elmirabv8
- Reads 75,231
- Votes 10,330
- Parts 40
(Season 1)
⌲ Aυтнor ┋⌜ Elmirabv ⌟
⌲ Geɴre ┋⌜ Drama ≣ Fluff ≣ Smut ⌟
⌲ Coυple ┋⌜ KookV ≣Yoonmin ⌟
⌲ Coɴdιтιoɴ ┋⌜ ONGOING ⌟
⌲ тco ┋ ⌜ +18 ⌟
بعضیا میگن"تنفر" بعدا تبدیل به "عشق" میشه.
این حرف، از نظر تهیونگ هیچ معنی ای نداشت !
کیم تهیونگ، پسری بود که توی راهنمایی بخاطر قد بلند بودنش کلی تحسین میشد ...
اما چی میشه اگه توی دبیرستان، با آدمای قد بلندتری رو به رو بشه ؟
یا یکیشون معادلاتش رو بهم بریزه ؟
کسی که تمام زندگیش رو دستخوش تغییر کنه ...
و رویاهاشو صاحب شه !
یکی که بی اختیار بهش فکر بکنه.
-من از خیار متنفرم، تو هم درازی و باعث شدی از تیم والیبال بیام بیرون، پس توهم خیاری!
ازت متنفرمممم!
+اوه، خوشحالم، چون جزو چیزایی شدم که ازشون یاد میکنی
(Season 2)
⌯ Gᴇɴʀᴇs
⤷ Smut
⤷ Drama
⤷ Romance
⤷ Fluff
⤷ Happy Ending
⌯ Cᴏᴜᴘ:
⤷ KookV
⤷ YoonMin
⤷ NamJin
⌯ Wʀɪᴛᴇʀ: #ElmiraBV
خلاصه: ده سال گذشته
ده سال از موقعی که جونگ کوک به تهیونگ قول داد که زود برگرده و اونو برای همیشه واسه خودش کنه، گذشته.
اما چی میشه اگه بعد از هفت سال یهویی سر و کله اش پیدا بشه، اونم با یه حلقه توی دستش؟!
به نظرتون تهیونگ چیکار میکنه؟
درخواستشو قبول میکنه؟
+بازگشت به کشور خودت قشنگه
-آره، اما نه با یه حلقه!