:)))
21 stories
^^LeMOn CAndy^^ by Don_Mute
Don_Mute
  • WpView
    Reads 22,908
  • WpVote
    Votes 5,419
  • WpPart
    Parts 16
^^Ziam Mayne Cute Short Story^^ جایی که لیام یه پاستیل خور حرفه اییه و زین براش پاستیل می خره تا راضی بشه باهاش حرف بزنه... ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ #1_fanfiction #1_Ziam
Safe Haven {Ziam} by zayniepaynie
zayniepaynie
  • WpView
    Reads 211,597
  • WpVote
    Votes 11,380
  • WpPart
    Parts 18
[ COMPLETED ] Zayn wanted an escape. Liam wanted a new love. Who knew they could find both of those things just by finding each other?
Sunrise In Hollywood(Z.M) by youcancallmemrless
youcancallmemrless
  • WpView
    Reads 124,154
  • WpVote
    Votes 17,735
  • WpPart
    Parts 76
_اسمشو چي ميذاري؟ بدگماني يا واقعيت؟ +من بهش ميگم توطئه
Diplomat ~ by : Atusa20 by atusa20
atusa20
  • WpView
    Reads 198,063
  • WpVote
    Votes 33,531
  • WpPart
    Parts 63
-من نخست وزیرم لیام...این مسخره بازیو تمومش کن +تو نخست وزیری منم همسر نخست وزیرم...این بحثم همینجا تمومه a story by : Atusa20 No. 1 in fanfiction 😎
The Wedding Date [ Persian Translation ] by themaniro
themaniro
  • WpView
    Reads 56,934
  • WpVote
    Votes 10,544
  • WpPart
    Parts 33
• زین توی فروشگاه والمارت کار میکنه. اون دوست پسر نداره و خیلی وقته که به یه قرار نرفته. مامانش همیشه دنبال یه پارتنر برای اونه و حالا هم که برادرش میخواد ازدواج کنه، فشار از طرف اون بیشتر شده. زین میخواد که یک نفر رو پیدا کنه، ولی با درنظر گرفتن اتفاقاتی که در گذشته براش افتاده یکم سخته. اون مجبور میشه با کسی که مامانش انتخاب کرده به یه قرار بره. اون شب یه اتفاقی می افته. اتفاقی که باعث میشه لیام پین رو استخدام کنه تا به عنوان قرار در عروسی برادرش حضور داشته باشه. چیزی که در نهایت، تبدیل به بهترین تصمیمی میشه که تا حالا توی عمرش گرفته. • [ ترجمه فارسی ] [کمپلتد]
Travel To Love (Ziam) by Setareeh181
Setareeh181
  • WpView
    Reads 108,261
  • WpVote
    Votes 13,931
  • WpPart
    Parts 82
چهار ساله همه ازش متنفرن... پدر... مادر... برادر... حتی همه ی فامیل با نگاه های پر از نفرت دلش رو به درد میارن... فقط و فقط به جرم بی گناهی... بی گناهی که تو دادگاه همه گناهکاره... تا اینکه بالاخره بعد از چهار سال غریبه ای رو میبینه که از هر آشنایی براش آشنا تره... یا شاید هم آشنایی که از هر غریبه ای براش غریبه تره... خودش هم نمیدونه... ولی این میشه نقطه ی آغاز دوباره ای برای داستان زندگی اون...
Heart of Beautiful // ziam by MissPayne1999
MissPayne1999
  • WpView
    Reads 35,692
  • WpVote
    Votes 1,387
  • WpPart
    Parts 5
Zayn shows Liam just how beautiful he is...
Inkling of Pain // ziam by MissPayne1999
MissPayne1999
  • WpView
    Reads 25,153
  • WpVote
    Votes 1,044
  • WpPart
    Parts 5
Zayn saves Liam from jumping of a bridge...
Fire And Stone(Z.M) by youcancallmemrless
youcancallmemrless
  • WpView
    Reads 173,803
  • WpVote
    Votes 26,921
  • WpPart
    Parts 69
اون حتي جرعت نداشت به اون مرد نگاه كنه
Me,You,Him! (Ziam) by p_k_z_m38
p_k_z_m38
  • WpView
    Reads 335,774
  • WpVote
    Votes 42,015
  • WpPart
    Parts 41
[COMPLETED] *لیام من میترسم... تو عاشق کدومشونی؟ اون پسر پانک عوضی ای که روزا زندگیتو جهنم میکنه؟ یا... اون پسر بچه افسرده ای که شبا به بغلت پناه میاره؟ +اگه بگم جفتشون,فکر میکنی دیوونم...نه؟