They both hate each other. The rivalry goes on from the times of their school years and they never knew when it got serious and it got way too serious without even seeing eachother, just in their hearts. Also, their families have an ongoing conflict as well and their ego also boost up the rivalry between the two but...
The love that has blossomed in Taehyung's heart since childhood for a total stranger who saved him from dying one fatal night is the sole reason for his hopes to find love again. For few years, he stayed loyal to someone he is unsure to have existed in reality, for his memory seemed to be twisted as he remembers the m...
(Completed) _ نگو که فکر میکردی دیگه منو نمیبینی! قدمی سمت جونگکوک برداشت و با پوزخند غلیظی که روی لبهاش نقش بسته بود ادامه داد: _ فکر میکردی تموم میشه؟؟ باید احمق باشی من 12 سال عاشقت نبودم که به اون بچه ببازمت. _ حق نداری حتی بهش اشاره ای کنی... میفهمی؟! روبروش ایستاد و اجازه داد نفس هاشون فاصله کم بین صورت هاشون رو...
تو جامعه ای که رنگ خون تعیین کننده ی طبقه ی اجتماعیه نمیشه دنبال عدالت گشت. شعار مدرسه ی ما این بود... درد زیباست. - پارک جیمین
Being prim and proper is not in Taehyung's vocabulary. He is the total opposite of the word innocent, if solely based on his actions. However, he is a virgin, but everyone thinks he is not. Everyone including Jungkook, the reason behind Taehyung's smiles and also his tears. ****** Newly hired secretary of Jeon Enterpr...
Jeon Jeongguk, a guy who loves staying hidden behind his mask, sees Kim Taehyung, a new student in his class and everything changes. Jeongguk had a very rough past year and he wants to live like a normal guy for once, without a constant feeling of not being wanted, doesn't want to be hated by his parents---heartbroke...
جونگکوک وارث بدنام ترین امپراطوری مافیا در سرتاسر سئول تهیونگ پلیس تازه کاری که از طرف تیمش برای نابودی این امپراطوری به عنوان مامورمخفی فرستاده شده "قانون رو بلدبودی و بازی کردی، دونستن اینکه مغلوب شدی دیوانه کنندست." ♤♡◇♧ نویسنده این داستان Sugamins هست و من فقط ترجمه کردم. 🔞اخطار داستان رو حتما بخونید. VMinKook
( Completed ) «جایگزین» _ من مجبور بودم ...مجبور بودم اون خودکار لعنتی رو بین انگشتهام بگیرم و اون سند ازدواج رو امضا کنم ... من مجبور بودم که برای تک تک لحظه هایی که کنارت بودم بترسم ... حتی همین الان هم مجبورم ... مجبورم روبروت بشینم و تو چشمهات که عاشقانه به من نگاه میکنه و لبخندت که رو لبهای خطی و ارومت میشینه و...
- Why are you picking up the old stories? - Where am I saying the old things? If I wanted to say old things, I would remind you how you used to shower me with your little kisses, how many times have you cried while kissing me! - If you don't change the topic, I'll be forced to hang up the phone. - You can't hung up ri...
Jungkook is a true blood Alpha, who lost his mate in an accident. Taehyung is a rare male Omega, whose mate rejected him as a mate. . . . . . . . What happens when this two broken souls met each other? 🥇1 - #taekook [24-5-2020] 🥇1 - #taekook [12-9-2020] (once again 💜) 🥉3 - #taekook [6-1-2022]
_میدونی دوست نداشتنت مثل چیه؟ _مثل این میمونه که دریارو از ساحل بگیرن چون از ساحل بدون دریا فقط یه کویر میمونه...🌊 خلاصه: مسکو داستانی عجیب از زندگی خون آشام هاییه که سرنوشت خودشون رو انتخاب کردن... طبق قوانین جدیدی جهان به دو بخش تقسیم میشد...شمال برای خون آشام ها و جنوب برای انسان ها... اما چی میشد اگه سرنوشت برده...
فصل دوم: Moonrise طلوع ماه... توی شهری مثل مسکو چه معنایی میتونست داشته باشه؟ خون آشام ها فرزندان ماه بودن...اما چی میشد اگه ماه پای فرزندان ارشدش رو با ماجرا باز میکرد؟ تهیونگ سوبایانین شهردار فعلی مسکو، باید به همراه برادرش به جنگ با آشوب های آینده ی مسکو میرفت... اما عشق... طلوع دوباره ی ماه، طلوع دوباره اون پسر...
_ فقط برای این نیست، به خاطر تو اومدم. _ من بیست و هفت سالمه، دیگه اون بچه ی بیست و سه ساله نیستم که با تحریک کردن احساساتم خامم میکردی. چشمهای آرومش دوباره سرد شد، با نگاه خشکی توی چشمهاش خیره شد و گفت: _ توی این پنج سال بیکار نبودم، با دخترا و پسرای زیادی رابطه داشتم. شنیدن این حرفها هنوز براش سخت بود، این پسر هرچقد...
"Hell and Heaven", a place which is not so pleasurable for every human being. Some people just love this place, some hates, some fears and some also worship it. It's a heaven for some and hell for some. No one really come here with any ambition. But those who come here, go back either with satisfaction or..........de...
#HANAHAKI 🌸 هاناهاکی : بیماری ای که اگه یه نفر یه عشق یه طرفه داشته باشه ، گلی توی ریه هاش ریشه میده و گلبرگاش بعد از مدتی کل ریه شو پر میکنن و اون فرد به طور متوالی سرفه میکنه و گلبرگارو بیرون میده. هیچ راه درمانی نداره به جز اینکه اون طرف مقابل هم عاشقش بشه یا کل گیاه از ریه ش خارج بشه که این باعث فراموشی اون کسی...
• Name : Leica 📷 • Couple : Vkook • Writer : Ziwon • Summary : یک دوربین! همه ی آنچه که سرنوشت برای گره زدن آن دو در سال ۱۹۵۱ نیاز داشت، یک دوربین بود و همه ی آنچه این گره را می گشود٬ جنگ؟ عاشقانه ای در دل جنگِ میان دو کره!🚢
مجموعه داستان های کوتاه ماهرنگ✨ مناسبت های ماهانه رو با رنگ ها پشت سر میذاریم!🌿 𖧷 NAME : COLOR MONTH 𖧷 WRITER : IMMO 𖧷 1. BLUE APRIL : ROMANCE, PHYSIOLOGY 𖧷 2. RED JULY : ROMANCE, MEDICAL, ANGST 𖧷 3. BLACK JANUARY : ROMANCE, HISTORICAL, MEMOIR
[COMPLETED] "At least one should remember how precious our love was and unfortunately, it's me who remembers everything and you're the one who forgot. Maybe I should just let go." Highest Rank in Fan Fiction: #103 Top Kook Bottom Tae DISCLAIMER All the pictures, gifs, fan arts used in this book are not mine. All credi...
Kim Taehyung doesn't let anyone get close to him more than he allows them, always surrounded by the strong walls so that no one can know the reality. He's a determined young guy who wants to show the world what he's capable of, even when the ghosts from the past haunt him--- Even when he wants someone to embrace him t...
- متوقف شده - |آگاپه| + بار اولی که دیدمت انقدر بی مقدمه خواستنی بودی که چند روز بعد یادم افتاد باید عاشقت بشم! - وقتی باهام حرف میزنی از بودن نگو.. بذار باشم. بذار همین الان هم به چشمت خواستنی باشم "آگاپه یعنی گذشتن بی قید و شرط از خودت برای عشق.. آگاپه یعنی قربانی شدن.. یعنی عشق غیرعادی.. عشقی که مهم نیست موقعیت یا...
