Select All
  • •Fading• [L.S]
    213K 31.5K 48

    [Complete] لویی زیبایی رو، ترکیب رنگ‌ها و جنس‌های مختلفی که حس ظرافت رو درون آدم‌ها به‌وجود میارن، میشناسه. اون درحالی که داره توی دانشگاه فشن میخونه، هر روز این ترکیب‌ رو میبینه. برش لباس‌ها، رنگ پارچه‌ها، پیچیدگی‌ طرح‌ها، همهٔ این‌ها کنار هم قرار میگیرن تا یه‌چیز زیبا رو بسازن. ولی وقتی که یه دانشجوی علوم با پاهای...

    Completed  
  • Always You [L.S] ~ By Miss X
    3.2M 302K 140

    هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...

    Completed   Mature
  • The Boundaries
    2.2K 330 19

    عصر آن روز احساس میکردم از دنیایی با مرز و محدوده های نامرئی خارج شده ام، شاید وقتی با غم از کسی فاصله میگیری این حس را تجربه میکنی...

  • Blasé ➳ l.s. (persian translation)
    148K 25.5K 57

    من تمومش نمیکنم، تا وقتی که اون مال من شه‌.

    Completed  
  • نمکپاش.
    1K 183 1

    «آه از سوختن زخم نمک پاش مکن ناله را تا نفسی هست چونی فاش مکن.»

    Completed   Mature
  • Silence [ L.S ]
    3.6K 630 6

    1980 "My SILENCE was my LOUDEST cry for help" متعلق سال ۹۸

    Completed