Just a human that can see ghosts and Soul Reapers, being friends with Ichigo, Rukia, Orihime, Chad, Uryu and knowing the secret of the Soul Society no one really knows but I'm depressed as hell
Hired as a bodyguard for Rafayel you'd had no idea how boring the job would be. That was till one day a group of wanderers attacked his studio taking him hostage. It is down to you to save the young artists life.
Your resolve and integrity will be put to the test and forgotten feelings will resurface as you come to understand the artist more and more.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
Disclaimer
• Based of Love and Deep-space Game
• Has mild connections to the game but won't follow any story lines as I am writing this when the game itself has only been out for a day.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
⚠️Warning⚠️
• Violence
• Graphic Descriptions
• Strong Language - (Offensive Language)
• Sexual Scenes
• Slow Burn
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
👫Pairing👫
• Rafayel x Reader
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
Status: Ongoing
• Started: January 19th 2024
• Finished:
|COMPLETED|
Imagine it. Being bullied everyday for being different. Imagine having to trust someone you never expected. Imagine trying not to fall in love along the way. Just Imagine it.
Can you do it? Can you imagine it?
Let's just see if you can.
✔ رهبر | پایان یافته
با آرزوی داشتن انسانهایی با قدرتهای فوق بشری برای پیروزی در جنگ جهانی سوم، کشور های قدرت طلب ساخت سربازهای ابرانسانی را شروع کردند؛ فارغ از آن که درحال ساختن بزرگترین و خطرناک ترین دشمن بشریت هستند.
با شکست پروژه و فرار ابرانسانها از آزمایشگاه برگ جدیدی در تاریخ رقم خورد و انسانها زندگی جدیدشان را زیر سایه این ابرانسانهای آدمخوار شروع کردند.
در چنین دنیای تیره و تاری (ا/ت)، تصمیم بزرگی در زندگیاش گرفت. تصمیمی که مجازاتش چیزی جز جویده شدن توسط آدمخوار هایی نبود که بر دنیا حکمرانی می کردند... تصمیم به فرار. فرار (ا/ت) برخلاف تصورش با موفقیّت به اتمام رسید و چند سال بعد کسی که رهبری گروه انسان های فراری را به عهده داشت کسی نبود جز (ا/ت).
وجود انسان های خاطی و فراری برای دولت ابر انسان ها زنگ خطر محسوب می شد. در این بین یکی از پسران ابر انسان های تَراز A برای پیدا کردن این گروه فراری و سردسته آن ها داوطلب می شود و پا به دنیای بیرون از مجموعه می گذارد. قویترین و ماهرترین پسر گونه ابر انسان های تَراز A، بکهیون.
هشدار: این فیک شامل صحنه های خشونت آمیز است و برای همه سنین مناسب نیست 🚫
کاپل: خواننده x بکهیون، جنی x کای
ژانر: علمی تخیلی، ماجراجویی، رمنس، اسمات
نویسنده: Angel Stephanie
🥀🕸️خلاصه:
پارک چانیول آخرین بازمانده قبیله آتش یک دورگه نیمه انسان و نیمه خون آشام هست که در سن 170 سالگی متوجه توطئه کثیف و بزرگی که عموش در حق خاندانش کرده میشه و در حالی که دفترچه ای از اسرار بزرگی رو توی دستش میفشرد و زخمی و در حال مرگ بود از قلمرو خون آشام ها فرار میکنه و در دنیای آدم ها به طور اتفاقی با بکهیون برخورد میکنه و ازش میخواد اون رو نجات بده..
بکهیون با وجود این که چانیول یک غریبه عجیب و مشکوک بود اون رو نجات میده اما چان بلا فاصله بعد از بهوش اومدن بدون هیچ توضیحی بک رو ترک میکنه اما سرنوشت چیز دیگه ای برای اون ها تدارک دیده!... ✨
🕷️نام: دورگه _فصل اول
🕷️ژانر :فانتزی (گرگینه. خون آشام. جن). ترسناک.عاشقانه. معمایی.اکشن.هیجانی
🕷️کاپل ها و نقش ها :چانبک. هونهان. کایسو +چن. سوهو. کریس
🕷️رده سنی : NC+18
✒️نویسنده : #jeneraljang⚔️♠️
✔ خدای مرگ| پایان یافته
دیدن یک پسر خوشتیپ و جذاب که اسم و فامیلیات رو صدا میزنه همیشه هم نمیتونه خوب باشه، مخصوصا وقتی لبه کلاه سیاه و عجیبش رو بالا بده و با لحن خونسردی بهت بگه:
_ متاسفم که اینو میگم، اما شما فوت کردید.
• ژانر: فانتزی، رمنس
• کاپل: لوهان x خواننده، کاپل سکرت (اکسو x بلک پینک)
• محدودیت سنی: ندارد
• نویسنده: Angel Stephanie