𝖂𝖆𝖗 𝕺𝖋 𝕿𝖎𝖒𝖊 𝔖𝔢𝔞𝔰𝔬𝔫 1: 𝓣𝓱𝓮 𝓣𝓲𝓶𝓮 𝓞𝓯 𝓣𝓻𝓾𝓽𝓱 *بیو* _______________________________________________ بعضی وقتا زندگی کردن تو دروغ ... بهتر از فهمیدن حقیقته حقیقت ترسناکه تلخه ... حتی ممکنه بعضی اوقات بدتر از دروغ باشه ! ولی بالاخره یه روز باید از سایه ها اومد بیرون ... یه روز باید با ترسا مواجه بشیم ... و این زمانه که همه چیزو نشون میده این جنگی با هیولا های زیر تخت نیست این جنگی با خویش و زمانه 𝓘𝓽 𝓭𝓸𝓮𝓼 𝓷𝓸𝓽 𝓶𝓪𝓽𝓽𝓮𝓻 𝓽𝓱𝓮 𝓹𝓪𝓲𝓷𝓯𝓾𝓵 𝓽𝓻𝓾𝓽𝓱 ! 𝓘𝓽 𝓭𝓸𝓮𝓼 𝓷𝓸𝓽 𝓶𝓪𝓽𝓽𝓮𝓻 𝓬𝓻𝓪𝓹 ! 𝓘𝓽 𝓭𝓸𝓮𝓼𝓷'𝓽 𝓶𝓪𝓽𝓽𝓮𝓻 𝓱𝓸𝔀 𝓼𝓬𝓪𝓻𝓮𝓭 𝔂𝓸𝓾 𝓪𝓻𝓮 ! 𝓕𝓲𝓷𝓪𝓵𝓵𝔂, 𝓸𝓷𝓮 𝓭𝓪𝔂 𝔂𝓸𝓾 𝔀𝓲𝓵𝓵 𝓱𝓪𝓿𝓮 𝓽𝓸 𝓯𝓪𝓬𝓮 𝓲𝓽 ! 𝓨𝓸𝓾 𝓱𝓪𝓿𝓮 𝓽𝓸 𝓯𝓲𝓰𝓱𝓽 𝓲𝓽 ! 𝓔𝓿𝓮𝓷 𝓲𝓯 𝔂𝓸𝓾 𝓷𝓮𝓮𝓭 𝓽𝓸 𝓬𝓱𝓪𝓷𝓰𝓮 𝓲𝓽 ... 𝓓𝓸 𝓷𝓸𝓽 𝓫𝓮 𝓪𝓯𝓻𝓪𝓲𝓭 𝓸𝓯 𝓱𝓲𝓶 𝓐𝓬𝓬𝓮𝓹𝓽 𝓲𝓽 ! کاپلز : تو طول داستان متوجهش میشید

خلاصه داستان : تو دنیا شیشه ای خودم مرگ یا زندگی دو گزینه چقدر راحت زندگی در مقابل سختی ها گذشت مرگ راحت یعنی منم بمیرم ناراحت میشن معلومه که نه ارزشش و ندارم یه قوطی پر از قرصهای ارامش بخشم و خوردم صدا وان میومد اب پر شده بود زندگی چه راحت تموم شد ~~~~~~~~~~ _چیشده چیو نگاه می کنی؟ +به اینکه زیبای چشمای تو زیبایی ماه رو زیر سئوال برده خندیدی بلند خندیدی گفتی:تو دیونه ای؟ گفتم:اره دیونه خنده هات حاضر بودم مسخره تریم آدم بشم اما خنده ات داشته باشم اونجا اولین بوسم و گرفتی بوسه خیس فرانسوی کاپل اصلی:کوکمین کاپل فرعی:..... روز های اپ:نا معلوم

کاپل : سون سام ژانر : امگاورس / اسمات / امپراگ / انگست/خشن / روزمره تایم آپ : یکشنبه/جمعه

پارک جیمین پسری ساده و اروم. که روز هاشو با شغل ساده کامندی اش میگذرونه و شبا با خوندن و نوشتن داستان هایه تخیلی مورد علاقه اش جیمین ما عاشق دنیاهایه تخیلیه که خودش با قلمش میسازه جهانی پر از موجوداد خارق العاده و عشق هایه ممنوعه چی میشه یک روز بین مرض واقعیت و تخیل گیر بکنه و تویه دنیاییی ک خودش خلق کرده بیدار شه ژانر: امگاروس. طنز. تریسام کاپل اصلی : ویمینکوک کاپل فرعی : نامجین. سپ اگهدخوب حمایت شه و دیده بشه هرشب یا یک شب درمیون پارت میزارم 🥲🌙

£ Emotionless £ کاپل : ویمین ، یونکوک ژانر: رومنس ، اسمات ، امپرگ √ازدواج اجباری پسر دایی و پسر عمه به دستور پدربزرگشون برای به دنیا آوردن یه وارث واسه ی خاندان کیم! تهیونگ و جیمینی که از بچگی باهم دشمن بودن چطوری قراره از پس همچین چیزی بر بیان؟

[در حال آپ] خلاصه:کراش ها ،آدمیانی هستن که طی مدت زمان مشخصی ما اونهارو عاشقانه میپرستیم و علاقه ی شدیدی بهشون داریم اما بیشتر مواقع بعد یه مدت فراموش میشن ؛حالا برای خیلیابه یه خاطره ی خنده دار وبامزه ،واسه ی سری دیگه غم انگیز و واسه ی سری که خوش به حالشون، تجربه ی رابطه با کراش عزیزشون تموم میشه که البته ایناهم به دو دسته تقسیم میشن؛بیشتراشون به کات میکشه و یه دسته ی نادری هستن که ممکنه به ازدواج و رابطه ی طولانی مدت ختم بشه. *قسمتی از فیک "_تو چی؟ دوست پسر داری؟ +ندارم _پس میخای ببوسیم؟ +میتونم؟ _____ -میتونم بشم همونی که تو میخای +مسئله این نیست تهیونگ...م..من -مسئله اینه که با وجود همه اتفاقا فکر میکنی ازش خوشت میاد..درست میگم؟! کاپل:ویمین ژانر: مدرسه ای،رمنس،اسمات

[کامل شده♡] نام فیک: Novel lover خلاصه: جیمین امگایی که عاشق خوندن رمان های مافیایی و عاشقانه است..همونایی که یه آلفای پولداری که یه عمارت بزرگ داره و خلافکاره امگارو میدزده ... همونایی که یه قیافه ی فوق هات با رگای برجسته و هیکل گنده و سیکس پک و قدبلندی دارن..و آره جیمین عاشق همچین رمان هاست و شب و روز چشماشو برای خوندن این رمانا کور میکنه...و حالا معتقده پسری که پشت میز این دکه نشسته و زیرزیرکی نگاهش میکنه یکی از همون پسراس..شاید حدسش اونقدرم دور نباشه؟!👀 کاپل: ویمین ژانر: فیک چت، امگاورس، اسمات، کمدی نویسنده: آرنا

[در حال آپ] صدایِ جیغ ها بالا رفت و ترس و دلهره بیشتر اوج گرفت نگاه ها با گیجی و ترس به چهره های رنگ و رو رفته ی کناریش میفتاد اما هیچ کس نمیتونست حدس بزنه چی درجریانه و چه اتفاقی افتاده و تنها چیزی که خیلی خوب ازش خبر داشتن، این بود که مرگ از رگ گردن بهشون نزدیکتره! *قسمتی از فیک "با داد و فریاد دانش آموزا و کوبش سریع کفش های مختلفشون و دیدن حجم زیادی از پسر و دختر های وحشت زده که سمتش میومدن با تعجب از جاش بلند شد، همینکه خواست از اطرافیانش بپرسه چه اتفاقی افتاده، یکی از پسرهای هیکلی با صورتِ وحشتناک و خونیش غرش های بلندشو سمت پسری که افتاده بود و انگاری به خاطره پیچ خوردن پاش با عجز طلب کمک می‌کرد هجوم آورد و در چند ثانیه خون قرمزش با فشاراز گردن بیچاره ی پسرِ افتاده خارج شد و دختر با دیدن این صحنه، تنها کارِ ممکنی که مغزِ ترسیده اش میخاست رو مثل مابقی انجام داد.....فرار! " کاپل:ویمین ژانر:زامبی،مدرسه ای،انگست، هیجانی، رمنس،اسمات

[درحال آپ] نام فیک: استاک(stalk) خلاصه: جیمین، امگایی که سرش تو زندگی خودشه تا اینکه یه ناشناس بهش پیامی میده که میفهمه یه نفر غیر خودش هم سرش تو زندگیِ امگاعه.. *قسمتی از فیک -من میشناسمت؟! +اوهوم بیبی...من استاکرتم! کاپل:ویمین ژانر: اسمات،امگاورس،فیک چت نویسنده: آرنا

[در حال آپ] ៹ خلاصه: جیمین پسری که در خانواده ای متوسط زندگی میکنه و عشق رو در پول میدونه و هیچ اعتقادی به اینکه عاشقی میتونه بدون پول و ثروت اتفاق بیفته نداره اما چی میشه دنیا جور دیگه ای باهاش تا کنه و به گذشته سفر کنه؟! و تو این زمان پسر که انتظار داشت مثل تمام فیلم ها با یه ولیعهد مواجه بشه با دیدن چند تا راهزن تفی به شانسش بندازه!😔 ៹قسمتی از فیک -مسیح در این حد با من مشکل داشتی؟ واسه همه ولیعهد جور میکنی منو میندازی بین چند تا دزد؟ جون هرکی دوس داری برم گردون! یکی از راهزن ها با تعجب به پسر زیبایی که با خودش صحبت می‌کرد به شونه ی کناریش زد : اون پسره یا دختر؟...با اینکه مثل دیوونه هاست اما به خوشگلی اون تو عمرم ندیدم.. +اون برای اربابه...چشم چرانی نکن بهش پسر جان! کاپل: ویمین ژانر: تاریخی، رمنس، اسمات،سفر درگذشته نویسنده: آرنا