L.s
42 stories
Can't feel my face (l.s persian translation) [Completed] by ff_translation
ff_translation
  • WpView
    Reads 72,363
  • WpVote
    Votes 10,643
  • WpPart
    Parts 33
" من گی نیستم! " به پاپاراتزیایی که دورم جمع شده بودن با داد گفتم. " بیخیال هری ، ما عکسارو دیدیم! " یکی از پاپا داد زد. " اون فگوت منو بوسید! " قبل از بوق زدن ماشین منم با داد بهش گفتم. اونا نمیتونن بدونن،من ضعیف دیده میشم و نمیتونم اینجوری باشم نه قبل از بزرگترین مسابقه م.
Wings (l.s Mpreg) [persian translation] by ff_translation
ff_translation
  • WpView
    Reads 79,325
  • WpVote
    Votes 11,456
  • WpPart
    Parts 22
[Completed] هری روی پله های یه مدرسه ی شناخته شده در دنیا رها شده بود و توسط مدیرش بزرگ شد. اون همه چیز و همه کس رو تا وقتی که پدرش نباشه انکار میکنه؛ تا وقتی که لویی تاملینسون از راه میرسه و هری هیچ وقت همچین چیزی رو حس نکرده بود....
CATFISH | Complete by 1DFanFic_iran
1DFanFic_iran
  • WpView
    Reads 45,524
  • WpVote
    Votes 7,431
  • WpPart
    Parts 30
[ C O M P L E T E D ] داستانی که توش لویی سعی میکنه کسی باشه که نیست، هری فردی بی توجه و زین فردی مشکوکه و لیام برای همه اونجاست و نایل هم نایله. (یاهم داستانی که لویی به عنوان یه دختر از روی اینترنت با هری که اصلا به چیزی شک نمیکنه و استریته رابطه برقرار میکنه.لویی یه جورایی هریو دوست داره، ولی حتی خودشم نمیخواست اینقدر پیش بره) [ Persian Translation] ( Larry Stylinson AU) © 2016 by amourlouis ALL RIGHTS RESERVED
My Little Psychotic by REVEN-13
REVEN-13
  • WpView
    Reads 148,045
  • WpVote
    Votes 15,062
  • WpPart
    Parts 37
***تو کل زندگیش پوچ بوده،بی معنی بوده،یه عوضی بوده! اگه بخواد حساب کنه با چند تا دختر خوابیده و بدبختشون کرده،حساب از دستش در میره! حالش از رابطه با دخترا بهم میخوره ولی دیگه عادت کرده هرشب با یکی بخوابه! پدرش یه سرمایه دار خیلی بزرگه که میخواد پسر 20 سالشو یه کم عاقل کنه!چجوری؟به عنوان نماینده ی خودش تو یه بیمارستان روانی!! لویی حالش از اون جا بهم میخوره تا اینکه... اتفاقی به یه پسر بر میخوره! یه پسر 18 ساله با یه عالمه آرزو... پسری که لویی اسمشو میذاره《روانیه کوچولو》... صحنه های +18 زیاد داره! اگه نمیتونین من اون قسمتا هشدار میدم ردش کنین،اگه هم دوست دارین... here u GOOOOOOO!!!!!!! ^_____^ . . Instagram : @theropeholdtheanchor
Destroyers(LS) by tommo_iran
tommo_iran
  • WpView
    Reads 6,190
  • WpVote
    Votes 1,082
  • WpPart
    Parts 9
پایان فصل اول: تقدیر..شانس.. یا هر چیزی که اسمش رو میگذاری، بزرگ‌ترین بهونه‌ی بشر در طول تاریخ برای دنبال نکردن آرزوهاشه.. حقیقت اینه که حتی کوچیکترین حرکاتت و زودگذرترین افکارت به زندگیت جهت میده.. تصادفی بودن چیزی نیست که با نظم حاکم در جهان همخونی داشته باشه..پس اگر واقعا دنبال چیزی باشی، شک نکن که سر راهت قرار داره...
The Alpha's Omega (Persian Translation) by Larry_iran
Larry_iran
  • WpView
    Reads 100,911
  • WpVote
    Votes 16,287
  • WpPart
    Parts 33
کتاب اول - عاشق هیولایی مثل اون بودن باعث میشه تا به سلامت عقل خودت شک کنی. [Persian Translation] Original story by @shtyles
My Lovely Gray Boy(L.S)  by Born2Bblue
Born2Bblue
  • WpView
    Reads 22,857
  • WpVote
    Votes 4,946
  • WpPart
    Parts 45
هر دوتاشون توی یه روز به دنیا اومدن ولی رنگاشون فرق میکرد لویی سفید بین دنیا مردم سیاه و خاکستری هری خاکستری رو انتخاب کرده به دنیای سیاه و سفید و قلبای رنگینکمونی هری و لویی خوش اومدین
Night of appreciation(L.S)(completed) by saiina_icy
saiina_icy
  • WpView
    Reads 26,754
  • WpVote
    Votes 3,261
  • WpPart
    Parts 12
من مجبور بودم اما من واقعا دوست دارم متاسفم
Our Destiny (L.S) by Fff_Writer
Fff_Writer
  • WpView
    Reads 1,170,201
  • WpVote
    Votes 128,320
  • WpPart
    Parts 134
"من اسمش رو گذاشتم.... . . . سرنوشتِ ما..."