Favorites🦋
12 stories
Spring dreamer. |zarry| by Ya_sa_Mmin
Ya_sa_Mmin
  • WpView
    Reads 3,519
  • WpVote
    Votes 881
  • WpPart
    Parts 20
اینا رو برای تو می نویسم. چون این قصه، قصه ی من و توئه... قصه ی رویاهایی که گم شده بودن...
𝐓𝐡𝐞 𝐁𝐥𝐮𝐞 𝐋𝐚𝐯𝐞𝐧𝐝𝐞𝐫 |𝐙𝐚𝐫𝐫𝐲| by callusbisbarry
callusbisbarry
  • WpView
    Reads 1,062
  • WpVote
    Votes 144
  • WpPart
    Parts 4
‎حالا یه سال گذشته ‎فکر کنم فهمیدم چطوری ‎چطوری ولت کنم بری و اجازه بدم این صحبت تموم شه ‎من میدونم، تو میدونی، ما میدونیم ‎تو برای همیشه نمیمونی و این اشکالی نداره ‎من میدونم، تو میدونی، ما میدونیم ‎ما برای هم ساخته نشده‌بودیم و این اشکالی نداره ‎ولی اگه دنیا داشت به پایان می رسید ‎تو میومدی پیشم، درسته؟ ‎میومدی پیشم و شب رو میموندی ‎بدون اهمیت به چیزی بهم عشق میورزیدی؟ ‎تمام ترس‌هامون بی‌ربط میشدن ‎اگه دنیا داشت به پایان میرسید ‎تو میومدی پیشم، درسته؟ ‎آسمان سقوط میکرد درحالی که محکم در آغوشت میگرفتم ‎و هیچ دلیلی وجود نمیداشت ‎ما حتی مجبور بودیم خداحافظی کنیم ‎اگه دنیا داشت به پایان میرسید ‎تو میومدی پیشم، درسته؟ ‎درسته؟ ‎اگه دنیا داشت به پایان می رسید... If the world was ending :)
Perspective [Zarry] by Prisonerwithavision
Prisonerwithavision
  • WpView
    Reads 502,975
  • WpVote
    Votes 32,857
  • WpPart
    Parts 60
"Stop acting like you know me."
words, music and other things ➳ zarry by fluorescentzarry
fluorescentzarry
  • WpView
    Reads 260,961
  • WpVote
    Votes 16,551
  • WpPart
    Parts 40
❝it's kind of a metaphor,❞ zayn said. ❝i like beautiful things. and beautiful things include beautiful music, beautiful words, and you.❞ mr styles - harry is the music teacher, or also known as everyone's favourite teacher. he is great at teaching, tells jokes, and not to mention, is the cutest. one day a new english teacher is called in - mr malik, or zayn. zayn turns out to be the hottest teacher you could ever get. he loves words, deep well written music, writing, and is a hopeless romantic. when zayn and harry stumble upon each other, it's more than what they'd imagined. through ed sheeran, new words and coffee trips, mr styles and mr malik find more than just a bond, but love. © sweatshirtzarry 2016
Save Me [Zarry] by lilacdreams-
lilacdreams-
  • WpView
    Reads 1,467,508
  • WpVote
    Votes 45,068
  • WpPart
    Parts 52
[COMPLETED] ❝Ever notice that the people who hurt you the most are the ones you tend to love more?❞ The one where two completely different teenagers, yet the same, look past their blindness and issues; and unknowingly end up saving each other for the better. (Zarry, with side Nouis and Payzer.) Graphics: @zarrycupcake © Copyright: All rights reserved. || zarrycupcake
Strong. |zarry| by Ya_sa_Mmin
Ya_sa_Mmin
  • WpView
    Reads 11,379
  • WpVote
    Votes 1,908
  • WpPart
    Parts 21
به من نگاه کن. به چشمام خیره شو. دوست دارم. هیچ وقت فراموشش نکن. دوست دارم.
•THE LOST WORLD• by hos9a_reyhani
hos9a_reyhani
  • WpView
    Reads 7,400
  • WpVote
    Votes 1,367
  • WpPart
    Parts 23
هرچیزی در این جهان امکان گم‌شدن دارد، حتی خودش! جهان‌گمشده با جنگ، مرگ، خون، نفرت و کینه توام است. جهانی که در آن خبری از صلح نیست! اما، پیش‌بینی تمام جهان‌گمشده را دگرگون می‌کند. کسی پا به این جهان می‌گذارد که تمام قوانین را نقض می‌کند، یک استثناء. کسی که به ارمغان آورنده‌ی صلح است. وارث جهان‌گمشده. حال، همه با پا خاستند، برای نابود کردن مستثنی. و این داستان جهان‌گمشده است. به جهان گمشده، مهد نبرد خوش‌آمدید! •الهام گرفته از: نبرد با شیاطین و سرزمین اشباح-دارن شان• -HOSNA^__^ 💛ZARRY STYLIK💚
Dreams. |zarry| by Ya_sa_Mmin
Ya_sa_Mmin
  • WpView
    Reads 23,379
  • WpVote
    Votes 3,672
  • WpPart
    Parts 22
این قصه، قصه ی من و توئه قصه ی رویاهایی که گم شده بودن...
Art & Coffee |Persian translation| by callmebiscuit
callmebiscuit
  • WpView
    Reads 9,896
  • WpVote
    Votes 1,676
  • WpPart
    Parts 22
اون عادت داشت که از هر چیزی که به نظرش بی نظیر میومد، عکس بگیره؛ اینکارو به اجبار انجام نمیداد و همین مهم بود. از یه منظره زمستونی با جزئیات ساده،یه میوه،یه دسته گل یا حتی یه صورت نرم و ابریشمی. زیبایی دنیا توی تمام چیزایی پیدا میشد که میتونست زندگی‌‌رو ارائه بده. پشت لنز دوربینش قایم شده بود،بین این انبوه ناشناخته اونم چیزی به جز یه ناشناس نبود و تنها راه فرارش بدون شک،عکاسی بود. ولی همه به مشکلاتش اهمیت میدادن، به جز کسی که دوستش داشت.
Kiss & Cry |Zarry| by callmebiscuit
callmebiscuit
  • WpView
    Reads 12,184
  • WpVote
    Votes 1,719
  • WpPart
    Parts 15
ساعت دقیقا ۲۳:۴۰ رو نشون میداد. درحالی که روی تخت نامرتبش نشسته‌بود با مدادی که توی دستش داشت روی برگه‌ی روبه‌روش با خط ریز و مورچه‌وارانه نوشت «مقدمه». انگشتاشو سه بار متوالی به گوشه برگه کوبید و عصبی یه گوشه پرتش کرد. نفسشو تلخ بیرون داد و با صدایی لرزون‌تر از دستاش چیزی رو که «اون» بهش گفته بود تکرار کرد:«مزخرفه! بدترین خیانتی که میتونی در حق یه کتاب چندصد صفحه‌ای بکنی، اینه که بخوای توی ده بیست تا کلمه واسش خلاصه بنویسی!» لبخندی زد که زهرمار کرد شیرینی خاطره‌ی صداشو توی ذهنش... بی مقدمه بالای صفحه اسم داستانو نوشت: kiss and cry.