حس زندگی میدهههه :>>>>
1 poveste
little rose de feelslikepetrichor
little rose
feelslikepetrichor
  • LECTURI 28,305
  • Voturi 4,421
  • Capitole 22
از جایی مینویسم که هری میتونه لگد های کوچیکی رو توی شکمش احساس کنه و دست های مهربونی که موهاش رو نوازش میکنن یا چشم هاش رو میبوسن و لبهای سرخی صداش میکنن: "هَزا..."