آلفاها همیشه نژاد برتر بودن. این یه اصل بود. همه این رو می‌دونستن. اما اگه این جایگاه همیشگی توسط یه نژاد دیگه تکون بخوره دنیا چه شکلی میشه؟ ♟ • فیکشن : #Supreme ♟ • کاپل‌ها : چانبک.ویکوک.کایسو ♟ • ژانر: امگاورس. درام. رمنس ♟ • محدودیت سنی : 🔞 ♟ • نویسنده : @SilverBunny 🐰

🌸side story (ongoing)🌼 🏵completed 🌼Short story 🏵Write by: nana.pink🐷 🌼Couple: chanbaek 🏵Gener:fluf, romance, 🌼drama,fantasy,smut🤏😁 👑started:29 August (2022) 💍finished:7 January (2023) 🌸🌸🌼🌸🌸🌼🌸🌸🌼🌸🌸 زمانی که دو عاشق، تصميم بر جدایی گرفتن، مخالفت خوانواده و دوستان کارساز نبود. هر چند با رای داد گاه به جدایی موقت نزدیکان اون دو نفر رو خوشحال و امیدوار کردن. با فکر اینکه شش ماه دوری از هم شاید اون دو نفر رو سر عقل بیاره. بکهیون مدل بیست و هفت ساله و همسرش چانیول راننده فرمول یک، پسر بیست و پنج ساله، حاضر نبودن جلوی این جدایی رو بگیرن با اینکه هنوز هم از عشق بینشون کم نشده بود.. این بین، بعد از گذشت دو ماه از رأی دادگاه، ورود یک دردسر کوچولو به زندگیشون، میتونه تبدیل بشه به امید اصلی برای برگشت اون دو نفر به آغوش هم. 🌸🌸🌼🌸🌸🌼🌸🌸🌼🌸🌸 Chanyeol: Who said that I prefer my work to you!! I have never asked for anything more than you in my whole fucking life and I never will!! Baekhyun turned to him: Chan, when was the last time we sat and watched a movie together? Or the last time we went out? When was the last time that out of habit, which is no longer a habit, we talked to each other while we lie down and then fell asleep hugging each other? No, let me ask you this question!! When was the last time you touched me? 🌸🌼🌸🌼 Don't copy 🚫

در سئول هتلی وجود داره که مردها و زن های زیبا، مثل پرنده تو یه قفس به ظاهر زیبا اما محدود، زندانی شدن. زندانی ها وظیفه دارن تا تاریک ترین خواسته های شما رو برآورده کنن. بیون بکهیون بعد از دزدیده شدن توی نوجوونی توسط شیطانی به نام مستر چویی شیوون، مجبور به فاحشگی به صورت حرفه ای شد. پارک چانیول وارث شرکت پدرش، برنامه ریزی شده تا مالک میلیونها پول بشه...اما با زنی نامزد کرده که دوسش نداره و اصلا باهاش خوشحال نیست وقتی اون دو نفر همدیگه رو توی يه مهمانی ملاقات کردن جرقه زده شد و اونا یه رابطه احساسی و خطرناک رو شروع کردن... اما این می تونه یه عشق واقعی باشه وقتی بابت یکی از طرفین پول پرداخت میشه؟ چانیول می تونه بکهیون رو از هتل قفس پرندگان نجات بده؟ ------- داستان اصلى ورژن لرى ميباشد كه در پيج واتپد و تلگرام bluevaruna موجود ميباشد

◈𝑭𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 ➪ #Revenir 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 ➪ Chanbaek 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 ➪ Romance, Angst , Smut , Omegaverse امگا آلفا پس چرا من رایحهٔ سکس و حس نمیکنم؟! تو من ما میدونیم نتیجهٔ عشقی که به تنفر تبدیل شده چیه؟؟ چند سالم بود؟ من و شبیه کی دیدی؟! چه شباهتی بین موهای روشن من و پوست تیرهٔ اون بود؟؟ ارباب چانیول! آیا بعد از رها شدن روحم...دل تنگ من میشی؟ بیون بکهیون،وکیل جوان و صاحب هتل مشهور سئول هرگز فکر نمیکرد،وارث36 سالهٔ خانوادهٔ پارک در تمام سال‌های دوری،از دور مراقبش باشه...فکر ‌نمیکرد اون مرد به ظاهر زن و بچه‌دار همچنان به وکیل پدرش فکر کنه! از روی عذاب وجدان یا عشقی که پنهانه؟؟

𝐴𝑏𝑜𝑦𝑎𝑚𝑖⋆آبویامی ⋆ 𝑐ℎ𝑎𝑛𝑏𝑎𝑒𝑘 𝑟𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝑠𝑙𝑖𝑐𝑒 𝑜𝑓 𝑙𝑖𝑓𝑒, 𝑠𝑚𝑢𝑡 𝑤𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟: 𝑐𝑐 ⋆ به خوشبختی ای که بعد از یک موقعیت سخت به وجود می آد می‌گن؛ آبویامی. آبویامی یه داستان از غم هاییه که در حال رفتنن... خلبان پارک چانیول یه مرد تنها و دقیقه که زندگیش روی توی کار خلاصه کرده تا خودش رو از بند مشکلاتی که دنبالش میکنن رها کنه... بیون بکهیون، معمار موفقی که هنوز هم گاهی رد غم های قدیمی رو احساس میکنه... یه دیدار اتفاقی و بعد دو آدم که دیگه نمیخواستن کس دیگه ای رو از دست بدن تا جزوی از خوشبختی هم باشن.

[تکمیل شده] اگه دارم اشتباه میکنم، اگه دارم گناه میکنم، اگه قراره یه روزی بابتش مجازات بشم، پس شاید... حداقل الان حق داشته باشم یکم ازش لذت ببرم! عادلانه نیست که هم الات عذاب بکشم هم بعدا.... ‌ ‌ کاپل‌ها: چانبک، کایسو ژانر: رمنس، اسمات، زندگی روزمره، جنایی(انقد🤏🏻) Telegram: @BambiFiction 🦌

[فصل اول کامل شده] [توقف موقت فصل دوم] FICTION : Teach me if you can😌 COUPLE :چانبک 🔥 GENRE : کمدی ، فلاف ، اسمات AUTHOR : #صفید #on_going NC+18🔞 📚 STORY IS ABOUT : بیون بکهیون معلم غیر رسمی سفارت مامور میشه تا کمک کنه پسر یکی از اشراف‌زاده‌های کره‌ی جنوبی که ساکن انگلستانه توی کالج سلطنتی قبول شه و برنامه داره این ماموریت رو با موفقیتِ تمام، تموم کنه... نه به خاطر اینکه معلم خوبیه یا دوست داره هرچه سریعتر رسمی بشه... نه! فقط چون... خب پول خوبی توشه! Start: 11.9.97 - 2.12.2018 End : not yet '-'

"بکهیون... محض رضای خدا. من می‌دونم که از زندگی چه‌چیزی میخوام. اینکه تو رو داشته باشم، خب؟ اما تو... تو نمی‌دونی. نمی‌دونی چه‌چیزی میخوای. از زندگی، من، حتی خودت! بهم میگی ازدواج کنم و بعد بابتش بازخواستم می‌کنی. من رو می‌بوسی و روز بعد میگی که عشقم احمقانه‌ست. ازم میخوای تمومش کنم و بعد شاکی میشی که چرا ازت دوری کردم... داری من رو به جنون می‌رسونی. داری کاری می‌کنی که از دستت خودم رو خلاص کنم، بکهیون!" [CHANBAEK × KAIHUN] [Angst × Slice of life]

کاغذ های توی دستش رو روی میز پرت کرد و با صدای خیلی بلندی شروع کرد به داد زدن: _ تو یه احمقی! احمقی که هیچی حالیش نیست! حتی یه گزارش ساده رو هم نمیتونی بنویسی! این صدای رئیسش بود! رئیس کوتوله ای که با تمام خودخواهیش ؛ کارمند تازه واردش رو مجبور به انجام کار های عجیب غریب میکرد! اون هیچوقت حتی تصورش رو هم نمیکرد که روزی قراره ، توی همین اتاق و روی همین میز ؛ توسط کارمند احمق درازش به فاک بره ! و برای جلوگیری از پخش هرگونه شایعه و خبر ، مجبور باشه که قرار های بعدیشون رو توی خونه ی پدرش ؛ رئیس بیون بزرگ، بگذرونه ! ژانر : کمدی _ اداری _ اسمات * کامل شده *