیاهی و سفیدي...شب و روز...شیطان وفرشته!! و چه به آشوب کشیده میشود زمانی که دو جهان با یکدیگر آمیخته شوند وتضادها در مقابل یکدیگر قرار بگیرند. من فراتر از قوانین قدم گذاشتم و طعم میوه ممنوعه را چشیدم. و چنان با شراب عشقش مست شدم که از یاد بردم زیر پا گذاشتنممنوعه ها چه عذابی را دامن گیرم خواهد کرد. زمانیکه خودت را در دستان موجودي ز تاریکی بسپاري مسلما آخر این مسیر هم چیزي جز تاریکی نخواهد بود. ولی من نترسیدم..حاظرم هر چقدر که به طول می انجامد در سیاهی دست وپا زنم چرا که این قیمت بوسیدن دوباره لب هاي آتشینشاست. .
Slave Of The Darkness by sarehkz
sarehkz
  • WpView
    Reads 108,358
  • WpVote
    Votes 10,260
  • WpPart
    Parts 57
من بهش یه بوسه روی گونه دادم قبل اینکه به گوشش برگردم. من شاهرگی که بهش نیاز داشتم رو دیدم. با بوسیدن پوست ظریفش آمادش کردم برای کاری که قرار بود انجام بشه. دندون های نیشم از همیشه تیز تر بودن. آماده برای دریدن! من دندون هام رو توی شاهرگش فرو بردم و دو سوراخ روی گردنش به جا گذاشتم.. بقل گوشم نفس نفس میزد.. خون خیلی سریع دهنمو پر کرد..مایعی گرم و لذیذ که از گلوم پایین میرفت.. اون از درد شروع کرد به بی طاقتی کردن.. ولی لبامو به هیچ عنوان از تنش جدا نکردم .. تا به حال چیزی مثل این رو نچشیده بودم.. داشتم مثل یه حیوون غرش میکردم.. غریضه ام داشت دیوونه میشد.ولی اهمیت ندادم..این چیزیه که هستم!