Strawber_ry's Reading List
4 cerita
[ℭ𝔬𝔪𝔭𝔩𝔢𝔱𝔢𝔡] ༄𝓛𝓮𝓽 𝓘𝓽 𝓑𝓮 𝓨𝓸𝓾: 𝐌𝐀𝐍𝐈𝐀࿐ oleh Evin_88l
[ℭ𝔬𝔪𝔭𝔩𝔢𝔱𝔢𝔡] ༄𝓛𝓮𝓽 𝓘𝓽 𝓑𝓮 𝓨𝓸𝓾: 𝐌𝐀𝐍𝐈𝐀࿐
Evin_88l
  • Membaca 48,830
  • Suara 12,904
  • Bagian 65
🍃Couples: Kaihun▪️Sulay (side) 🍃Genre: Romance▪️Dram▪️Psychologic 🍃Author: Evin 🍃Description: سهون هیچوقت باور نمیکرد تو ۱۸ سالگی، در نزدیکترین زمان ممکن به سونونگ سرنوشت ساز، بخاطر ازدواج مادرش با معلم محبوب و همسایه بغلی محجوب، کیم تمین، و دیداری ناخواسته با برادرش کیم کای، اتفاقاتی رو پشت سر بذاره که تا چند ماه قبلش خیلی راحت میتونست با تمسخر بهش "پوف" کنه و چند ماه بعدش...کسی نمیدونست..!! 🎭تایپ شخصیت‌ها: کای(INFJ)، سهون(ISTJ)، ییشینگ(ENFP)، جونمیون(ISFJ)
YOUTH oleh VIIRTTU
YOUTH
VIIRTTU
  • Membaca 6,337
  • Suara 1,415
  • Bagian 9
[completed] -میدونی اونقدرا هم کارم بد نیست. -معلومه که نیست. تو دست پرورده ی منی. تهیونگ لبخندی زد و از بالا نگاهش رو خمار تر کرد. سعی میکرد از حیله های لاس جیمین درست استفاده کنه: «آره هستم. دست پروردت، پسرت، شاگردت، دوست پسر جذابت. » مکثی کرد و صورتش رو نزدیک تر برد: «معشوقت.» ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴛᴀᴇɢɪ- ʏᴏᴏɴᴛᴀᴇ ɢᴇɴᴇʀ: ꜱʜᴏʀᴛ ꜱᴛᴏʀʏ- ꜰʟᴜꜰꜰ- ᴄᴏᴍᴇᴅʏ-ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ
•|Sweet Ecstasy|•     :     •|خلسه شیرین|•     ‌ oleh ShinyArmyOT7
•|Sweet Ecstasy|• : •|خلسه شیرین|• ‌
ShinyArmyOT7
  • Membaca 8,029
  • Suara 1,723
  • Bagian 34
وقتی ک شب شروع شد.. ماه اغاز گر تمام عشق پاک وجودم بود ...با من همدردی میکرد و میگذاشت تا ستاره ها درخشش طولانی ای داشته باشند..هیچکس متوجه اشک های ماه که در پشت ابر های سیاه بارانی میریخت، نمیشد... هیچکس بجز ماه متوجه گریه های من در داخل مخفی گاه گوچکم نمیشد.. ستاره های کوچک و بزرگ چشمک های ریز و درشت میزدند... ماه تلخند میزد و میگذاشت اشک هایش همراه اشک هایم جاری شوند... شاید فرزند ماه بودن سخت بود...اما اشکهای پدرم برای عشق نافرجام من میریخت :) •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• فرزند ماه، اسم مستعاد نویسنده ای ک چند سال پیش همسرش میمیره، و کاملا میشکنه و قبلش خورد میشه، شروع ب نوشتن کتابها و شعرهایی میکنه و میزاره بقیه داستان عشق نافرجامش رو بفهمن...یونگی، پسر مونعنایی ، این کتاب هارو میخونه و درهای بزرگ و روشنی ب روش باز میشه...با فرزند ماه همدردی و زیر نور ماه گریه میکنه و ب مرور میفهمه قبلش فقط برای فرزند ماه هست ک میتپه...اما چی میشه اگر فردی بنام کیم تهیونگ وارد زندگیش بشه و پسر مونعنایی ندونه بین فرزند ماه و کیم تهیونگ، عاشق کدوم بشه...ایا همزمان میشه عاشق دونفر بود؟ یا اون دونفر درواقع ینفر هستن؟! ‌•°•°•°•°•°•°•°•°•°••°•°•°•°•°•°•°• فنفیکش کامل شده هست. ژانر: رومنس،poetry، BL
Apex Armada oleh the_passerby
Apex Armada
the_passerby
  • Membaca 4,574
  • Suara 1,010
  • Bagian 82
گزارش رسمی به ثبت رسیده از فعالیت کمپ مرکزی، شرح دو عملیات اخیر، جمع‌آوری شده توسط مأمور ارشد و مورد اطمینان ما که نام‌شان به دلایل امنیتی ذکر نمی‌شود. بعد از مطالعه‌ی مدارک، آن را در نزدیک‌ترین لباسشویی رها کنید. ارادتمند شما، مسئول بایگانی نل - مرکز فرماندهی - میشیگان (درحال بازبینی، بازنویسی و ویرایش نهایی، اگه این پانویس رو می‌بینین لطفاً تا زمان پاک شدنش از خوندن داستان خودداری کنید.) قبلاً به اسم Wooden Metal آپلود می‌شد.