𝐼'𝑚 𝑔𝑜𝑛𝑛𝑎 𝑟𝑒𝑎𝑑 𖤣
18 stories
Cècile by flitata
flitata
  • WpView
    Reads 3,787
  • WpVote
    Votes 350
  • WpPart
    Parts 35
درست وقتی همه چیز تو مه سیاهی فرو رفته بود، اون مرد..با دستای پر از تتوش..به کمکت اومد و از برزخ زندگیت نجاتت داد.. میتونستی رنگی ترین روزای زندگیتو باهاش ببینی. همیشه باورداشتی روزای خوش یه جایی به پایان میرسن و هر شادی از ته دلی یه تلخی در پیش داره ولی، هیچوقت اگر قرار بود اینطوری تقاصشو پس بدی..حتی اگه تو سیاهی غرق میشدی..از اون دستا و اون مرد کمک نمیگرفتی! Writer: tatabata Genre : dark romance, angst Character: Christian yu, you
Gone With The Sea by vievhen
vievhen
  • WpView
    Reads 78,858
  • WpVote
    Votes 19,463
  • WpPart
    Parts 21
بابام یه ماهی فروش بود که بوی گند لباسش اجازه نمیداد شب ها تن برهنه مادرم رو در آغوش بکشه،یا بوسه خوش آمد من رو برای بعد از کار داشته باشه. این شد که یه روز وقتی پدرم احساس کرد به اندازه کافی برای «داشتن » بزرگ شدم دستشو رو شونه هام گذاشت و زمزمه کرد "نقاش شو پسرم، و تن برهنه اون کسی که دوسش داری رو ثبت کن ،ماهی فروش ها حق عاشق شدن ندارند" اما من دیدمش،یه جایی میون جسد هزاران ماهی. (چانبک)
OCD | Complete by 1DFanFic_iran
1DFanFic_iran
  • WpView
    Reads 35,988
  • WpVote
    Votes 3,969
  • WpPart
    Parts 18
[ C O M P L E T E D ] اون دختر اولين چيز زيبايى بود كه هرى تا به حال اسيرش شده بود. [Persian Translation] (Harry Styles AU) copyright © 2014 all rights reserved, -interstellar
➷𝐓𝐡𝐞𝐁𝐨𝐲𝐍𝐮𝐦𝐛𝐞𝐫𝟓𝟎𝟔➹  by Kimtellin
Kimtellin
  • WpView
    Reads 40,788
  • WpVote
    Votes 6,598
  • WpPart
    Parts 40
بیون بکهیون عاشقِ عدد ۵۰۶ بود، اولین دلیلش این بود که تو شِش مِی به دنیا اومده بود و دومین دلیلش هم‌ این بود که یه جایی، احتمالا تو یکی از سایت‌های مزخرف پیشگویی، خونده بود ۵۰۶ بهترین عدد شانس دنیاست؛ کسی که شماره اش ۵۰۶ ـه خودمونیه، صمیمیه، صبور نیست ولی کنجکاو و باهوشه. بکهیون فکر میکرد خیلی خودجوش و بانمکه و میتونه راحت مردم رو بخندونه. فکر میکرد معاشرتیه و کارش تو جذب کردن دخترا به خودش عالیه. ولی اون فقط 'فکر' میکرد. اون احمق چیزی نبود جز عنق‌‌ترین، عوضی ترین، لوس‌ترین، حسود‌ترین و رو اعصاب ترین پسرِ مو فرفری‌ای که تو کلِ عمرت دیده بودی و متاسفانه این پسر شماره ۵۰۶ شده بود همسایه ای که درست تو واحد شماره ۵۰۶ روبروییت زندگی میکرد و قرار بود هر صبح و هر شب نگاهت به ریخت عنش بیوفته، عذابت بده و روح و روانت رو به بازی بگیره!
Hiraeth  by lm______taeran
lm______taeran
  • WpView
    Reads 7,420
  • WpVote
    Votes 1,566
  • WpPart
    Parts 80
[کامل شده] احساس دلتنگی برای خانه ای که نمی‌توانی به آن برگردی و یا هرگز آنجا نبوده ای. این داستان حاوی صحنه های خشونت و تجاوز است ، لطفا با آگاهی بخوانید . با تشکر ❤️
Fance by ViolinistFICTION
ViolinistFICTION
  • WpView
    Reads 21,748
  • WpVote
    Votes 7,043
  • WpPart
    Parts 53
(complete) همه چیز در زندان های ADX فلورانس اتفاق افتاد،در دنیایی که بخاطر پرونده ی قتل های زنجیره ای و یک قاتل مقلد بهم ریخته،هیچکس حتی تصورشو هم نمیکنه یک کارآگاه شرقی در لس آنجلس که لقبش بازنده تمام عیاره، همراه با خبرنگار فضولی که فقط به پیشرفت خودش اهمیت میده و پارک چانیول صداش میکنن، درگیر حل پرونده ای بشن که حتی اسمش باعث وحشت خیلی ها شده و دایره جنایی آمریکا رو فلج کرده.داستان اصلی از روزی شروع میشه که بکهیون تصمیم میگیره دراکولا رو ملاقات کنه... ⟝ Writer : 🌨 tara ↳🩸 Genres໑ ↲جنایی~خشن~درام~رمنس ↳🩸Couples໑ ↲چانبک
1970 by dibahs
dibahs
  • WpView
    Reads 142,158
  • WpVote
    Votes 15,893
  • WpPart
    Parts 74
داستان ها هرگز به پایان نمی رسند راوی معمولاً صدایش را در نقطه ای جذاب و هنرمندانه قطع می کند کلاً همه اش همین است . - جی دی سلینجر Harry Styles Fan Fiction Copyright © 2015 /2017 dibahs
Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETED by mayda_fanfic
mayda_fanfic
  • WpView
    Reads 359,440
  • WpVote
    Votes 59,369
  • WpPart
    Parts 79
Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!
Just Like Two Pieces Of A Puzzle | Suayeon  by warnox
warnox
  • WpView
    Reads 732
  • WpVote
    Votes 142
  • WpPart
    Parts 6
Suayeon converted شیون هیچوقت فکر نمی‌کرد با پر کردن یه فرم شرکت دوستیابی، دختر رویاهاش رو پیدا کنه اما یه جای کار می‌لنگه!
Elegy for the Fallen Stars by ThePiink
ThePiink
  • WpView
    Reads 12,759
  • WpVote
    Votes 2,631
  • WpPart
    Parts 8
⸺نام فیکشن : مرثیه‌ای برای ستارگان افول‌ کرده🥀🥃 ⸺کاپل‌ها : چانبک┊هونهو┊ویکوک ⸺ژانر : درام ┊رازآلود┊اسمات ┊رمنس ⸺نویسنده : پینک 🍕🌿 ⸺آیدی نویسنده در تلگرام : @Pinkish8 ⸺روزهای آپ : پنج‌شنبه ها پ.ن: تمام کاپل‌ها ورس هستند. ⸺خلاصه : 💰بیون بکهیون، مدیر فروشِ کمپانی لیتاردو، مردی با هزاران نقاب بود🎭؛ در قرنی که پول حرف اول رو میزد، بکهیون برای به دست آوردن اون اسکناس های رنگی حتی حاضر به ازدواج با دختری از طبقه‌ی سرمایه دار شده بود که فرزند ارشد موسس کمپانی لیتاردو بود☕️ اما در یک روز خاص همه چیز از کنترلش خارج شد؛ روزی که پارک چانیول دارنده‌ی کمپانی کوچک و تازه تاسیسِ مکس‌می رو ملاقات و بعد از سالها، تمایلات همجنس گرایانه اش دوباره سرباز کرد🔥 بیون بکهیون حالا تنها سودای وسوسه پارک چانیول برای برقراری یک رابطه کوتاه مدت رو داشت🍸 اما با به قتل رسیدن رئیسِ‌ کل کمپانی لیتاردو و باز شدن پای یک کاراگاه خصوصی🕵🏻‍♂ به زندگیشون، همه چیز دست‌خوش تغییر شد؛ اینبار بکهیون برای رسیدن به جایگاه ریاست کمپانی نیاز به یک قربانی داشت─