Infinity >>Zarry (Persian translation)
چيزي كه توي گذشتس , مقدمس. -شكسپير (تو ميتوني بدويي ميتوني قايم شي ولي نميتوني از گذشتت فرار كنى)
چيزي كه توي گذشتس , مقدمس. -شكسپير (تو ميتوني بدويي ميتوني قايم شي ولي نميتوني از گذشتت فرار كنى)
زندگی یه کارآگاه جوان با فهمیدن یه راز بزرگ توی زندگی نامزدش برای همیشه عوض میشه!
Highest Ranking : #1 in zayn malik #1 in liam payne #2 in romance پایم را روی مین گذاشتهام! اگر تِکان بخورم مردهام... باید همینجا که هستم بمانم تا آخر دُنیا دُرست وضعیت ِسرباز جنگی را دارم، کنار تو و زیباییات... 👈🏻 لیام پین عاشق دو تا گوی خورشیدی بی احساسه.. چشم هایی که قراره زندگیش رو نابود کنن :) #liamTop #Ha...
فصل دوم " ps , I love you " يك روز مي آيي كه من ديگر دچارت نيستم .. [ با حرص سرش فریاد زدم و گفتم: مگه دوسش نداشتی؟ پس چرا نجنگیدی؟ پس چرا دوست داشتنت اینقدر زود تموم شد؟ با صدایی که غم ازش میبارید گفت: دوست داشتن تموم نمیشه فقط از یجایی به بعد دیگه زیاد نمیشه، خودش نذاشت زیاد بشه، خودش نخواست، میفهمی؟!:) نمیفهمیدم،...
Highest ranking : #1 in fanfiction +بیا نور ها رو روشن کن اینجا خیلی تاریکه -نترس بپر +تاریکه -نترس نورت میشم بپر +بپرم اونجایی تا منو بگیری? -درست همینجام همیشه
Highest ranking : #1 in fanfiction For more than four continuous months -داری محدودم میکنی! +نه... فقط دارم عاشقت میکنم. -نمیخوامش! +دست تو نیست... دست هیچکس نیست.
من برادرمو کشتم تا فقط عشقمو از چنگش در بیارم 🏳 مثله یه بازیِ حکم بهش نگاه کن ما حتی برادرم باشیم باز رقیبِ همیم باید همو زمین بزنیم
هرچقدر هم كه باهوش باشي... هرچقدر هم كه قدرتمند باشي... هر طور كه باشي ..... آنچه كه قرار است رخ دهد ، رخ خواهد داد ! -------------------------------------------------- راه افتادم به سمت خونه. برف شروع کرده بود به باریدن .ذهنم خالی شده.. حتی نمیدونم به چی فکر کنم . چیکار کنم . هری جفت منه ...و قاتل من ؟
Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!
پایان فصل اول: تقدیر..شانس.. یا هر چیزی که اسمش رو میگذاری، بزرگترین بهونهی بشر در طول تاریخ برای دنبال نکردن آرزوهاشه.. حقیقت اینه که حتی کوچیکترین حرکاتت و زودگذرترین افکارت به زندگیت جهت میده.. تصادفی بودن چیزی نیست که با نظم حاکم در جهان همخونی داشته باشه..پس اگر واقعا دنبال چیزی باشی، شک نکن که سر راهت قرار...
لوییس تاملینسون.نمره الف رشته ی باستان شناسی ،پسرکوچولو و ریزه ای که تو سری خور بودنش بین المللی شده! پروژه ی بزرگی که قرار بود کل دپارتمان تاریخ باستان شناسی رو تکون بده و لویی تمام انرژیشو روش گذاشته بود ولی با یه کل کل ساده با استاد کلاس تمام زحمتش رو به باد میده و مجبور میشه تو یه پروژه ی جدید باورشو ثابت کنه... "...
تو احمق ترین آلفایی هستی که به عمرم دیدم ...تو نمیتونی یه هیولا رو با شکنجه و شکستن استخون هاش و له کردن وجودش از بین ببری!یه هیولا با شکستن از بین نمیره...تو با هر بار شکستن یه هیولا اونو از بین نمیبری...تو فقط اونو قوی تر از اون چیزی که بود میکنی ... . . . بدون اینکه نگاهمو از ماه کامل و نورانی بگیرم یه نفس عمیق کشی...
[OnGoing] استایلزها و تاملینسون ها. این دو خونواده به دلیل اتفاقی در گذشته، هیچوقت باهم کنار نیومدن. به همین دلیل لویی تاملینسون از هری استایلز متنفره، به همین سادگی. هرچند چیزی که لویی -یا هرکسی توی خونوادشون- نمیدونه اینه که هری از لویی متنفر نیست، درواقع کاملا برعکسش. اون همیشه از پسری که موهاش مثل پر نرم بود خوش...
تو قلب دردِ منی تو باعثِ درد منی ولی من لذت میبرم از این درد.. منِ مازوخیسمِ لعنتی!! *Completed
زندگى دوست داشتنى من با ورود مرد مرموزى بهم خورد. مردى كه شباهت خيلى زيادى به دخترم داشت!
زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...
[Complete] "خب ببین اینجا چی داریم .. لویی تاملینسون مغرور که ادعا میکنه بهترین دانشجوی داروسازی دانشکدست در حالی که نمیتونه یه قرص ساده برای خودش تجویز کنه" "سرد درد های من دیگه با قرص خوب نمیشن هری!" "پس با چی خوب میشن؟" "با تـو"
Larry+a little bit of ziam 👬 Strong language ⛔ Drug using🚫 Smut🔞 #1 in, onedirection لویی از زندگی بیزاره و هری عاشق زندگیه.... یا، داستان نویسنده ای که شیفته یه استریپر میشه و استریپری که عاشق یه نویسنده میشه.
" دوتا زندگی واسم ساختی : زندگی فوتبالی ، زندگی پر از عشق"