چی میشه اگه کیم تهیونگ بزرگ ترین فاکر مدرسه باشه و جونگ کوک با هزار زحمت و کار کردن بتونه پولی جور کنه تا به مدرسه ای که دوست داره بره ؟ و فاکر جذاب ما به خاطر بی دفاع بودن جفتش بخواد گردن کسایی که باعث شدن امگاش اینقدر اذیت بشه رو بکنه

وانگ ییبو ؛ بهترین افسر دایره ی جنایی ، یکسال تمام در تعقيب و گریز با رئیس مرموز باند مواد مخدریه که کسی چیزی ازش نمیدونه . از طرفی شیائو بزرگ نابغه کم سن و سال صاحب فروشگاه های زنجیره ای شیائو ، علاقه خاصی به ییبو داره ... دلیل این علاقه چیه ؟

در نوشته های من همه عاشقن.تنها تفاوت بینشون اینکه بعضی ها عاشق آدم های درستی شدن و بعضی ها عاشق فردی اشتباه بعضی ها به خاطر عشقشون اشتباهات رو نادیده میگیرن و بعضی ها به خاطر اشتباهات تصمیم میگیرن قدم در مسیر جدیدی بزارن. مسیری به نام انتقام! خیلی ها هم در انتهای جاده انتقام دور میزنن و به کوچه پشیمونی پناه میبرن باید دید شخصیت های داستان من ماشین قلبشون رو تو کدوم یکی از مسیر ها به حرکت در میارن شروع جاده از اونجایی بود که جیمین با برادر های ناتنیش آشنا شد.. کسایی که دنیای مافیا رو روی کوچکترین انگشتشون میچرخوندن و با نیشخند به سرگیجه ساکنانش نگاه میکردن. حالا کسی پیدا شده بود که نیشخند روز لب هاشون رو پاک کنه و توی چشم هاشون اضطراب رو نقاشی کنه..ولی اون نقاش جیمین نبود! (ممکنه پارت های اول با خامی قلمم مواجه شین.. بعد از تکمیل شدن داستان ویرایش میشن. و چون سه پارت اول وانشات بوده روند سریعی رو طی میکنه.. امیدوارم تا انتهاش تو ماشین بشینین و کمربندتون رو محکم ببندین ) ژانر: ددی کینگ، مافیایی،انگست،رومنس،اسمات Enjoy 🍓 کاپل اصلی: ویکوکمین کاپل فرعی : نامجین سپ، به قول دوستان تَرکیون(تری+تکیون) #1 vkookmin #1 daddyking #1 vmin #1 mafia 1# ویکوکمین @tari_muchi

خب اولین فیکم تو وات پده انددد واقعا سعی میکنم خوب باشه تنکتون میشم بخونین نظر بدین و اره خلاصه ژانرش:انگست،جنایی مافیایی،اصمات،امگاورس و ومپایر،رومنس عه(زیاد شد ژانراش چون از متود خاصی برا انتخاب ژانر استفاده کردم) و کاپلم هیونلیکسه،سو امیدوارم لذت ببریننن خلاصه:داستان درمورد فیلیکسیه که تو یه روز کاملا عادی کلملا معمولی بیرون میره و از یکی تنه میخوره،اون فرد کیه؟بله،رئیس بزرگترین باند مافیایی آسیا،هوانگ هیونجین، که تصمیم میگیره فیلیکسو گروگان بگیره‌.

بکهیون تازه کار طراح دیزاین داخلی از طریق رییس و دوستش ،اوه سهون ، با مردی ملاقات میکنه که با همه ی آدم ها متفاوته و غرق در راز های عجیبه شباهت بکهیون به شخصی که اون مرد توی زندگیش در گذشته داشته نظرش رو جلب میکنه چی میشه اگه این مرد عجیب، پارک چانیول ، بعد از پنج قرن زندگی جاودانه اش بین آدم ها پسری رو ببینه که کاملا شبیه عشق اولشه؟! 𖧞─𖧞─𖧞─𖧞─𖧞─𖧞─𖧞 ࢪ فیکشن: اولوشن ژانر : عاشقانه ، علمی ، دو جهان ، اسمات و... ࢪ کاپل اصلی: چانبک ࢪ کاپل فرعی: هونهان ، کایسو فصل 1و2

خلاصه: تهیونگ رقابتی ساده روی صفحه رو به جنگی در واقعیت تبدیل کرد تا سهون رو توی آتیش نفرتش بسوزونه و حالا فهمیده بود که شریان حیات سهون چیزی نیست جز پسری به اسم لوهان! Ꭷ┆GENRE : Smut , Comedy, Romance Ꭷ┆COUPLE : HunHan , VKook Ꭷ┆AUTHOR : #ʟᴏʀᴅʰᵘⁿ & #Aura

Name: #Fearless Couple: #Chanbaek #Kaisoo #Sulay #Hunhan #Xiuchen Genre: #Smut #Romance #Political #Mysterious #Sadend Writer: #Hamin Teaser: بکهیون، دزد مرموزی که توسط شریک سابقش دعوت میشه تا آخرین دزدی رو با هم انجام بدن اما بعد از انجام کار متوجه میشه قضیه فقط دزدیدن الماس ها نبود، خون و خون ریزی وحشتناکی بین بک و استاد قاتل بوجود میاد.....حالا اون باید دروغ هایی که پشت قضیه دزدی بوده رو بفهمه ، و رازهای افرادی که اون رو تبدیل به یه هدف کرده ان پیدا کنه...و در این میان پارک چانیول رئیس بزرگ ترین باند قاچاق شرق که میخواد این دزد مرموز جز افرادش بشه تا بتونه با کمکش رغیبشو کنار بزنه اما چی میشه اگر این دزد بشه نقط ضعف چانیول؟! چنل تلگرام @ULTRAFICTION

اعتماد ... من به هیچکس روی زمین اعتماد ندارم ... نه که نخوام ... میخوام ... ولی نمیتونم ! میترسم ! ... اعتماد کردن من مساویه با گناهکار شدنشون و گناهکار شدنشون مساویه با مردنشون ... اگر من بهش اعتماد کنم و کشته بشه چی ؟ بعدش چطور میتونم با این عذاب کنار بیام ؟ . 《 بهم اعتماد کن 》 • دوشاتی • کاپل : چانبک • ژانر : جنایی ، پلیسی ، دراما . • نویسنده : 𝐁𝐥𝐚𝐜𝐤 𝐬𝐮𝐧 📎خلاصه : پسر یک قاتل سریالی که مجبور میشه چشماش رو روی همه قتل های خداگونه ی پدرش ببنده و خودش رو از دنیا مخفی کنه ... تا اینکه یه روز یه پلیس جلوش رو میگیره و ... ‌.

کامل شده. •¬‌کاپل: کایسو •¬‌ژانر: هایبرید| امپرگ| فلاف| اسمات •¬‌خلاصه: جونگین با بی‌عقلی هایبریدی که به عنوان کادو براش رسیده بود رو تقدیم پسر عموش کرد. اما وقتی بعد از مدت ها هایبرید رو دید با تمام وجود از کارش پشیمون شد. پس تصمیم گرفت مخفیانه هایبرید رو به چنگ بیاره و باهاش رابطه برقرار کنه. پاپی ملوس و مظلوم رو به خودش جذب کرد و یه توله تو شکمش کاشت. اما هر دو از توله سگی که روز به روز بزرگتر میشد بیخبر بودن تا صاحب اصلی هایبرید متوجه این موضوع مخفی شد. ═ ∘♡༉∘ ═ #Respina🍁

◄کاپل ها : چانبک ، کریسهو ، کایسو ◄ژانر ها : عاشقانه ،فلاف ، انگست ، اسمات ◄وضعیت : فیک بلند | هپی اند *این فیکشن سال 2017 نوشته شده * ----------------------↷برش ↶------------------------ _آخر داستان چیشد ؟ _"پارک بکهیون توی بغل همسرش بازهم خوابش برد تا فردا دوباره عاشقش بشه"