خون آبی ✥ نامجین؛ یونمین؛ ویکوک
تو جامعه ای که رنگ خون تعیین کننده ی طبقه ی اجتماعیه نمیشه دنبال عدالت گشت. شعار مدرسه ی ما این بود... درد زیباست. - پارک جیمین
تو جامعه ای که رنگ خون تعیین کننده ی طبقه ی اجتماعیه نمیشه دنبال عدالت گشت. شعار مدرسه ی ما این بود... درد زیباست. - پارک جیمین
کشش (اشتیاق) | Crave مقدمه: جیمین، جونگ کوک و جین سه تا برادرن که هر سه هم تصادفا لیتل هستن. نامجون، هوسوک، تهیونگ و یونگی دوست های صمیمی و هم اتاقی اند که اتفاقا به خونه ی روبه روی همون اتاقی که این سه لیتل زندگی می کنن نقل مکان کردن و هیچ چیزی از دنیای DDLB نمی دونند. اما امکان نداره که بتونی تمام راز ها رو...
زمان | Time خلاصه: پارک جیمین ناراحت و تنهاست؛ پارتنری که 15 سال باهم بودن، از نظر احساسی و فیزیکی بعد از سالها سواستفاده و سورفتار اون رو رها کرد و روش اثر بدی گذاشت و باعث شد توی تمام زندگی همچین احساس سنگینی داشته باشه. اون آرزو می کنه یه شانس دیگه برای برگشت به عقب داشته باشه و توی اون زمان که تو دبیر...
تا به حال شده دنیایی بدون زن ها تصور کنین؟ دنیایی که فقط مرد ها وجود داشته باشن! باید بگم الان سال 2219 هست و تقریبا هیچ زنی روی زمین پیدا نمیشه. همه این اتفاقات از صد سال پیش شروع شد. جنگ جهانی چهارم. صلاحی ساخته شد که میتونست تا کیلومتر ها ادم هارو بکشه. اما فقط زن ها. شاید فکر کنید که این کار بی فایدست اما باید بگم...
+همه چی از یه بازی احمقانه شروع شد وی هیچ وقت فکرشم نمی کرد که سر خفن نشون دادن خودش تبدیل به یک گرگینه شه؟ _زندگی به معنای واقعی قصد روی خوش نشون دادن رو به جیمین نداشت تازه از دست دوران راهنمایی وحشتناک و افسردگی شدیدش به خاطر آزار همکلاسی هاش راحت شده بود که پدر و مادرش تصمیم گرفتن به خاطر شغل مادرش به یه شهر دیگه...
همزاد داشتن میتونه برای بعضیا خیلی شیرین باشه،دونستن اینکه کسی میتونه بهت عشق بورزه و میتونه نگرانیاتو بفهمه،دونستن اینکه یکی هست تا همراهت زندگی کنه و تو زندگی کردن خودت تنها نیستی.برای همزاد ها نوشته شده که همدیگه رو ملاقات کنن. و کسی نمیتونه این سرنوشت مخالفت کنه میتونه؟ ولی خب فقط به حرف نیست که دردات ماله یه نفر...
وقتي كه جيمين ميفهمه ميتونه روح هر موجوديو ببينه وقتي توي خونه ي جديدشون شوهر خواهرش توسط يك روح كشته ميشه و جيمين تنها كسيه كه اخطارهاي روح توي خونرو ميفهمه و مهم تر اينكه اون روح نسبت نزديكي باهاش داره و بايد مشكلش رو حل كنه تا بتونه به زندگيه بعديش بره و خب حل كردن مشكل شايد با كمك دوستش يونگي راحت بنظر بياد ولي...
(Persian translation) راستش،جیمین و ته هیونگ موفق شدن که دوباره هم اتاقی هم تو کل تور بشن ولی ته هیونگ...متفاوته. اون بالغه.اون هیچ وقت لبخند نمیزنه. بجز وقتایی که جیمین نزدیکش باشه. ولی چی؟ جیمین اینو نمیدونست، تهیونگ اینو مثل راز نگه داشته بود.بیشتر شبیه،بخشی از اون بود که اون هرگز ندیده بود. جیمین خیلی زود جزء ای ا...