Select All
  • Amulet
    1.9K 203 6

    نام فیکشن : طلسم / Amulet ژانر : فانتزی ، درام ، رمنس ، مدرسه ای شخصیت ها : جیمین ، تهیونگ ، جانگکوک ، نامجون ، یونگی ، جین کاپل : ویمین ، کوکمین ، نامجین نویسنده : اهارو / Oharo روز های آپ : نامشخص خلاصه : پارک جیمین پسر 19 ساله ی دبیرستانی که طی یک تصادف برادر بزرگ ترش رو از دست میده. بعد از اون حادثه ای که تمام...

  • Mirage
    56K 9.5K 152

    خلاصه: پارک جیمین وارث یکی از بزرگ ترین شرکت های کره جنوبی با زندانی شدن پدرش، مجبور به جنگ با مادر خوانده ش برای حفظ شرکت میشه. با این حال گذشته همیشه برای شکارش آماده ست و درگیریش با ته هیونگ، باعث صدمه دیدن مغزش و فراموشی و حتی عوض شدن شخصیتش میشه در این بین جین سه یون دادستان پرونده ی پدرش وکالتش رو در دادگاهی که...

    Completed  
  • House Of Cards
    493K 45.9K 44

    جونگکوک وارث بدنام ترین امپراطوری مافیا در سرتاسر سئول تهیونگ پلیس تازه کاری که از طرف تیمش برای نابودی این امپراطوری به عنوان مامورمخفی فرستاده شده "قانون رو بلدبودی و بازی کردی، دونستن اینکه مغلوب شدی دیوانه کنندست." ♤♡◇♧ نویسنده این داستان Sugamins هست و من فقط ترجمه کردم. 🔞اخطار داستان رو حتما بخونید. VMinKook

    Completed  
  • Call me once
    18K 2.6K 20

    There is nothing sweeter than your voice jimina~ _kook

  • This Is Not Real || Full || KooKmin
    78.1K 9.7K 56

    " Completed " کاپل: کوکمین ژانر: رومنس،کمی هیجانی، اسمات، روانشناختی 《خلاصه 》 همه چیز درست پیش میرفت. همه چیز از نظر جونگ کوکی که زندگی رو تو آرامش و سرزندگیِ جیمین میدید،آروم پیش میرفت! اما اینطور نبود... جیمین بیشتر از این نمیتونست از چشمای عاشق جونگ کوک پنهانش کنه چون یه سری چیزایی که نباید میشنید رو دوباره شنید، ص...

  • Metanoia | Kookmin + Sope
    75K 15.1K 36

    جونگکوک به سمت مسیری که حدس میزد راه خونه باشه قدم برمیداشت، ولی هرچی جلوتر میرفت بیشتر گیج میشد. کم کم داشت می ترسید، احساس خطر میکرد. آسمون همون آسمون بود، زمین همون زمین... ولی زمان چی؟ Highest ranking #1 in humor Highest ranking #3 in کوکمین Highest ranking #3 in سپ

    Completed  
  • Black sea [Vkook,Yoonmin,Namjin Au]~Completed~
    124K 16.4K 38

    🌊دریای سیاه🌊 [کامل شده] دست هایش به رنگ خون آغشته شده...گونه هایش به رنگ اشک... چشم هایش فریاد میکشند و لب هایش بر هم دوخته شده اند.. این دریای سیاه دریا نبود، مرداب بود، باتلاقی بود برای فرو بردن احساساتش.. او مانده بود بی عشق، بی روح، بی جسم، او مانده بود بدون او.. ~~~ "گریه نکن. مردم فقط توی فیلما به خاطر عشق می...

    Completed   Mature
  • خون آبی ✥ نامجین؛ یونمین؛ ویکوک
    342K 59.9K 61

    تو جامعه ای که رنگ خون تعیین کننده ی طبقه ی اجتماعیه نمیشه دنبال عدالت گشت. شعار مدرسه ی ما این بود... درد زیباست. - پارک جیمین

    Completed