My reading list📖📃❤️
8 stories
خون آبی ✥ نامجین؛ یونمین؛ ویکوک by maedeh1
maedeh1
  • WpView
    Reads 364,978
  • WpVote
    Votes 62,177
  • WpPart
    Parts 61
تو جامعه ای که رنگ خون تعیین کننده ی طبقه ی اجتماعیه نمیشه دنبال عدالت گشت. شعار مدرسه ی ما این بود... درد زیباست. - پارک جیمین
Crave | Per Translation by StoryTeller_Mia
StoryTeller_Mia
  • WpView
    Reads 415,436
  • WpVote
    Votes 52,450
  • WpPart
    Parts 69
کشش (اشتیاق) | Crave مقدمه: جیمین، جونگ کوک و جین سه تا برادرن که هر سه هم تصادفا لیتل هستن. نامجون، هوسوک، تهیونگ و یونگی دوست های صمیمی و هم اتاقی اند که اتفاقا به خونه ی روبه روی همون اتاقی که این سه لیتل زندگی می کنن نقل مکان کردن و هیچ چیزی از دنیای DDLB نمی دونند. اما امکان نداره که بتونی تمام راز ها رو تا ابد مخفی کنی؛ درسته؟ یعنی چه اتفاقی ممکنه بیوفته؟ کاپل ها: • نامجین • یونمین • ویهوپکوک هشدار- این فیکشن دارای: • مطالب بزرگسالانه • DDLB • BDSM • Triggering situation( موقعیت هایی که ممکنه برای بعضی افراد دارای مشکلات روحی مثل افسردگی خوب نباشه) • خشونت • امپرگ • سن شخصیت ها در داستان: سوک جین=21 جیمین=18 جونگ کوک=17 یونگی=24 نامجون=23 هوسوک=23 تهیونگ=22 The Original Story Credit: @ForEverMoonChild All Chapters will be dedicated to her For her amazing work
Time; YoonMin | Per Translation by StoryTeller_Mia
StoryTeller_Mia
  • WpView
    Reads 62,020
  • WpVote
    Votes 12,715
  • WpPart
    Parts 38
زمان | Time خلاصه: پارک جیمین ناراحت و تنهاست؛ پارتنری که 15 سال باهم بودن، از نظر احساسی و فیزیکی بعد از سالها سواستفاده و سورفتار اون رو رها کرد و روش اثر بدی گذاشت و باعث شد توی تمام زندگی همچین احساس سنگینی داشته باشه. اون آرزو می کنه یه شانس دیگه برای برگشت به عقب داشته باشه و توی اون زمان که تو دبیرستان بودن؛ دیگه احساسات اون مرد رو نپذیره. یه تصادف، یه تغییر، یه شانس.. وقتی جیمین با یه ماشین تصادف میکنه و به سمت مرگش ته یه دریاچه ی یخ زده می بره جیمین میدونه که قرار بمیره اما با اینکه فقط 30 سالشه از این رفتنش خوشحاله. هرچند، مرگ نقشه دیگه ای برای این مرد داره. مرگ به جیمین پیشنهادی رو میده که همیشه می خواسته. یه شانس دوم. تنها نکته ای که وجود داره اینکه اون دوباره تو 30 سالگی، همین روزی که کشته شده؛ خواهد مرد اما تو این زمان به سن 15 سالگیش برمیگرده تا زندگیش رو دوباره شروع کنه. جیمین هم با اشتیاق و بدون توجه به عواقب این تصمیم قبول میکنه. چه اتفاقی میوفته وقتی همین قدم، تمام دنیاش رو تغییر بده. چه اتفاقی میوفته وقتی به خودش اجازه میده که با نوجوون پردردسر و تنهایی که سال ها قبل به خاطر ترس ازش کناره گرفته رو به روشه و اون رو بپذیره. چه اتفاقی میوفته اگه اون چیزی که قلبش این همه سال نداشته رو (عشق)،
💡 slomb 💡 by full_metal2
full_metal2
  • WpView
    Reads 155,945
  • WpVote
    Votes 13,018
  • WpPart
    Parts 17
تا به حال شده دنیایی بدون زن ها تصور کنین؟ دنیایی که فقط مرد ها وجود داشته باشن! باید بگم الان سال 2219 هست و تقریبا هیچ زنی روی زمین پیدا نمیشه. همه این اتفاقات از صد سال پیش شروع شد. جنگ جهانی چهارم. صلاحی ساخته شد که میتونست تا کیلومتر ها ادم هارو بکشه. اما فقط زن ها. شاید فکر کنید که این کار بی فایدست اما باید بگم زن ها مهم ترین چیز روی زمین هستند چون بدون اونها هیچ زاد و ولدی انجام نمیشه! این جنگ گرم و سرد انقدر ادامه یافت که تمام کشور هارو در بر گرفت و تازه اون موقع بود که ابر قدرت ها فهمیدن چه بلای سر بشریت اوردن. همه مرد ها روی اورده بودن به تجاوز کردن به زنهای باقی مونده و با این کارشون اخرین زنهای باعی مونده هم از بین رفتن. زمین دچار هرج مرج شده بود. همه قطع امید کرده بودن و هرجور که دلشون میخواست زندگی میکردن جوری که انگار این پایان دنیاست! و واقعا هم پایان دنیا بود چون هیچ زنی نبود تا تولید مثل انجام بشه! همه جا بدون روح و زندگی شده بود که دکتر بوریس ژیواگو دست به یه اختراع زد. اسلومب! ژانر:اسمات تریسام امپرگ عاشقانه علمی تخیلی رده سنی:بالای 19 سال کاپل اصلی:ویمین کوکمین
Start Of The Nightmare Of Love  by Ida_521
Ida_521
  • WpView
    Reads 47,291
  • WpVote
    Votes 5,914
  • WpPart
    Parts 28
+همه چی از یه بازی احمقانه شروع شد وی هیچ وقت فکرشم نمی کرد که سر خفن نشون دادن خودش تبدیل به یک گرگینه شه؟ _زندگی به معنای واقعی قصد روی خوش نشون دادن رو به جیمین نداشت تازه از دست دوران راهنمایی وحشتناک و افسردگی شدیدش به خاطر آزار همکلاسی هاش راحت شده بود که پدر و مادرش تصمیم گرفتن به خاطر شغل مادرش به یه شهر دیگه برن + جیمین هیچ وقت فکرشم نمی کرد که با پا گذاشتن به این شهر مرموز قراره زندگیش به این اندازه تغییر کنه!! اسمات 🔞 روز های آپ دوشنبه اما اگه از داستان حمایت شه به دوروز در هفته افزایش پیدا میکنه
MY SOULMATE? | per translation  by NAMMIN_IR
NAMMIN_IR
  • WpView
    Reads 2,382
  • WpVote
    Votes 281
  • WpPart
    Parts 2
همزاد داشتن میتونه برای بعضیا خیلی شیرین باشه،دونستن اینکه کسی میتونه بهت عشق بورزه و میتونه نگرانیاتو بفهمه،دونستن اینکه یکی هست تا همراهت زندگی کنه و تو زندگی کردن خودت تنها نیستی.برای همزاد ها نوشته شده که همدیگه رو ملاقات کنن. و کسی نمیتونه این سرنوشت مخالفت کنه میتونه؟ ولی خب فقط به حرف نیست که دردات ماله یه نفر باشه،لفظی نیست که بگی دردات رو هم یه نفر عینا احساس میکنه. هر زخمی،هر دردی، هر لحظه ای که اتفاق بیفته و به هر اندازه ای که سخت باشه به همزادت تحمیل بشه. میتونی تضمین کنی که هیچ دردی رو بهش ندی؟نه! چیکار میکنی اگه اون بهت آسیب بزنه؟ چیکار میکنی اگه بخواد خودکشی کنه؟ پارک جیمین جواب هیچ کدوم از اینا رو نمیدونه،در حالی که آسیب های زیادی رو بخاطر همزادش متحمل میشه.جونگ کوک از اینکه چه بلایی سر این پسر میاره خبر داره؟ کوکمین رمنس اسمات
SEE by sorila2002
sorila2002
  • WpView
    Reads 60,908
  • WpVote
    Votes 11,908
  • WpPart
    Parts 25
وقتي كه جيمين ميفهمه ميتونه روح هر موجوديو ببينه وقتي توي خونه ي جديدشون شوهر خواهرش توسط يك روح كشته ميشه و جيمين تنها كسيه كه اخطارهاي روح توي خونرو ميفهمه و مهم تر اينكه اون روح نسبت نزديكي باهاش داره و بايد مشكلش رو حل كنه تا بتونه به زندگيه بعديش بره و خب حل كردن مشكل شايد با كمك دوستش يونگي راحت بنظر بياد ولي نه تا وقتي كه جيمين براي روح مرده ها مثل يه نور اميد باشه كاپل:يونمين(اصلي)_ويكوك_چانبك ژانر:ترسناك_عاشقانه_ماجراجويي_مرموز_كمي طنز
S e c r e t VMIN-'' by taem_taemii
taem_taemii
  • WpView
    Reads 34,716
  • WpVote
    Votes 3,394
  • WpPart
    Parts 17
(Persian translation) راستش،جیمین و ته هیونگ موفق شدن که دوباره هم اتاقی هم تو کل تور بشن ولی ته هیونگ...متفاوته. اون بالغه.اون هیچ وقت لبخند نمیزنه. بجز وقتایی که جیمین نزدیکش باشه. ولی چی؟ جیمین اینو نمیدونست، تهیونگ اینو مثل راز نگه داشته بود.بیشتر شبیه،بخشی از اون بود که اون هرگز ندیده بود. جیمین خیلی زود جزء ای از اون میشه،و زندگیش شروع ب تغییر می کنه.خیلی زیاد... *به شدت به شدت اسمات* فیک با اجازه از نویسنده ترجمه شده ترجمه همکاری me & Lia Vmin 5# 523k ریدر 17،6k ووت