He's carefully balancing the sandwiches and the two biggest tupperware containers he could find that both had functioning lids when the front door opens and he almost drops everything right there in front of the stupid fountain. If that's Derek Hale, he's definitely not a mountain man.

کرولی×ازیرافیل عشقی که بین فرشته و شیطان در جریان باشه، هیچ چیز مانعش نمیشه! فرشته گفت "ما توی جناح های مقابل هم ایم!" و شیطان جواب داد "ما تو یه جناح ایم!" 🏳️‍🌈

دانه‌های برف...❄ دانه‌های برف داستان عشق اسطوره‌ای استیو راجرز، صاحب رستوران "آمریکا" و تونی استارک، پلی‌بوی ثروتمند و مالک کمپانی "صنایع استارک" هست که قراره توی نیویورک شکل بگیره... اون هم توی یک زمستان به یاد ماندنی و زیر دانه‌های جادویی برف... ✨👬💙💛 توجه: کاراکترها متعلق به من نیستن و به کمپانی مارول تعلق دارن.

شاید بقیه بگن اون پسر بدیه... ولی وقتی میخنده من فقط یه فرشته میبینم : ) -جلد دوم Then came you *شیپ های اصلی : ملک/ استرک/ زیام *شیپ های فرعی : هرماس / جیلنهالند ژانر : رومنس / انگست / درام

تو دنیای موازی قهرمانای مارول توی برج استارک جمع شدن و همه با هم زندگی میکنن. اما این اصلا یه زندگی عادی نیست! [بعضی وقتا چپتر جدید دیر به دیر آپدیت میشه، لطفا به گیرنده‌های خودتون دست نزنین] Stony, stucky, strangefrost, brutasha, spidypool, Hawkeyesilver, vandavision ....

Set after Captain America: The Winter Soldier. Bucky is lost, without a purpose and brainwashed within an inch of his life. S.H.I.E.L.D and Hydra have both fallen and without anyone to stop him, Bucky intends to find out who he is - or who he was - before Hydra took away every last inch of him. Steve is left recovering from the catastrophe, but knows that Bucky is still out there, and that Bucky needs his help. Steve will do everything in his power to help his best friend find out who he is again. How far would you go to help your friend recover their mind? How long would you try for? Steve knows it isn't going to be easy, and wants to set Bucky on the road to recovery; but confusion and nostalgia hides around every corner. If Bucky is to find himself once again, Steve is going to have to face some hard truths about how he lost his friend and see him through every step of the way as he recovers, seeing him through the good times, and the bad. They might soon realise that the question "Who am I?" carries so much more than a name and a face.

Bucky has feelings for Steve. And that's to say the least. He's hopelessly in love with his best friend. And his best friend is hopelessly in love with Sharon Carter. Bucky tries to live a normal life. Well, as normal as he can get, for being best friend's with Captain America and previously being an assassin himself. He tries to share an apartment with Steve without taking it top personal that Steve is in love with a woman. However, his best intentions always seem to fail him. . .

عاشق شدن و عشق ورزیدن به کسی که نیمه‌گشده‌‌ی آدم باشه قطعا چیز عالی‌ایه،ولی این مورد برای استیو و باکی متفاوت‌تر از بقیه‌ی زوج‌هاست. اونا قانونا برادر هم و همچنین از هم متنفر هستند. پس این داستان عشقشون پر از ماجراهای مختلفیه.... 💛Donya💛

یه روزی یکی گفت اگه می خوای بقیه رو عاشق شیپ مورد علاقت کنی یه فف خوب ازش بنویس خب ،کدوم شیپی ریل تر از اونزاستنه؟!! و کدوم عاشقی و سراغ دارین مثل تام به کریس همسورث نگاه کنه؟ اینجا تمام تلاشمو می کنم تا تئوری هامو تو داستان بگنجونم :))) حتما بخونید و لذت ببرید Evansstan&Hiddlesworth

هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...