Allie_Sad
- Reads 23,042
- Votes 2,621
- Parts 122
دست هاش دور گردنم نشسته بود و هر چقدر تقلا می کردم تا خودم رو بالا بکشم، اون من رو بیشتر درون وان پر از آب می فشرد. سرم رو زیر آب فرو می کرد و ناخن های بلندم هر چقدر چنگش می زدند، فایده ای نداشت. باز هم شکست می خوردم.
آب در بینی و دهانم فرو می رفت و رسیدن اکسیژن به من داشت کمتر و کمتر می شد، و داشت به صفر می رسید.
داشت خفه ام می کرد. داشت توی آب وان غرقم می کرد.
برای ثانیه ای، فقط ثانیه ای، تونستم سرم رو از آب بیرون بکشم، و با قاتلم چشم در چشم شدم.
یک جفت چشم مشکی پر از نفرت درون چشم هام خیره شده بودند.
قصد جانم رو کرده بود.
🚫 رده ی (16+) برای کلمات رکیک، صحنه های باز کلامی و موقعیت های خشونت بار. 🚫
شروع تا پایان: ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۳.