[COMPLETED] Jungpapi🔥 Do you mix concrete for a living? Because you're making me hard ( ͡° ͜ʖ ͡°)╭∩╮ Taeconda💦 Are you Donald Trump? Because you're making my bobo numb ლ(▀̿Ĺ̯▀̿ ̿ლ) Highest Ranks: #2 in Fanfiction 22|2|20 #1 in Taekook 28|12|19 (this book is a work of crack and work of crack alone. Don't read it. Not, because our sense of humour might differ. You've been warned.) Book Cover cr: @Zhedgela 💕 •A Vkook FanFiction•

taekook au. * could probably use some editing soon Two best friends . One is gay and the other one is straight ? This is written just for fun kidos . Book started; 10 . 10 . 18 Book ended; 10 . 24 . 18

一 Jungkook knew the other boy didn't love him back, but he still couldn't resist. He leaned in a little closer, their foreheads touching. His own loneliness driving him forward to brush the tips of their lips, the sound of Taehyung's breath was raspy and deep, but not nearly as loud as Jungkook's heart breaking knowing his feelings would never be returned. As the truth was accepted, he let his love kiss him and the world fell away once again. ﹏ 𝐬𝐰𝐢𝐭𝐜𝐡!𝐭𝐚𝐞𝐤𝐨𝐨𝐤 [completed] translated in italian: @stigmaxxx i do not allow translations anymore so if you see a work of mine that isn't on the account @stigmaxxx then please let me know. this was the one and only time i gave permission for any of my stories to be translated

A dorm mate swap changed the course of both boys' lives. Jeongguk was hated by his friends while Taehyung was hated by all his exes. »»-----COLLEGE AU-----«« »»-----SWITCH TAEKOOK-----«« »»-----PRETTY CLICHE WITH PRETTY BOYS-----«« ✰ cover made by @tzuwinkle ✰

_ اگه یه بار دیگه وقتی می‌خوام دهنتو به فاک بدم، خودتو عقب بکشی، بهت رحم نمی‌کنم. فهمیدی توله سگ؟ پسر کوچیک‌تر با لب‌هایی که از ترس می‌لرزیدن دست‌هاش رو روی زمین مشت کرد و جواب داد: _چشم... _ چشم، چی؟ _ چشم ارباب. -------- جئون جونگکوک پسر بیست و سه ساله ای که برای تغییر زندگی روزمره و کسل کننده‌ش، پا به رابطه ای عجیب با مهندسی سی ساله میذاره... پیج نویسنده: @sylvie_fic Couple: Vkook, Minsung Genre: Dram, Bdsm, Romance, Comedy, Smut 🔞🔥 Writer: Sylvie and Amara Editor: Amara

کاپل : ویکوک استوری چت فلاف -رمانتیک خلاصه: زندگی پر از پستی بلندی ها و اشتباهاته اما در نهایت چیزی که زندگی مارو تغییر میده تصمیم هایی هست که میگیریم.. رابطه ای که درگیر یک خیانت میشه و اعتمادی که از بین میره.. آیا عشق برای زنده نگهداشتن اون رابطه کافیه؟

[ completed ] |زیبایی سیاه| کاپل: ویکوک~ یونمین~ نامجین ژانر: درام | رمنس| انگست | اسمات مرد برگشت و تمام روح جانگ کوک رفت. چهره ای رو دید که تمام عمر ازش نفرت داشت. مردی رو دید که نمیخواست هیچوقت دیگه باهاش روبرو بشه. مردی رو دید که زندگیش رو نابود کرده بود. مردی که اسمش هم براش نفرت انگیز بود... کیم تهیونگ... پسردایی شرورش...

میگن بیمارهای روانی حد و مرز چیزیو تشخیص نمیدن و مرز بین عشق‌وتنفر فقط یه خط باریکه! ------------------------------- + دوستم نداری؟ از اولشم نداشتی نه؟ پس چرا باهام ازدواج کردی؟ داری انتقام چیو ازم میگیری؟ ------------------------------- توجه! بخش هایی از داستان حاوی سلف هارم میباشد. کاپل: ویکوک، یونمین ژانر: انگست، روانشناسی، رومنس، +18❌ [ورژن چانبک این فیک در چنل KarmanOffical به آپ رسیده.]

پلومریا یا فرانگی پانی نام درختچه یا درخت کوچک گلدار همیشه سبز است، زمان شکوفایی این گل طولانی بوده و پر عطر است، از اسانس آن برای تولید عطر و موادی طبی با خواصی آرامش بخش و تسکین‌دهنده استفاده می‌شود. جئون جونگ کوک بعد از مدت ها تلاش موفق میشه نمایشگاه نقاشیش رو راه بندازه که با استقبال خوبی هم مواجه میشه. بعد از پایان نمایشگاه، زمانی که به خونش برمیگرده یه شماره تلفن تو کیفش پیدا میکنه! چی میشه اگر جونگ کوک تصمیم بگیره به اون شماره پیام بده؟ Name: Plumeria 🌼 Couple: Vkook, Hopemin Writer: Sequoia & Sylvie Genre: Romance, Comedy, Smut Editor: Sequoia Telegram Chanel: @Papacita01

پسرِ مو بلند | 𝖫𝗈𝗇𝗀 𝖧𝖺𝗂𝗋𝖾𝖽 𝖡𝗈𝗒 -کامل شــده- همه چی از اونجایی شروع شد که دال، پسرِ ۵ ساله‌ی کیم تهیونگ، با دیدنِ موهای بلند و آبیِ پسری، اون رو "مامان" صدا زد و این بود اولین دیدارِ اون پسرِ مو بلند و تهیونگی که کلِ زندگیِ بعد از جداییش از همسرش رو با جق زدن میگذروند! ژانر ↶ عاشقانه، فلاف، کمدی، چت‌استوری، توییتر، ددی‌کینک، اسمات کاپل ↶ «اصلی - ویکوک» تهیونگ↑- جونگکوک↓ «فرعی - سُپ» قسمتی از فیک ↶ _از وقتی دیدمت ، قلبم یه جایی بین دریای موهات گیر کرد! _منم از وقتی دیدمت ، قلبم یه جایی بین شلوار و باکسرت گیر کرد! •روزِ آپ: یک‌شنبه ها•