ZIAM❤💛
34 historias
paint (ziam)(persian) por niallssm
paint (ziam)(persian)
niallssm
  • LECTURAS 101,122
  • Votos 11,420
  • Partes 36
تو میخوای چی رو نقاشی کنی؟" "تو رو" "original story by @boytoys" "cover story by @HarrietStylse
far from love [Z.M]°•°[L.S] por sunLAYower
far from love [Z.M]°•°[L.S]
sunLAYower
  • LECTURAS 110,453
  • Votos 17,025
  • Partes 75
- الان موقعیتش رو داری اونو بکش، اون قابل بخشش نیست + من نمیکشم چون کشتن بلد نیستم... ولی زجر دادن؟ این چیزیه که بیشتر از نفس کشیدن یادش گرفتم الانم میخوام صدای فریادتو موقع شکستن استخونات بشنوم... این همون موقعیتیه که از دستش نمیدم ------------- ♡ ژانر : عاشقانه، درام ♡ کاپل : زیام، لری ♡ روزهای آپ : یکشنبه ها
Golden |°•Ziam Mayne•°| por ToMmoMayne
Golden |°•Ziam Mayne•°|
ToMmoMayne
  • LECTURAS 47,577
  • Votos 9,102
  • Partes 24
اشتراک بین آدم‌ها میتونه ناچیز باشه...یا عجیب یا بی‌ربط یا مرموز اشتراک اون‌ها ایستگاه اتوبوس و آفتاب سر صبح بود...
Ziam_privacy_smut por amin_shakifan
Ziam_privacy_smut
amin_shakifan
  • LECTURAS 18,787
  • Votos 1,630
  • Partes 24
#مقدمه ♡ #ziam #ff #privacy سلام من لیام پینم ۱۷ سالمه یه پسره کاملن تنها و افسرد هیچکس تاکید میکنم هیچکس منو دوست نداره دنیا برام جهنمه بابام از من متنفره همیشه میگه مایه ننگشم بهم میگه یه موجوده کاملن اضافیم که هرچه زودتر باید بمیرمو دنیارو با وجوده نحصم به گند نکشم(: ۶ سالم بود که برای اولین بار توسطش شکنجه شدم مادرم سره کار بود که بابام ازم خاست بریم زیر زمین تا ی توپ بیاریمو بازی کنیم منم که فک میکردم بابام منو دوست دارعو میخواد بام وقت بگذرونه باهاش رفتم ولی تا رسیدیم پایین اون موهامو کشیدو کلی اذیتم کرد اون تحدیدم کرد اگه کوچکترین چیزی به مامانم بگم یه لحظم زندم نمیزاره مامانم برعکسه بقیه عاشقمه اون تنها کسیه که بهم اهمیت میده ولی اون هیچی از زجرایی که من میکشم نمیدونه هیچی!!! میدونم براتون سوال شده که چرا اینقدر منفورم خب باید بگم من گیم یه فگه کثیف یه اشغاله به تمام معنا(: حالا دیگه فهمیدین کع چرا همه ازمن بدشون میاد من تازگیا رویه یکی کراش پیدا کردم برایه اولین بار کسی که دستیابی بهش غیره ممکنه اون شده تموم زندگیم تنها چیزی ک بش فکر میکنم اونه اون یه خواننده خوشگلو معروفه اهنگاش باعث میشن که تحمله این دردا برام اسون تر بشن من واقن عاشقشم و تموم سعیمو میکنم که بالاخره یه روز از نزدیک ببینمش(:
Moviola por frogmd
Moviola
frogmd
  • LECTURAS 23,989
  • Votos 3,965
  • Partes 1
جايى كه توش زين و ليام هر آخر هفته با هم فيلم مى بينن. يا وقتى زين به فيلم ديدن، نترسيدن و دوست داشته شدن و دوست داشتن عادت نداره، و ليام به همه ى اينها عادتش ميده. ziam mayne fanfiction copyright © frogmd 2017-20
+18 más
only YOU [Larry & Ziam] por mohannamgm1
only YOU [Larry & Ziam]
mohannamgm1
  • LECTURAS 14,850
  • Votos 858
  • Partes 24
لیام: زین، میشه همیشه بخندی؟! زین: چرا؟ لیام: چون وقتی از تمام دنیا دلم گرفته فقط لبخند توعه که میتونه دردامو از یادم ببره :)✨
COMPETITION(Ziam Mayne) por YaldaDM
COMPETITION(Ziam Mayne)
YaldaDM
  • LECTURAS 23,886
  • Votos 3,540
  • Partes 24
زین همیشه میخواست اول باشه...حتی اگه شرطه اول شدن ول کردن احساساته قویش باشه...اون حتی باکسی که عاشقش هستم میجنگه.
scissor(tata tommo) L.S - Z.P por DJHDsj
scissor(tata tommo) L.S - Z.P
DJHDsj
  • LECTURAS 1,177
  • Votos 104
  • Partes 7
چشمای ابی خونیش تو تاریکی برق میزد سمت اون مرد اومد و قیچی رو سریع تو چشم اون مرد فرو کرد... و انتقام مادرشو گرف...اما میدونس که زندگیش دگرگون میشه؟...فک نمیکنم
Depend On Him por ewshiva
Depend On Him
ewshiva
  • LECTURAS 44,186
  • Votos 6,999
  • Partes 132
{COMPLETED} کاش همه چیز انقدر سخت نمیگذشت اما با همه ی رنجی که داشت تو دلیل ادامه دادنم شدی ~ کاپل اصلی: Ziam کاپل فرعی : Larry
Unfelling |ziam| por paypano
Unfelling |ziam|
paypano
  • LECTURAS 68,008
  • Votos 8,138
  • Partes 37
_زین به نفعته تسلیم شی وگرنه شلیک میکنم ... +تو این کارو نمیکنی لیام.... ما تفنگارو به سمت هم نشونه گرفتيم اره ما قلبامون براي هم ميتپيد ولي تفنگارو به سمت هم نشونه گرفتيم صدای شلیک بلند شد سکوت همه جارو فرا گرفت ... خون ريخت رو زمين... لبخند زدم ...و زیر لب گفتم : "تفنگ من تيري توش نبود من همیشه عاشق تو بودم لیام... Best rank:1in ff