17 stories
RANDY by shopicopa
shopicopa
  • WpView
    Reads 466,497
  • WpVote
    Votes 74,312
  • WpPart
    Parts 32
[کامل شده] "رَندی" داستان آدم هایی که گذشته شون اونها رو افسار گسیخته کرده. ¬افسارگسیخته ¬ ___________________ _مطمئن باش توی اون اداره کسی رو به اندازه من پیدا نمیکنی که بخواد کل خشابش رو توی دهنت خالی کنه.... مراقب حرفات جلوی من باش عوضی، درسته مدرک قانونی برای قتل هات وجود نداره ولی خوب میدونم چه کارهای ازت بر میاد! +میدونستی ابراز خشونت هم یه نوع عشقبازیه... قبیله مایا تو آفریقا این کارو میکنن. Vkook story! ⚠️#1in bts fanfic ⚠️#1in Persian ⚠️#1in Action
🌸I bloomed for you... by Vante191
Vante191
  • WpView
    Reads 250,354
  • WpVote
    Votes 35,350
  • WpPart
    Parts 53
🌸من برای تو شکفتم🌸 ×ترجمه شده× کاپلے: ویکوک/کوکوی ، یونمین ، نامجین ژانر: انگست ، رومنس ، هاناهاکی «با قطره اشکی که روی گونه اش چکید، نفس عمیقی کشید و دستشو باز کرد. اخرین نگاه رو به چشمای سرخ و پف کرده اش انداخت، نگاهشو به مشت باز شده اش داد. وقتی به شئ بی گناه تو دستش نگاه کرد، اشک های بیشتری روی گونه هاش راه گرفتن. این سرنوشت طبیعی اون بود. تو دست لرزون جونگکوک، یک گلبرگ لطیف صورتی بود.» *نسخه اصلی این فیک رو میتونین به همین اسم در سایت Archive of Our Own پیدا کنین^^ Highest rankings: #1 depression #1 translated #2 btsfanfic #2 kpop #1 btsV #3 fanfiction #2 angst #1 انگست #1 translation #2 gay #1 هاناهاکی
👑Crown🎋Krisho♡Vkook by symphonyfic
symphonyfic
  • WpView
    Reads 4,371
  • WpVote
    Votes 679
  • WpPart
    Parts 8
سلام جانان وقت به خیر من•° سمفونی°• هستم 🗺 فنفیکشن "تاج"👑 آمیخته ای از عشق ،جنگ و خیانته🎐 ⚀کاپل اصلی داستان کریسهوست و طول داستان ⚁با کاپل های هونهان،ویکوک و ....آشنا میشیم چندتا نکته ی تاریخی هست، من اولین قسمت داستان رو با کشورهای هان.باکجه و گوجوسان شروع کردم.بعد متوجه تاریخ میلادیش شدم.برای همین سرزمین ها رو به 🗝گوگوریو جدید 901_918 📍شیلا 668_918 📌گوریو 918_1270 📎هان جنوبی 907_960 📝سونگ 960_1279 تغییر دادم! روایت داستان در سال 916 میلادی شروع میشه .در این تاریخ گوگوریو جدید 💫شاهزاده میون16 سال(سوهو) 🎐.ارباب سهون 31 سال 🎴.امپراطور وون 40سال(شیوون چویی) .ولیعهد یول 19 سال(چانیول) 🍶و ارباب نامجون 43سال فرمانده جین(جین) در هان جنوبی 💎امپراطور مین_میون یونگی(شوگا) 💍ملکه شوآنگ(جنی) 🗡فرمانده هوسوک(جی هوپ) 👑.امپراطور فان 26 سال(کریس وو) .🀄شاهزاده هان 27 سال(لوهان) .🎏 ارباب یشینگ 35 سال 🏳️‍🌈ارباب تهیونگ 25سال(V) 🏹ارباب جونگ 33 سال(جونگ کوک) دلیل اینکه سن شخصیت ها رو مشخص کردم .روایت موازی و گاهی وابسته به گذشته ی شخصیت ها در جنگ و تصمیماته .من برای هر فصلی تاریخ و فصل سال رو مشخص میکنم .برای من هیجان انگیز بود که بزرگ یا پیر شدن شخصیت هام رو به مرور به تصویر بکشم امیدوارم که جذابیتی که برای من داشت رو برای شما ه
CrazyGay [Chanbaek] by TheLionMoon
TheLionMoon
  • WpView
    Reads 231,967
  • WpVote
    Votes 36,294
  • WpPart
    Parts 52
•[کامل‌شده/تیر ۹۷ - دی ۹۸]• 📌چــانبــک: پارک چانیول، رئیس موفق، جدی و قانونمند کمپانی مشهور سی‌وایه که برای فرار از حقیقت بزرگ وجودش، دیوارهای نفوذناپذیری دور تا دور خودش کشیده و به کسی اجازه نزدیک شدن به حریمش رو نمیده. اما یک روز، این رئیس جدی و تا حدی عصبی، با استخدام بیون بکهیون، به عنوان مُدلی جذاب ولی قانون‌شکن و گستاخ، وارد بزرگترین چالش زندگیش میشه! داستان از جایی استارت میخوره که بکهیون با نقشه‌ی طراحی شده توسط مورد اعتمادترین دوست‌های پارک چانیول، یعنی کریس و جونگین، وارد زندگی رئیس سرد و سختگیرش میشه و طی جدالی سخت، سعی میکنه تموم رُبان‌های قرمزی رو که جداکننده‌ی چانیول از نبایدهای زندگیشه قیچی کنه... 📌کایهـــون: اوه سهون، پزشکی با گذشته‌ای دردناک و تلخه که ده ساله اسیر عشقی قدمت‌دار و پنهانیه. عشقی که یک‌ طرفه بودنش برای سال‌ها عذابش داده و زجر زیادی رو بهش پیشکش کرده و عشقی که اون حتی ذره‌ای امید برای دو طرفه شدنش نداره. اما آیا ورق تقدیر برای یکبار هم که شده به نفع اون برمیگرده؟ و آیا اوه سهون، بعد از یک دهه و اندی، شجاعت رو به رو شدن با ترس‌هاش رو پیدا میکنه...؟ 🍏🌈فیکشن: گیِ دیوانه ( کریزی گی) 🍏🌈کاپل ها: چانبک/کایهون 🍏🌈ژانر: عاشقانه، درام 🍏🌈نویسنده: لئو 🍏🌈هشتگ:
Perfect Red by REDneonlight
REDneonlight
  • WpView
    Reads 11,972
  • WpVote
    Votes 3,342
  • WpPart
    Parts 16
"توی ماشینت میشینی و یک لیوان قهوه‌ی سرد به دستت میدن. حکم‌ت رو طوری توی دریا میندازن که لحظه‌ای با خودت فکر نکنی این کوفتی شاید چیز ارزشمندی باشه. مسئولین اسکله هرگز چشم دیدنت رو ندارن. عذاب وجدان به گردنشون چنگ میزنه. چون شاید دو هفته بعد از رفتنت، شایعاتی از شهرک‌ها بهشون میرسه. با هم پچ پچ میکنن؛ اوه، رفیق، فلانی رو یادته؟ همون که موهای کوتاه روشن داشت؟ یک گالن خون شده. یا یک بسته گوشت متحرک شده. این‌ها اسم‌هاییه که میذارن. ما میگیم: منبع. نیروی کار. اون‌ها میگن: گالن خون. بسته‌ی گوشت. و من صادقم، توصیف اون‌ها دقیق‌‌تره. توصیفِ لعنتی اون‌ها حقیقتا خیلی خیلی دقیق‌تره." [CHANBAEK] [Dystopia × Angst] هشدار محتوا: خودآزاری/ توهم/ خون/ حیوان‌آزاری
𝘍𝘳𝘪𝘦𝘯𝘥𝘴 /𝘛𝘢𝘦𝘬𝘰𝘰𝘬 ( 𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 ) by hailxie
hailxie
  • WpView
    Reads 693,152
  • WpVote
    Votes 97,679
  • WpPart
    Parts 56
یه آپارتمان داغون، دو تا پسر • Written by @keeruushii '
And All The Small Happinesses by WanderingPoisonIvy
WanderingPoisonIvy
  • WpView
    Reads 7,420
  • WpVote
    Votes 225
  • WpPart
    Parts 3
" می دونم سخته، می دونم قراره اشک بریزم و زجر بکشم، می دونم قراره هزار بار ارزو کنم فقط تموم بشه، می دونم قراره شبا با نگرانی بخوابم ولی شاید یه روزی بگم ارزششو داشت، شاید راه من سخت تر از بقیه اس چون نتیجه ی بهتری داره." مردم به من میگن پسر ماه فکر می کنند من یک هیولام یا یک افسانه؟ همونطور که می بینید من نه می خندم، نه خوشحالم نه زندگی می کنم من تاوان گناهی که نکردم رو پس می دم پس من رو آزاد کنید تا به معشوقم برسم. ویکوک/ کوکوی _ نامجین _ یونسوک درام،رمنس، انگست، فلاف، اسمات، روانشناسی So far: #1 psychology #1 happiness #1 btsv #2 namjin #2 kookv #2 rm #2 seokjin ( thank to you guys💙)
NOIR [BARCODE 2] by kimsevil
kimsevil
  • WpView
    Reads 77,096
  • WpVote
    Votes 11,231
  • WpPart
    Parts 30
نُوا یعنی چی؟... زندگی اون چند نفر وسط شهر تاریک و بد بو میشه نوا! وقتی که مجبوری عشقت رو با لبای خونیش ببوسی و مزه اشکش رو از روی پوستش بچشی. وقتی که تک تک لحظات تفنگ رو با ترس لمس میکنی و نا امنی تموم بدنت رو به لرز انداخته. نُوا لمس دستای یخ زده همونیه که وسط این جهنم میتونه بهشت رو برات به ارمغان بیاره... . . سیاه...صفت زندگی سه نفره. سه نفری که از وسط خاکستر خونه سوختشون ، بلند شدن. سه نفری که هر ثانیه از حال رو با یادآوری گذشته تلخ زندگی میکنن و از فکر کردن به آینده واهمه دارن. سه نفری که در اوج تنهایی مجبورن ادامه بدن. مجبورن تموم زورشونو بزنن تا به بقیه ثابت کنن هنوز میتونن حرکت کنن. هنوز میتونن حرف بزنن ثابت کنن که هنوز زندن! این داستان در ادامه ی BARCODE نوشته خواهد شد... ژانر: نقد اجتماعی - روانشناسی کاپل: VKOOK / SECRET +دختر پسری
BARCODE [VKOOK/YOONMIN] by kimsevil
kimsevil
  • WpView
    Reads 237,292
  • WpVote
    Votes 33,104
  • WpPart
    Parts 53
‌๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Bᴀʀᴄᴏᴅᴇ 」 • بارکد ~ Complete • کاپلی° ویکوک - یونمین • ژانر : عاشقانه | روزمره | نقد اجتماعی | انگست ❥•↿#Sevil 💜 #بارکد -•ᴛᴇᴀѕᴇʀ~ یک نفر پشت میله های زندان/ پدری که مرده بود. یک نفر زیر دود و سیگار / خواهری که رفته بود. مرگ هم به سراغشان نمی آمد~ راهش را کج می کرد... پشت چشمی می آمد و می رفت. بارکد تیره ... پشت گردنشان~ سرنوشت نحسشان را رقم می زد، پر رنگ تر از دیروز. ایدی تلگرام: @kimsevil
The Mad Hatter by REDneonlight
REDneonlight
  • WpView
    Reads 20,343
  • WpVote
    Votes 4,910
  • WpPart
    Parts 30
گربه دست راستش را تکان داد و گفت: در این سمت یک کلاهدوز زندگی می‌کند، و در آن سمت یک خرگوش. هرکدام را که ببینی دیوانه‌اند. آلیس گفت: ولی من دلم نمی‌خواهد به سراغ افراد دیوانه بروم. گربه گفت: اوه! شما چاره‌ای ندارید. اینجا همه‌ی ما دیوانه‌ایم. "این فن‌فیکشن ادامه داده نخواهد شد." [CHANBAEK × KAIHUN] [Surreal × Psychological]