Yoonmin🌟
7 stories
Tʜᴇ Rᴏᴏꜰ ∥ ʏᴏᴏɴᴍɪɴ 🦋 by Dreamer_cupcake
Dreamer_cupcake
  • WpView
    Reads 102,927
  • WpVote
    Votes 15,229
  • WpPart
    Parts 57
"تهش چی میشه؟" "تهشو تو می‌نویسی." "اگر اون چیزی بشه که نباید؟" "هرچی شد، فقط مسئولیتش رو بپذیر." یونگی آهی کشید و دستاشو رو صورتش گذاشت: "خیلی احمقم، مگه نه؟" گوروم سیمای گیتار سیاهرنگش که با استیکرای عجیب و غریب تزئین شده بود رو با نوک انگشتای زخمی نوازش کرد. ملودیش آروم و نوازشگر بود: "نیستی میو کون. آدمای احمق حماقت خودشونو باور نمی‌کنن." "همه چیز فقط داره بدتر میشه. نمی‌تونم کنترلش کنم..." "داره مسیرشو طی می‌کنه." "مسیرشو؟" "فقط کافیه بپذیری بعضی چیزا دست من و تو نیست و از ته قلبت باور داشته باشی، چیزی که باید اتفاق بیفته، اتفاق میفته." Story by: Upset Season 1: completed ☑ Season 2: completed ☑ Grey chapter: ongoing 🔛
The Angelic Wolf || YoonMin || Full by SHinin_g
SHinin_g
  • WpView
    Reads 316,552
  • WpVote
    Votes 47,629
  • WpPart
    Parts 115
[کامل شده] کاپل: یونمین، نامجین، کوکوی ژانر: امگاورس، امپرگ، گرگینه، فلاف، اسمات ترجمه توسط: SHin خلاصه: جیمین یه امگای نادره که خاطره‌ای از گذشته نداره و فقط اینور اونور می چرخه. یونگی هم آلفایی هست که با ورود جیمین به دسته‌ی خودش عصبانی می‌شه... یا شایدم خوشحال؟ This book is just a translated version. The original one belongs to "Rosethek". فول‌پارت این فیکشن، به صورتِ پی‌دی‌اف در چنل تلگرام من، در دو ورژنِ "یونمین، نامجین، کوکوی" و "یونمین، نامجین، ویکوک" قرار گرفته. دقت کنید که در هر دو ورژن، کاپل اصلی یونمین هستن. آیدی چنل تلگرام من: @SHinDust هشتگِ این فیک در چنل: #TAW
𝘀𝗺𝗶𝗹𝗲 . by vitroge
vitroge
  • WpView
    Reads 30,009
  • WpVote
    Votes 5,590
  • WpPart
    Parts 11
━ تنها چیزی که می‌خواست این بود که یونگی لبخند بزنه. 〔 © chogiwanese 〕 𝗕𝗧𝗦 𝗦𝗛𝗢𝗥𝗧 𝗦𝗧𝗢𝗥𝗬.
Paper Boy 💟 Yoonmin by maedeh1
maedeh1
  • WpView
    Reads 16,129
  • WpVote
    Votes 3,460
  • WpPart
    Parts 18
کاپل : یونمین ژانر: ماجرایی، درام، رمنس رده بندی: PG جیمین یه پسر خیلی خاصه که همه ازش خوششون میاد و با یونگی تو بچگی دوست بودن،الان جیمین با هوسوک قرار میذاره ولی یونگی هنوز هم دوستش داره. همه چیز همینطور کسل کننده اس تا روزی که جیمین ناگهان ناپدید میشه و یونگی تصمیم میگیره بر اثر سرنخ هایی که هست بره دنبالش بگرده. بر اساس اقتباس آزادی از داستان " شهر های کاغذی" نوشته جان گرین.
Letters to my senior crush || YOONMIN by charlix91
charlix91
  • WpView
    Reads 464,608
  • WpVote
    Votes 91,065
  • WpPart
    Parts 112
جیمین به صورت مخفیانه توی لاکر کراش سال بالاییش نامه می‌ذاره. برای رو در رو صحبت کردن با کراشش زیادی خجالتیه. [چپتر ها کوتاهن] -جیمین: یه سال پایینی 15 ساله و یونگی یه سال بالایی 19 ساله ست. •ترجمه ی فارسی• Credit: btswritings
Hooligan | YoonMin by Lodevole
Lodevole
  • WpView
    Reads 12,861
  • WpVote
    Votes 2,567
  • WpPart
    Parts 16
Hooligan: a noisy violen person who causes trouble by fighting Hooligan: a violent young troublemaker, typically one of a gang هولیگان: جوانک اوباش، ولگرد به رفتارهای ناهنجار و تخریبگرانه هواداران فوتبال مانند درگیری و نزاع خیابانی، آشوبگری، اوباشگری یا هولیگانیسم فوتبالی (به انگلیسی Football hooligani) میگویند.) این رفتار جامعهستیزی تلقی میشود. هولیگانها معمولاً پیش یا پس از بازی به درگیری با هواداران تیم حریف میپردازند. خشونت هولیگانها ممکن است تحت تأثیر نژادپرستی هم قرار داشتهباشد. هولیگانیسم فوتبالی معمولاً به صورت گروهی رخ میدهد و ممکن است در میان آشوبگران، افرادی که هوادار تیم یا ورزشی هم نیستند؛ همراهی داشته باشند. اگه توی دیکشنری یا اینترنت این کلمه رو سرچ کنید با تعاریفی مثل جملات بالا روبرو می شین. هولیگان کلمه ای با تعریف های بالاس که برای طرفدارای ورزش، مخصوصا فوتبال استفاده میشه و توی هر کشوری اسم خاصی داره اما بطور کلی با همین اسم، یعنی هولیگان شناخته میشه. اما از نظر من و آدمایی مثل من، این اسمش اوباش گری، ولگردی یا آشوبگری نیست! ما اسم اینُ عشق میزاریم... عشق به تیممون. حالا من اینجام، درست یه ماه مونده تا بزرگترین رویداد فوتبالی دنیا- یعنی جام جهانی 2018- تا به بقیه نشون بدم ما آشوب گر نیستیم ما فقط عاشق فوتبالیم. - پارک جی
Time; YoonMin | Per Translation by StoryTeller_Mia
StoryTeller_Mia
  • WpView
    Reads 61,902
  • WpVote
    Votes 12,715
  • WpPart
    Parts 38
زمان | Time خلاصه: پارک جیمین ناراحت و تنهاست؛ پارتنری که 15 سال باهم بودن، از نظر احساسی و فیزیکی بعد از سالها سواستفاده و سورفتار اون رو رها کرد و روش اثر بدی گذاشت و باعث شد توی تمام زندگی همچین احساس سنگینی داشته باشه. اون آرزو می کنه یه شانس دیگه برای برگشت به عقب داشته باشه و توی اون زمان که تو دبیرستان بودن؛ دیگه احساسات اون مرد رو نپذیره. یه تصادف، یه تغییر، یه شانس.. وقتی جیمین با یه ماشین تصادف میکنه و به سمت مرگش ته یه دریاچه ی یخ زده می بره جیمین میدونه که قرار بمیره اما با اینکه فقط 30 سالشه از این رفتنش خوشحاله. هرچند، مرگ نقشه دیگه ای برای این مرد داره. مرگ به جیمین پیشنهادی رو میده که همیشه می خواسته. یه شانس دوم. تنها نکته ای که وجود داره اینکه اون دوباره تو 30 سالگی، همین روزی که کشته شده؛ خواهد مرد اما تو این زمان به سن 15 سالگیش برمیگرده تا زندگیش رو دوباره شروع کنه. جیمین هم با اشتیاق و بدون توجه به عواقب این تصمیم قبول میکنه. چه اتفاقی میوفته وقتی همین قدم، تمام دنیاش رو تغییر بده. چه اتفاقی میوفته وقتی به خودش اجازه میده که با نوجوون پردردسر و تنهایی که سال ها قبل به خاطر ترس ازش کناره گرفته رو به روشه و اون رو بپذیره. چه اتفاقی میوفته اگه اون چیزی که قلبش این همه سال نداشته رو (عشق)،