Persian Fic
10 stories
「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐅𝐢𝐧𝐝𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」 by __Nili__
__Nili__
  • WpView
    Reads 92,408
  • WpVote
    Votes 16,716
  • WpPart
    Parts 42
「 زمآن: پیدا کردنِ تو 」 「 فصل اول 」 「 کامل شده 」 ᯈ𝐀𝐛𝐨𝐮𝐭 𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄 𝐬𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝐨𝐧𝐞: وقتی برای اولین بار بوسیدمش، گریه کرد! اون زمان فکر می‌کردم تویِ اشک هایی که از چشم‌هاش میچکه، پر از حسِ شوق و عشقه؛ فکر میکردم ترس های اون هم مثل ترس های منه. اما اشتباه می‌کردم! اون با وجودِ تمام خواستن هاش، انگار من رو نمی‌خواست. و من چقدر کور بودم که نمی‌دیدم! اون مثلِ کابوسِ من بود اما در همین حال بهترین رویایِ من هم بود. یا شاید سرابِ یک رویا...؟ می‌گفت که من همیشه حسرتش بودم، از روزی که من رو دید. امیدوار بودم من هم فقط یک سراب باشم؛ اما سراب فقط رویا بود و رویا همیشه حسرت. ᯈ𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 ᯈ𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐅𝐚𝐧𝐭𝐚𝐬𝐲, 𝐌𝐚𝐠𝐢𝐜𝐚𝐥, 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐒𝐦𝐮𝐭, 𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭, 𝐌𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫𝐲, 𝐅𝐥𝐮𝐟𝐟, 𝐒𝐜𝐡𝐨𝐨𝐥-𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐀𝐝𝐯𝐞𝐧𝐭𝐮𝐫𝐞 ᯈ𝐀𝐮𝐭𝐡𝐨𝐫: 𝐍𝐢𝐋𝐢
mafia's princess by sleepyland
sleepyland
  • WpView
    Reads 110,779
  • WpVote
    Votes 10,541
  • WpPart
    Parts 39
داستان عشق خونی جئون جانگکوک تا کجا پیش میره ؟ پرنسس مافیامون چه نقشه ها و بازی ها که قراره انجام بده ولی ته اش چی میشه؟
Are you calling me a sinner? (vkook) by katayoon_malik
katayoon_malik
  • WpView
    Reads 89,571
  • WpVote
    Votes 12,720
  • WpPart
    Parts 30
**من فقط یه قاتل زنجیره ایم که فراریه،چه چیزی در موردش انقدر بده...کشتن منو خوشحال میکنه** *پس تو یه ادم بدی که گنا...* **گناه؟...داری به من میگی گناهکار؟**
RANDY by shopicopa
shopicopa
  • WpView
    Reads 465,243
  • WpVote
    Votes 74,196
  • WpPart
    Parts 32
[کامل شده] "رَندی" داستان آدم هایی که گذشته شون اونها رو افسار گسیخته کرده. ¬افسارگسیخته ¬ ___________________ _مطمئن باش توی اون اداره کسی رو به اندازه من پیدا نمیکنی که بخواد کل خشابش رو توی دهنت خالی کنه.... مراقب حرفات جلوی من باش عوضی، درسته مدرک قانونی برای قتل هات وجود نداره ولی خوب میدونم چه کارهای ازت بر میاد! +میدونستی ابراز خشونت هم یه نوع عشقبازیه... قبیله مایا تو آفریقا این کارو میکنن. Vkook story! ⚠️#1in bts fanfic ⚠️#1in Persian ⚠️#1in Action
🌗New World🌓 by R_Venus
R_Venus
  • WpView
    Reads 32,872
  • WpVote
    Votes 5,432
  • WpPart
    Parts 7
[ COMPLETED ]✔️ ✨خلاصه: کیم تهیونگ پسری هجده ساله است که به دنبال کشتن خودشه. با عوض کردن محل زندگیشون، تهیونگ با تفکر اینکه می‌تونه بالاخره از این زندگی خلاص شه، به دنبال جایی برای کشتن خودش در خونه جدید می‌گرده؛ اما به طور اتفاقی در مخفی‌ای رو پیدا می‌کنه که... ‌ • ────── ✾ ────── • _"برای اینکه بهم برسیم هیچ راهی جز جدایی نداریم تهیونگ؛ هیچ راهی. قول می‌دم زود برگردم و قول بده فراموشم کنی." _"من شجاعت دوست داشتنتو پیدا کردم؛ این راه نیست؟!" +"نه تهیونگ. تا وقتی اونا اون بیرونن و ما این تو و تا وقتی تو توی این دنیا باشی... هیچ راهی نیست. باید بری قبل از اینکه پیدات کنن. نمی‌خوام کسی که دوستش دارم رو جلوی چشم‌هام از بین ببرند." • ────── ✾ ────── • 🌗نام فیک: دنیای جدید 🌗کاپل: کوکوی 🌗ژانر: تخیلی /کمی طنز/ عاشقانه 🌗تعداد پارت: 7 🌗نویسنده: R_venus✨ • ────── ✾ ────── • امیدوارم لذت ببرید 💞 • ────── ✾ ────── • 🌗Best ranking: #2 تخیلی #3 تخیلی
On My Way by ex_blackmoon
ex_blackmoon
  • WpView
    Reads 163,683
  • WpVote
    Votes 23,987
  • WpPart
    Parts 56
_ چرا اینجوری شدی؟ + این چیزا رو دوست نداشتم... سر راهم قرار گرفتن!
my godfather 👨‍❤️‍💋‍👨👨‍❤️‍👨👨‍👦 by alingim
alingim
  • WpView
    Reads 8,247
  • WpVote
    Votes 880
  • WpPart
    Parts 4
🔛خلاصه: «یه داستان کلیشه ای که هممون ازش خوشمون میاد.» سلام! اسم من جان جانگکوک هست. 16 سالمه و وقتی 9 سالم بود تمام خانواده ام توی یه سقوط وحشتناک هواپیما به همراه حدود 100 نفر دیگه مُردن. من در طول سفری که همه ی خونواده داشتن به دوست پسر 18 ساله ی عمه ام سپرده شده بودم و وقتی خبرِ فوت تمام اعضای خانواده به اون پسر بیچاره رسید به پلیس مراجعه کرد و دادگاه با درخواستی که خودش داد حضانت منو به همون پسر یعنی «کیم تهیونگ»ِ 18 ساله که تازه به سن قانونی رسیده بود واگذار کرد. 🔥FANFIC : my godfather ! 🔰Fandom: BTS 🌈couple : vkook 🌙author: @alingim Best rankings🏅: Kookie🏅10 - 21 sep Vkook🏅44 - 21 sep Jungkook🏅52 - 21 sep Taehyung 🏅54 - 21 sep BTS 🏅 74 - 21 sep Persian 🏅163 - 21 sep
Death In Rebirth[2] by blueside_demian
blueside_demian
  • WpView
    Reads 5,839
  • WpVote
    Votes 140
  • WpPart
    Parts 1
《کامل‌شده》*در حال ادیت* ساعت ۵ به سمت خونه حرکت کن! ساعت ۶ دیگه هیچ کس بیرون نیست! وقتی خورشید غروب کرد توی تونل باش! وقتی آسمون به رنگ قرمز درومد درها قفل میشن. وقتی غروب میشه شهر، به یه جای متروکه تبدیل میشه و فقط از شهر یه سری باریکه راه معلومه که به داخل تونل ها منتهی میشه. موجودات شب توی سایه درختها منتظر نشستن و ماه خودشون رو صدا میکنن و از مردم چیزی نمیدونن و گرنه مردم کشته میشن! از طلوع تا غروب خورشید، زندگی میکنن و وقتی کم کم خورشید جاشو به ماه میده موجوداتی که حکم رانیش میکنن هم با ماه طلوع میکنن! در همین چرخه که برای هزارمین بار تکرار میشه... اون بالاخره تصمیم خودشو گرفته بود تا همه چیز رو فراموش کنه و یه زندگی نرمال رو شروع کنه! S 20190427 E 20190926 کاپل: ویکوک +18 - سُپ
Call Him Baby[7] by blueside_demian
blueside_demian
  • WpView
    Reads 36,549
  • WpVote
    Votes 4,928
  • WpPart
    Parts 18
《کامل شده》 فصل دو ددی صداش کن! ۱۰سال از شروع رابطه پسرا و فوت پدر بزرگ و ازدواج زوج پیچیده گذشته و خیلی چیزا بر خلاف تصور تغییر کرده، و جونگکوک برای سالهایی که از دستش رفته چه برنامه ای داره و چجوری قراره جبرانش کنه؟! *شخصیت های جدید: جیسونگ(بازیگر) مینگیو (عضو سونتین) S: 20190816 E: 20191129
Call Him Daddy![1] by blueside_demian
blueside_demian
  • WpView
    Reads 93,586
  • WpVote
    Votes 11,894
  • WpPart
    Parts 20
《کامل‌شده》 داستان از اونجایی شروع میشه که جئون جونگکوک از بوسان اومده تا توی سئول درس بخونه و به همه دروغ گفته که وضع مالیش خوب نیست تا دوست واقعی پیدا کنه و یه روز وقتی میره دندون پزشکی میفهمه که دندون پزشکش زیادی جذابه و بعد از مشورت کردن با جیمین صمیمیترین دوستش و هم اتاقیش، یه پیشنهاد عجیب به دندون پزشکش که ازش ۱۲سال بزرگتره میده و ... S 20190226 E 20190405 •○●○• اسم: ددی صداش کن!(فصل اول) کاپل: ویکوک ، هوپمین (و یه کاپل دختر پسری) #9 bts