Larry💚💙
15 stories
PRIEST || by fafa~ (L.S) by fati_faini
fati_faini
  • WpView
    Reads 1,517
  • WpVote
    Votes 834
  • WpPart
    Parts 6
ناقوص هارو به صدا دربیارید... شیطان بین خودمونه... ENJOY LITTLE CLOUDS☁
friends with benefits (L.S) by erebus_msr
erebus_msr
  • WpView
    Reads 243,584
  • WpVote
    Votes 29,191
  • WpPart
    Parts 31
لویی فکر می کرد این تنها راهیه که میتونه هری رو پیش خودش نگهداره ‌‌‌...
Tangled Up In You(L.S) by I_SHIP_OOPS_AND_HI
I_SHIP_OOPS_AND_HI
  • WpView
    Reads 88,331
  • WpVote
    Votes 8,106
  • WpPart
    Parts 20
وقتی کسی که فکرشو نمیکردی زندگیتو به بهترین شکل ممکن زیر و رو میکنه :) Cover by : @itsCipher
Change My Mind~L.S [Completed] by gisustylinson
gisustylinson
  • WpView
    Reads 125,475
  • WpVote
    Votes 17,678
  • WpPart
    Parts 63
"یکم صبر داشته باش، همه‌چیز تغییر میکنه..." "همه‌چیز؟! نه...هیچ چیزی عوض نمیشه، مگه اینکه اون لعنتی تغییر کنه..." "پس انجامش بده...نظرش رو تغییر بده..." پابلیش مجدد کتاب کامل شده‌ی change my mind. نوشته شده در اول فوریه‌ی 2018. پایان، پنجم سپتامبر2018.
Wolve [L.S] by gayswillwin
gayswillwin
  • WpView
    Reads 121,697
  • WpVote
    Votes 14,378
  • WpPart
    Parts 56
من آسیب دیده ام این زخم از بین نمیره و بزرگتر و دردناکتر از قبل میشه زنجیر اختیارم دست خودم نیست حمله کردن و اسیب زدن به اطرافیانم قسمتی از وجودم شده من انسانی ام از جنس تاریکی گرگها به کسي رحم نميکنن ميکنن؟ حتی وقتی مقابل چیزی قرار بگیرن ازش کم نمیارن اما چرا من تو اقیانوس چشماش سقوط کردم ؟ * این داستان توسط یاسی استایلینسون نوشته شده و امیدوارم لذت ببرید * *complete*
Baby Heaven's In Your Eyes [L/S: Persian Translation] by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 97,050
  • WpVote
    Votes 10,344
  • WpPart
    Parts 25
[OnGoing] بیشتر از این نمیتونست تفاوتی بینشون باشه. لویی تاملینسون ۱۷ ساله که آخرین سال دبیرستانش رو تو معتبر ترین مدرسه غیرانتفاعی دانکستر میگذروند.اگه تنها یک چیز باشه که اونو به شدت آزار میده,قطعا مدرسه ی سطح پایینِ دولتیِ خیابون روبرویی هست. هری استایلز ۱۹ ساله,کسی که درحال گذروندن آخرین سال دبیرستانش تو مدرسه دولتی دانکستر هست.اون هیچوقت سره کلاساش حاضر نمیشه و اگرم به خودش این زحمتو بده,یا مسته یا های,بعضی وقتا هم جفتش.پوست بدنش پر از تتوعه و اگه تنها یک چیز باشه که اون ازش خیلی متنفره,اونم بچه های پر افاده و سوسول مدرسه غیر دولتیِ خیابون روبروییه. یا جور دیگش اینه,جایی که هری پسر بد و به فاک رفته با کلی مشکل تو زندگیش,لویی پسر پولدار فوق العاده و خوشبخت,که مدرسه هاشون دقیقا روبروی همدیگن.اونا تو یه پارتی باهم آشنا میشن و شاید این آخرین و تنها چیزیه که بهش احتیاج دارن.
End Game (L.S) by harold_iran
harold_iran
  • WpView
    Reads 630,308
  • WpVote
    Votes 88,636
  • WpPart
    Parts 77
[ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....
✔️STRONG [L.S]  by rikirriki
rikirriki
  • WpView
    Reads 139,099
  • WpVote
    Votes 6,355
  • WpPart
    Parts 46
"H-Harry please!" I cried, my hands placed protectively in front of my face. His eyes darkened, and he grabbed my wrists, pinning them against the wall. His breath rolled over my face, the faint scent of alcohol rolling up my nose. "Shut up." He growled. His short nails dug into my arm and I winced in pain. He released me, and grabbed a handful of my hair instead. I shrieked in pain as he threw me to the ground. Tears pricked my eyes and I squeezed my eyes shut. "Get up." He said. I opened my eyes, and scrambled to my feet quickly. He grabbed the front of my shirt to pull me closer, leaning down to my level. His eyes burned straight through mine. Chills went down my spine and I bit my bottom lip out of fear. "How many times do I have to tell you? You. Are. Mine." -------------------------- In a complex narrative, where Harry wrestles with the voices of schizophrenia, the story unfolds with uncertainty. The question lingers: Will Harry succumb to the relentless voices, potentially breaking down Louis, or will Louis summon the strength to confront the darkness that threatens him and stand resolute in his own defense? The outcome rests upon the delicate interplay of their intertwined fates, a story of mental struggles and strength yet to fully reveal itself.
my sick heart after you by larrymayne9194
larrymayne9194
  • WpView
    Reads 32,266
  • WpVote
    Votes 3,973
  • WpPart
    Parts 25
چطور ممكنه يه قلبي كه ديگه نميزنه، بازم برات بتپه؟
Just Hold On(completed) by eileenmonro
eileenmonro
  • WpView
    Reads 448,027
  • WpVote
    Votes 51,101
  • WpPart
    Parts 60
Larry+ziam از درد به خودش میپیچید و گریه های بچگانش تو کل اون کوچه ی تاریک طنین مینداخت.صدای خنده های اون آدمای مست هنوز تو گوشش بودن...آخه چرا از درد نمیمیره؟چرا این کابوسا تموم نمیشن؟آخه اون فقط یه پسر بچه کوچولوعه! ___________________________________ 💚💙👬 👬💛❤