Somebody to love | persian translate
|تکمیل شده| دو وکیل در قرن ۱۹ میلادی به هم دیگه علاقه مند میشن اما مشکلات زیادی سر راهشون قرار میگیره. هردوی اونها متاهلن و جامعه ی اون زمان، درکی از عشق بین دو همجنس نداره...
|تکمیل شده| دو وکیل در قرن ۱۹ میلادی به هم دیگه علاقه مند میشن اما مشکلات زیادی سر راهشون قرار میگیره. هردوی اونها متاهلن و جامعه ی اون زمان، درکی از عشق بین دو همجنس نداره...
{کاملشده} اولین باری که تهیونگ عطسه میکنه، موهاش به رنگ بنفش درمیاد. «شت.» . . . . . . . #1 in جونگکوک ژانر: فانتزی و فلاف این فنفیکشن صرفا توسط من ترجمه شده، حال و هوای قصههای پریان رو داره، بسی کیوته و میتونه شما رو بخندونه، امیدوارم مثل من بتونید ازش لذت ببرید.
〴︎Summary ৲︎ زندگی کردن بدون یکی از حسهایی که به روزهات آهنگ میبخشید کارِ راحتی نبود، اما جئون جونگوک نیمی از زندگیش رو به همین مِنوال گذرونده بود؛ پسری که با وجود نشنیدن هیچ صدایی، روحِ یک خوانندهی دلشکسته رو درک میکرد. با این وجود، چقدر باید میگذشت تا تهیونگی که برعکس اون موهبتِ داشتن تموم حسهاش رو داشت، دردها...
جونگکوک وارث بدنام ترین امپراطوری مافیا در سرتاسر سئول تهیونگ پلیس تازه کاری که از طرف تیمش برای نابودی این امپراطوری به عنوان مامورمخفی فرستاده شده "قانون رو بلدبودی و بازی کردی، دونستن اینکه مغلوب شدی دیوانه کنندست." ♤♡◇♧ نویسنده این داستان Sugamins هست و من فقط ترجمه کردم. 🔞اخطار داستان رو حتما بخونید. VMinKook
• Name : Leica 📷 • Couple : Vkook • Writer : Ziwon • Summary : یک دوربین! همه ی آنچه که سرنوشت برای گره زدن آن دو در سال ۱۹۵۱ نیاز داشت، یک دوربین بود و همه ی آنچه این گره را می گشود٬ جنگ؟ عاشقانه ای در دل جنگِ میان دو کره!🚢
اسم فیک: apapa نویسنده: Armida کاپل اصلی: Vkook/Kookv کاپل های فرعی: yizhan* yoonmin* namjin* and.. ژانر: گرگینه، رمنس، امپرگ، خوناشام، تخیلی، زمان حال، فان، ماجراجویی، اسمات، روزمرگی و ... وضعیت: پایان یافته خلاصه: جئون جونگ کوک و کیم تهیونگ دو آلفای خون اصیل و قوی که هر کدوم آلفای پک (رئیس پک) خودشونن و سال هاست د...
[ عسل ] پایان یافته ژانر : رمنس / امگاورس / فانتزی / روزمره / ... کاپل : اصلی ؛ کوکوی - فرعی ؛ ... - من رو سرزنش نکن، عشق باعث شد دیوونه بشم. جئون جونگکوک یک آلفای غالبه که عادت داره به کافهی mon chéri بره و اونجا درس بخونه. چی میشه اگه ناخواسته خودش رو درگیر فکر کردن به صاحب کافه پیدا کنه و بعد نتونه از اون امگای ز...
بـه کسیکه دوستش داری بگو کـه چقدر بهش علاقه داری و چقدر تو زندگی براش ارزش قائل هستی چون زمانی کـه از دستش بدی مهم نیست کـه چقدر بلند فریاد بزنی، چون اون دیگه صدات رو نمیشنوه. . . . پایان خوب (پایان یافته)
( Completed ) «جایگزین» _ من مجبور بودم ...مجبور بودم اون خودکار لعنتی رو بین انگشتهام بگیرم و اون سند ازدواج رو امضا کنم ... من مجبور بودم که برای تک تک لحظه هایی که کنارت بودم بترسم ... حتی همین الان هم مجبورم ... مجبورم روبروت بشینم و تو چشمهات که عاشقانه به من نگاه میکنه و لبخندت که رو لبهای خطی و ارومت میشینه و...
« بودن یا نبودن، مسئله این است... مسئلهی ما همیشه نبودن است جناب شکسپیر. نبودن انسانهایی که در میان جبرهای زندگی از دست میدهیم و برای من مسئله نبودنِ کسی است که در لابهلای کلماتِ کتابِ جبرِ جنگ از دست دادم. » • 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝗩𝗞𝗼𝗼𝗸/𝗞𝗼𝗼𝗸𝗩 • 𝗦𝘂𝗯 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝗦𝗼𝗽𝗲 • 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲: 𝗛𝗶𝘀𝘁𝗼𝗿𝗶𝗰𝗮�...
«من متوجهم که مشکل از کجاست؛ شماها زیادی جدی هستید. یه چهرهی به ظاهر باهوش، صرفا نشون دهندهی هوش نیست آقایون. تمام کارهای ابلهانهی دنیا، با همین حالتِ چهره انجام میشه. لبخند بزنید آقای محترم. لبخند!» •.☁️Title: Deadlock •.☁️Status: Completed •.☁️Couple: KookV •.☁️Rating: NC-17 •.☁️Tags: Age difference, Unequal r...